آموزش اندیکاتور MFI و کاربرد اندیکاتور mfi
در تعریف اندیکاتور MFI آمده است که mfi یا شاخص جریان نقدینگی از خانواده ی نوسانگرها است که جریان ورود و خروج نقدینگی به بازار را در قالب یک شاخص نشان می دهد؛ بنابراین بهتر است قبل از آنکه به آموزش اندیکاتور mfi بپردازیم اهمیت جریان ورود و خروج نقدینگی را به بازار سرمایه درک کنیم تا بهتر متوجه کاربرد اندیکاتور MFI بشویم.
به زبان ساده زمانی که حجم پول در بازاری افزایش می یابد قدرت خریداران را در بازار نشان می دهد، در نتیجه با افزایش قدرت خرید فروشندگان هم تمایل چندانی برای فروش در قیمت پایین را نخواهند داشت بنابراین فروشندگان عرضه ای را انجام نمی دهند تا قیمت ها افزایش یابد. این افزایش قیمت تا جایی ادامه خواهد یافت که جذابیت قیمت های جدید باعث عرضه فروشندگان شود. این موضوع ممکن است به صورت برعکس نیز رخ دهد و قیمت ها را دچار کاهش شوند.
در بازار بورس ایران هم، زمانی که سهام شرکتی موررد توجه فعالان بازار قرار می گیرد حجم پول زیادی وارد شرکت می شود و قیمت سهام آن افزایش می یابد. بنابراین تشخیص ورود نقدینگی به سهم ها یکی از راهکار هایی است که معامله گران با استفاده از آن می توانند اقدام به خرید سهم کنند.
اندیکاتور MFI
آقای بیل ویلیامز (Bill Williams )، متولد ۱۹۳۲ میلادی، یک معامله گر آمریکایی است که اندیکاتور های متفاوت بسیاری از جمله اندیکاتور mfi را توسعه داد. او معتقد بود هر شاخص دارای ارزش خاص خودش است و برای داشتن معاملات عالی باید مفاهیم اساسی آنها را درک کرد.
اندیکاتور mfi که مخفف کلمات ( money flow index ) می باشد برای تایید روند و یا بازگشت آن استفاده می شودو همانطور که گفتیم ورود و خروج پول هوشمند و نقدینگی به بازار را نشان می دهد. از این اندیکاتور در برخی موارد برای تعیین نقاط خرید و فروش هیجانی استفاده می شود و سرمایه گذاران از آن برای ورود و خروج به بازار بهره می برند.
اندیکاتور MFI هم مانند اندیکاتور RSI و اندیکاتور MACD از اندیکاتور های گروه نوسان نما ها یا اسیلاتور ها است اما چون حجم در محاسبه آن لحاظ می شود در خانواده اندیکاتور های حجم قرار می گیرد و کاربرد زیادی در تحلیل تکنیکال دارد.
اندیکاتور mfi و تشخیص پول هوشمند
پول هوشمند یک پول بشدت قدرتمند است که عمدتا در اختیار سرمایه گذاران عمده و حقوقی های بازار می باشد که می توانند پیش از دیگران حرکت سرمایه ها را شناسایی کننند. پول هوشمند می تواند در بازارهای مالی جریان سازی را انجام دهد و تحولات قیمتی شگرفی را در سهم های مختلف ایجاد کند؛ بنابراین تشخیص این پول که معمولا به صورت منسجم وارد بازار می شود و حجم و ارزش معاملات را در یک بازه زمانی به طور چشم گیری انواع جریان نقدینگی افزایش می دهد. MFI یکی از روش هایی است که برای شناسایی پول هوشمند در بازار سرمایه توسط فعالان این بازار مورد استفاده قرار می گیرد.
خواندن این مطلب می تواند برای شما مفید باشد: پول هوشمند چیست؟!
بازه زمانی و حساسیت اندیکاتور mfi
در محاسبه اندیکاتور MFI در کنار قیمت، شاخص حجم معاملات نیز دخیل است که عمده تفاوت MFI با RSI هم از این مسئله نشأت می گیرد. این اندیکاتور از ۰ تا ۱۰۰ درجه بندی شده و خطوط تعیین محل اشباع خرید و فروش هیجانی بین۸۰ تا ۲۰ در نظر گرفته می شود. یعنی هرگاه نمودار MFI از سطح ۸۰ بالاتر رفت نشان دهنده ی خرید های هیجانی است که سیگنال فروشی است برای سرمایه گذاران و هرگاه نمودار MFI از سطح ۲۰ پایین تر رفت نشان دهنده ی فروش های هیجانی است که سیگنال خرید را صادر می کند.
نحوه محاسبه ی اندیکاتور MFI
به اعتقاد تحلیلگران اندیکاتور MFI شباهت زیادی به اندیکاتور RSI دارد با این تفاوت که حجم معاملات نیز در این اندیکاتور لحاظ می شود. نحوه محاسبه اندیکاتور mfi بسیار ساده می باشد و شما می توانید با توجه به چهار قدمی که در تصویر زیر نشان داده شده آن را محاسبه کنید؛ البته تحلیلگران تکنیکال هیچ نیازی به محاسبه mfi ندارند و فقط کاربرد این اندیکاتور برای آنها مهم است بنابراین مطالب این قسمت صرفا جهت آموزش و تفهیم بهتر موضوع خدمت شما ارائه می شود و نیازی به حفظ فرمول ها نیست.
کاربرد اندیکاتور mfi
۱)خط روند در MFI
شما می توانید از برخی الگو های قیمتی و استراتژی ها و ابزار هایی که در نمودار قیمت استفاده می کنید در اندیکاتور mfi هم استفاده کنید. می توان در این اندیکاتور از خط روند بهره برد و زمانی که این اندیکاتور خط روند را می شکند فعالان بازار سیگنال های ورود و خروج از سهم می گیرند. نحوه ترسیم این خط روند هم همانند ترسیم خط روند در نمودار قیمت است.
نکته: توجه داشته باشید که از این روش بیشتر برای تایید سیگنال ها استفاده می شود و بکار بردن آن در کنار سایر ابزار های تحلیل تکنیکال بشدت می تواند قدرت شما را در انتخاب ناحیه های ورود و خروج به سهم ها را بالا ببرد.
همانطور که در تصویر بالا هم مشاهده می کنید سهم بعد از شکستن خط روند خودش در اندیکاتور خط روند قیمتی را هم شکسته و با صعود خوب ۶۷ درصدی سود عالی را برای خریداران داشته است.
۲)واگرایی در MFI
شاید به توان گفت مهم ترین کاربرد MFI در نمایش واگرایی ها است که هشدار تغییر روند را می دهند؛ ظهور واگرایی در نمودار ها و روند ها نشان دهنده ی تضعیف روند موجود و احتمال تغییر در روند می باشد.
در تصویر زیر دو مورد از واگرایی مثبت و مفی را مشاهده می کنید. تصویر سمت راست واگرایی معمولی منفی را نشان می دهند که بعد از خط قرمز شاهد نزولی شدن قیمت هستیم و سمت چپ تصویر واگرایی مثبت را نشان داده شده که بعد از خط قرمز شاهد صعودی شدن قیمت سهم هستیم.
نکته بسیار مهم:
گاهی اوقات برخلاف اینکه اندیکاتور mfi سیگنال خرید و یا فروش صادر می کند قیمت سهم رشد و یا کاهش چندانی نمی کند؛ در نتیجه تنها با اندیکاتور MFI نمی توان اقدام به خرید و فروش کرد. این اندیکاتور نیز مانند سایر اندیکاتور ها صرف یک ابزار تکنیکالی برای تحلیل بهتر است که باید در کنار دیگر ابزار های تحلیل تکنیکال و همچنین تحلیل بنیادی به کار رود تا نتیجه سود آور با ریسک پایین داشته باشد.
خواندن این مطلب می تواند برای شما مفید باشد: واگرایی چیست؟انواع واگرایی ها و کاربردشان
تنظیمات اندیکاتور MFI در مفید تریدر
در نرم افزار مفید تریدن برای اجرای اندیکاتور ام اف ای می توانید مطابق تصویر زیر مراحل را انجام دهید.
بعد از اجرایی مراحل پنجره ی تنظیمات این اندیکاتور انواع جریان نقدینگی مطابق تصویر زیر برای شما باز گشایی می شود که بعد از اعمال تنظیمات مدنظر و کلیک بر روی گزینه OK اندیکاتور MFI در قسمت پایین نمودار قیمت اجرا می شود.
در تنظیمات مر بوط به این اندیکاتور در قسمت اول می توان دوره ی زمانی را تعیین کرد که معمولا تحلیل گران از دوره ۱۴ استفاده می کنند. در قسمت دوم هم ۲ گزینه tick و real وجود دارد که گزینه real برای حجم معاملات است، اما اگر tick را انتخاب کنید بجای حجم معاملات تعداد معاملات را در محاسبه فرمول اندیکاتور به کار میبرد.
مدیریت جریان نقدینگی پروژههای عمرانی
در شرایط نرمال، هیچ کارفرمایی تمام مبلغ ادعا و مطالبه شده در یك صورت وضعیت انواع جریان نقدینگی را بدون ارزیابی پرداخت نمیکند. بنابراین لازم است روش توافق شدهایی برای محاسبه کار انجام شده و تایید مبلغ قابل پرداخت به ازاء آن، وجود داشته باشد.
در قراردادهای قیمت مقطوع، برنامه عملکرد (Performance Plan) باید قبل از شروع پرداخت به پیمانکار، تهیه و توافق شود. بدین ترتیب با در دست داشتن پیشرفت مورد انتظار ماهانه (Expected Monthly Progress)، میتوان میزان دست یابی پیمانکار به پیشرفت مورد انتظار را علاوه بر نتایج حاصل از اندازه گیری پیشرفت، مبنای ارزیابی عملکرد و پرداخت قرار داد.
برنامه عملکرد به دو روش قابل تهیه است.
- روش زمانبندی مقادیر (Schedule of value method) توزیع اوزان نسبی با توجه به زمانبندی فعالیتها
- روش تخصیص منابع به شبکه انواع جریان نقدینگی فعالیتها (Resources loaded CPM network method) منحنی یا هیستوگرام منابع زمانبندی شده
پیمانکار باید همراه با هر صورت وضعیت، مدارک پشتیبان قابل ارزیابی ارایه دهد. این مدارک با توجه به ماهیت سیستم اندازه گیری پیشرفت کار، تعیین میشود.
اندازه گیری پیشرفت در سطح بستههای کاری، قرارداد و پروژه، از طریق ترکیب وزنی پیشرفت فعالیتها انجام میشود. بدین ترتیب در کنار سیستم اندازه گیری پیشرفت کار، سیستم وزن دهی بر اساس ساختار تجزیه کار پروژه نیز مطرح میشود.
اجزاء اصلی سیستم اندازه گیری پیشرفت کار
PMS پروژه = PMS فعالیتها + اوزان نسبی
متداولترین روشهای محاسبه پیشرفت بستههای کاری و فعالیتهای یك پروژه
Unit completed method بر اساس مقایسه احجام کار برنامه ریزی شده با احجام کار اجرا شده است. دارای کاربرد برای فعالیتهای قابل تکرار با واحدهای اندازه گیری طولی، سطحی و حجمی است. به طور مثال اجرای سازههای بتنی، بر اساس حجم متر مکعب و یا لوله گذاری، بر اساس طول (کیلومتر) است.
Weighted units method بر اساس ارزش توافقی برای فعالیتهای دراز مدت است. شامل زیرفعالیتهای همزمان بوده که بر اساس واحدهای مختلف اندازه گیری میشوند و لزومأ متوالی انجام نمیشوند. نصب سوله، آماده کردن مهره پیچهای فونداسیون (عدد)، تراز ستونها با گوه (درصد)، نصب ستونها (عدد). نصب تیرچههای سقفی (عدد)، اجرای اتصالات تقویتی و تسمه کشی (عدد)، اصلاح شکم دادگی (مورد/درصد)، شاغول و تراز (درصد)، اتصالات (عدد) و کنترل پانچ لیست (درصد).
Incremental milestones method بر اساس ارزش توافقی مایلستونهای متوالی است. تامین و نصب یك پمپ صنعتی، رسیدن پمپ به کارگاه، استقرار روی فونداسیون، ترازکردن، اتصال به لولههای ورودی و خروجی، روغن کاری و راه اندازی آزمایشی، تایید عملکرد و تحویل.
Start-Finish method براساس ارزش گذاری ۰٪ برای شروع و % ۱۰۰ برای تکمیل یا خاتمه فعالیتهایی که مدت زمان انجام آنها کوتاه است.
Opinion method بر اساس نظر کارشناسی در مورد فعالیتهایی مانند ایجاد تسهیلات موقت در یك کارگاه، لایروبی یك حوضچه یا احداث فضای سبز و …
Cost ratio method بر اساس مقایسه هزینه یا کار/ساعت برآورد شده با هزینه یا کار/ساعت واقعی است. خدمات نظارت کارگاهی، از ۵۰۰۰ ساعت نظارت، ۱۲۵۰ ساعت نظارت انجام شده است.
مسئولیتها در توسعه سیستمهای اندازه گیری پیشرفت کار
نظام | عوامل | مسئولیت |
---|---|---|
دوعاملی | کارفرما | بررسی و تایید PMS پروژه |
پیمانکار EPC | تهیه PMS بخشهای E،P،C و پروژه | |
سه عاملی | کارفرما | بررسی و تایید PMS های E،P،C |
مهندس مشاور | تهیه PMS طراحی پایه و مهندسی تفصیلی (و احیاناً نظارت – فاز ۳) | |
پیمانکار C | تهیه PMS بخش C و احیاناً بخش P، در محدوده مربوطه | |
چهار عاملی | کارفرما | نظارت عالیه |
پیمانکار مدیریت MC | تهیه، تایید . ابلاغ PMS پروژه و کلیات PMS بخشهای E،P،C | |
طراح | تهیه PMS طراحی پایه و مهندسی تفصیلی | |
پیمانکار C | تهیه PMS بخش C و احیاناً بخش P مربوطه |
ملاحظاتی پیرامون تعیین اوزان نسبی
- سیستم وزن دهی یکی از حساسترین بخشهای طرح ریزی سیستم PMS پروژه است. در صورتعدم وجود سنخیت و تناسب بین اوزان نسبی و احجام فیزیکی کار، تلاش های پیمانکار را به سمتانجام بخش هایی که به سهولت می تواند دریافتی بیشتری داشته باشد، سوق می دهیم.
- برای پرهیز انواع جریان نقدینگی از مشکلات فوق، وزن دهی به صورت توأم پایین به بالا و بالا به پایین انجام میشود.
- برای ادغام اطلاعات غیر هم سنخ، از برآوردهای مالی و نیروی انسانی ،بالا به پایین در وزن دهی استفاده میشود.
- برای مقایسه اطلاعات هم سنخ، از برآوردهای مرتبط با فیزیك کارها پایین به بالا در وزندهی استفاده میشود. تناژ نصب، تعداد شیت نقشه، مترمکعب کارهای خاکی و ..
- در صورتی که به هر علت امکان وزن دهی حتی الامکان دقیق، وجود نداشته باشد. لازم خواهد بود تا بابرقراری مکانیزمهایی مانند Work Order، کنترل جبهههای کاری پیمانکار بدست گرفته شود.
سیستمهای پرداخت به پیمانکار
سیستمهای پرداخت به پیمانکار را میتوان به روشهای مختلفی طبقه بندی نمود. لیکن از دیدگاه پوششدهی ریسكهایی که طرفین قرارداد بر عهده میگیرند، میتوان آن را به دو گروه کلی زیر تقسیم نمود.
- سیستمهای پرداخت بر اساس قیمت (Price-based)، مانند قراردادهای قیمت مقطوع Lump-sum
- سیستمهای پرداخت بر اساس هزینه (Cost-based)، مانند قراردادهای بازپرداختی Cost-reimbursable
به نظر میرسد، انتخاب یك سیستم پرداخت مناسب، بستگی به عواملی کلیدی همچون موارد زیر دارد.
- ماهیت کار
- میزان تکمیل طراحیها
- سیاستهای کارفرما
در شرایطی که کارفرما خواهان حداکثر قطعیت در قیمت تمام شده کار باشد، سیستم های Price-based مورداستفاده قرار می گیرند. این سیستم ها عمدتأ هنگامی مورد استفاده قرار می گیرد که طراحی ها حتی الامکان کاملشده و یا تغییرات قابل توجهی پیش بینی نگردد.
در صورتی که کارفرما ،خواهان انعطاف پذیری نسبت به تغییرات پروژه بوده یا پارامترهای نامشخص و غیر قطعیزیادی، بویژه در زمینه برآورد احجام کارها، در پروژه وجود داشته باشد، معمولأ قراردادهای Admeasurement (مانند T&M و فهرست بها و مقادیر) مورد استفاده قرار میگیرد. مشخصههای عمومی سیستمهای Cost-based عدم امکان برآورد دقیق هزینهها (در حد قابل قبول) شامل است. وجود اعتماد بین طرفین قرارداد و تمایل به سرشکن کردن ریسكها.
کارفرما در تمامی سیستمهای پرداخت فوق، لازم است به نحو صحیحی، میزان کار انجام شده اندازه گیری شود که در ادامهبه این موضوع پرداخته شده است.
جریان نقدی عملیاتی چیست؟
به مقدار پول نقد بدست آمده از فعالیتهای عملیاتی یک کسبوکار طی یک دوره زمانی مشخص، جریان نقدی عملیاتی گفته میشود. این مقاله به تحلیل این مفهوم مالی، آموزش فرمول محاسبه آن و مقایسه جریان نقدی عملیاتی و درآمد خالص میپردازد. همچنین در این مطلب، جریان نقدی عملیاتی در مدلسازی مالی به تصویر کشیده شده است.
جریان نقدی عملیاتی (OCF)، مقدار پول نقد تولید شده توسط فعالیتهای عملیاتی منظم یک کسبوکار در یک دوره زمانی خاص است. OCF با درآمد خالص شروع میشود (بخش پایین صورتحساب خالص را تشکیل میدهد)، هرگونه اقلام غیرنقدی را اضافه میکند و برای تغییر در سرمایه در گردش خالص تنظیم میشود تا به کل پول نقد تولید شده یا مصرف شده در این دوره دست پیدا کند. هنگام انجام تحلیل مالی، جریان نقدی عملیاتی باید همراه با درآمد خالص، جریان نقدی آزاد (FCF) و سایر معیارها استفاده شود تا ارزیابی عملکرد شرکت به درستی انجام شود.
مثال جریان نقدی عملیاتی
در ادامه یک مثال از جریان نقدی عملیاتی (OCF) با استفاده از صورتحسابهای مالی آمازون در سال ۲۰۱۷ آمده است. همانطور که میبینید، صورتحساب تلفیقی جریان نقدی از سه بخش مجزا تشکیل میشود که فعالیتهای عملیاتی در بالا، سپس فعالیتهای سرمایهگذاری و در نهایت، فعالیتهای مالی قرار دارند. علاوه بر این سه بخش، این صورتحساب، شروع تراز نقدی، تغییر کل برای دوره و پایان تراز را نیز نشان میدهد.
حالا چگونگی کارکرد بخش عملیاتی را تحلیل میکنیم:
- درآمد خالص از پایین صورتحساب درآمد، به عنوان نقطه شروع استفاده میشود
- تمام اقلام غیر نقدی “اضافه میشوند” یعنی همه موارد تعهدی برگردانده میشوند، از جمله: های ملموس (depreciation)، که یک روش حسابداری برای هزینههای خرید ملک، کارخانه و تجهیزات (PP & E) است
- جبران خسارت بر اساس سهام با پول نقد واقعی پرداخت نمیشود، بلکه با صدور سهام صورت میگیرد
- سایر هزینه / درآمدها میتواند شامل موارد مختلف مانند سود یا زیانهای تحقق نیافته یا موارد افزوده شده باشد
- مالیاتهای معوق، ناشی از تفاوت بین روشهای حسابداری است که شرکتها هنگام پر کردن صورتحسابهای مالیاتی خود در مقایسه با صورتحسابهای مالی خود استفاده میکنند
- تغییر در تنظیمات سرمایه در گردش (داراییها و بدهیهای عملیاتی) شامل موارد زیر است:
- بالا رفتن موجودی در ترازنامه منجر به کاهش پول نقد میشود
- افزایش حسابهای دریافتی موجب کاهش نقدینگی نیز میشود، که این یعنی بخشی از درآمد ثبت شده، توسط مشتریان پرداخت نشده است
- افزایش حسابهای قابل پرداخت، هزینههای جمعآوری شده و افزایش درآمد بادآورده باعث افزایش نقدینگی میشوند
در پایین قسمت جریان نقدی عملیاتی، میتوانیم مجموعی را ببینیم که با عنوان «نقدینگی خالص فراهم شده توسط فعالیتهای عملیاتی (مورد استفاده) » (“Net cash provided by (used in) operating activities.” ) نشان داده شده است. این خط، مجموع موارد بالای آن است و مجموع دوره را نشان میدهد.
فرمول جریان نقدی عملیاتی
خواه شما یک حسابدار، یک تحلیلگر مالی یا یک سرمایه گذار خصوصی باشید، آگاهی از چگونگی محاسبه مقدار جریان نقدی تولید شده در یک دوره از اهمیت بالایی برخوردار است. ممکن است هنگام خواندن صورتحسابهای مالی، بی چون و چرا قبول کنیم که چندین مرحله واقعا در محاسبه نقش دارند.
در ادامه فرمول جریان نقدینگی عملیاتی و هر یک از اجزای مختلف را تحلیل میکنیم.
فرمول (شکل کوتاه):
Capture
اقتصادی
فرمولهای فوق به شما کمک میکند تا ایدههای خود را در مورد چگونگی انجام محاسبات داشته باشید، با این حال، این فرمولها کاملا جامع نیستند. ممکن است اقلام غیرنقدی اضافی و تغییرات اضافی در داراییهای فعلی یا بدهیهای فعلی که در بالا ذکر نشدهاند وجود داشته باشد. باید اطمینان حاصل شود که همه موارد برای آن حساب شود و این موضوع از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است.
مقایسه جریان نقدی عملیاتی و درآمد خالص
درآمد خالص و کارکرد هر سهم (EPS) دو معیار مالی هستند که متناوبا به آنها مراجعه میشود، بنابراین چطور آنها متفاوت از جریان نقدی عملیات میباشند؟ تفاوت اصلی در قوانین حسابداری مانند اصل تطبیق و اصل تعهد هنگام تهیه صورتحسابهای مالی است.
درآمد خالص شامل همه انواع هزینههایی است که ممکن است برای آن پرداخت شده باشد یا توسط حسابداران ایجاد شده باشد (مثل استهلاک داراییهای ملموس).
علاوه بر این، اصل تشخیص درآمد شرکت و تطابق هزینهها با زمانبندی درآمد میتواند منجر به تفاوتهای اساسی بین OCF (جریان نقدی عملیاتی) و درآمد خالص شود.
متاسفانه، نمیتوان به سادگی گفت که یکی از اعداد همیشه بالاتر یا پایینتر از دیگری است. گاهی اوقات OCF بالاتر از درآمد خالص است (مانند مثالی که از آمازون داشتیم، که در بالا نشان داده شده است) و گاهی اوقات برعکس است.
همانطور که میتوانید در تصویر بالا ببینید، تفاوت عمدهای بین دو معیار وجود دارد و آمازون همواره OCF بیشتری نسبت به درآمد خالص تولید میکند. برای اینکه عادلانه به قضیه نگاه کنیم، آنچه که OCF در نظر نمیگیرد هزینههای سرمایه (Capex) یا خریدهایPP & E است. با محاسبه Capex از OCF شما به جریان نقدی آزاد دست پیدا میکنید که رقم قابل مقایسهتری است.
جریان نقدی عملیاتی در مدلسازی مالی
محاسبه جریان نقدی از عملیاتها میتواند یکی از چالش برانگیزترین بخشهای مدلسازی مالی در اکسل (Excel ) باشد. شکل زیر نمونهای از این فعالیت در یک صفحه گسترده میباشد.
همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، کارکرد خالص برای استهلاک داراییهای ملموس و استهلاک داراییهای ناملموس (amortization) و همچنین افزایش خالص سرمایه در گردش تنظیم میشود. در یک مدل مالی، بخشهای جداگانهای برای زمانبندی استهلاک داراییهای ملموس و زمانبندی سرمایه در گردش وجود دارد که به بخش صورتحساب جریان نقدینگیِ مدل داده میشود.
نسبت های مالی
همانطور که در مقاله ترازنامه صورت وضعیت مالی بیان شد یکی از موارد کاربرد اطلاعات مالی تجزیه و تحلیل نسبت های مالی میباشد. به ارتباط ریاضی بین اقلام موجود در صورت های مالی نسبت های مالی گفته می شود.
نسبت های مالی
نسبتهای مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. اعداد استخراج شده از صورتهای مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی همچون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزشگذاری و غیره استفاده میشوند. یکی از متداولترین راههای تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبتها در چندین گروه تعریف شدهاند و هر کدام به یکی از جنبههای وضعیت مالی شرکتها میپردازند.
انواع نبست های مالی:
نسبتهای اهرمی و پوششی
نسبتهای ارزش بازار
پیگیری عملکرد شرکت با نسبت های مالی
تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آنها در طول دوره، با هدف کشف سرنخهایی است که موجب پیشرفت موسسه میشوند. مثلا افزایش نرخ بدهی نسبت به دارایی میتواند نشان دهنده این باشد که شرکت تحت فشار بدهی است و در نهایت این موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه کند.
امکان مقایسه عملکرد شرکت
مقایسه نسبت های مالی با رقبای اصلی به این منظور صورت میگیرد که مشخص شود کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها به یک تحلیلگر یا سرمایهگذار کمک میکند تا تشخیص دهد کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند. استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی:
شامل تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران خردهفروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت میشوند.
استفاده کنندگان داخلی:
شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان میشوند.
نسبتهای نقدینگی
نقدینگی را میتوان اینطور تعریف کرد: «میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاهمدت خود.» بنابراین نسبتهای نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکتها در پرداخت دیون کوتاهمدت یا عمل به تعهدات کوتاهمدتشان فراهم انواع جریان نقدینگی میآورند.
انواع نسبتهای نقدینگی
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت با داراییهای جاری
نسبت جاری: داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل داراییهای نقدی
نسبت آنی (سریع) = داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جاری
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل وجوه نقد. این نسبت محافظه کارانهترین نسبت نقدینگی است که حسابهای دریافتنی نیز در آن لحاظ نمیشود.
نسبت وجه نقد = موجودی نقدی+ سرمایهگذاریهای کوتاهمدت / بدهیهای جاری
نسبتهای اهرمی یا ساختار سرمایه
نسبتهای اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازهگیری میکنند. در واقع، از نسبتهای اهرمی برای ارزیابی سطح بدهیهای کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده میشود. نسبتهای اهرمی شامل موارد زیر میشوند:
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه و بلندمدت با کل داراییهای موجود
نسبت بدهی = مجموع بدهیها / مجموع داراییها
نسبت تسهیلات به سرمایه:
میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود
نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای مالی مثلا بهره وامهای دریافتنی از محل سود عملیاتی
نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینههای مالی
معرفی نسبتهای فعالیت
نسبتهای فعالیت یا کارایی ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد داراییهای شرکت مورد استفاده قرار میگیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر داراییها بر آن اندازهگیری میشوند. این گروه از نسبتها، حجم فروش شرکت را با سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به کارگیری موثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی میکنند.
دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا:
دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان میدهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است. گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت در یک بازه زمانی مشخص – مثلا یک سال مالی – چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است.
دوره گردش موجودی کالا = متوسط موجودی مواد و کالا *۳۶۵ / بهای تمام شده کالای فروش رفته
دوره وصول مطالبات:
نشان دهنده فاصله زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه نقد از مشتری است. به بیان دیگر، مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با بررسی این نسبت درمییابیم که شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمیگرداند.
دوره وصول مطالبات = متوسط حسابهای دریافتنی *۳۶۵ / فروش نسیه
دوره گردش عملیات:
به دورهای گفته میشود که در طول آن، یک شرکت، مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال به دست مشتری و در نهایت دریافت وجه نقد را سپری میکند.
دوره گردش عملیات = دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا
این نسبت، میزان تأثیرگذاری گردش داراییها را در کسب درآمد شرکت نشان میدهد و بیانگر این است که چگونه انواع جریان نقدینگی داراییهای شرکت برای ایجاد درآمد به کار گرفته میشوند. با مقایسه این نسبت در دورههای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که افزایش داراییها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تاثیرگذار بوده است یا خیر.
گردش دارایی = فروش خالص / میانگین جمع داراییها
گردش داراییهای ثابت:
این نسبت، بیانگر میزان تأثیرگذاری داراییهای ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.
گردش داراییهای ثابت = فروش خالص / میانگین داراییهای ثابت
دوره پرداخت بدهیها:
نشان دهنده مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت بدهی خود را با تامین کنندگان – بدهی بابت خرید مواد اولیه بهصورت نسیه – تسویه کند.
دوره پرداخت بدهیها = متوسط حسابهای پرداختنی *۳۶۵ / خرید نسیه
نسبت گردش سرمایه جاری:
سرمایه در گردش، تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت است. این سرمایه، بخشی از خالص داراییهای جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد میکند.
گردش سرمایه جاری = فروش / سرمایه در گردش
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش:
با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل دهنده دارایی جاری، موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.
موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا / سرمایه در گردش
نسبتهای سودآوری
نسبتهای سودآوری، توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند. مهمترین نسبت های مالی سودآوری شامل موارد زیر میشوند:
نسبت بازده داراییها نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین جمع داراییها
بازده حقوق صاحبان سهام:
شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
حاشیه سود ناخالص:
این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
حاشیه سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تاثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
نسبتهای ارزش بازار
این نسبتها منعکس کننده نگرش سهامداران و تحلیلگران بازار سرمایه در خصوص عملکرد گذشته و پیش بینی روند آتی شرکت هستند. انواع متداول نسبتهای ارزش بازار عبارتاند از:
نسبت ارزش دفتری (P/BV):
این نسبت بیانگر ارزش ثبت شده خالص داراییها بر مبنای هر سهم از سهام عادی هستند.
P/B = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی * تعداد سهام در دست سهامداران عادی / حقوق صاحبان سهام
نسبت قیمت به درآمد (P/E):
این نسبت، دیدگاه تحلیل گران بازار سرمایه را در خصوص سودآوری آتی شرکت تعیین میکند و از تقسیم قیمت بازار هر سهم عادی در یک دوره زمانی خاص و سود سالانه آن به دست میآید.
P/E = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی
نسبت قیمت به فروش (P/S):
این نسبت که از حاصل تقسیم ارزش بازار شرکت بر کل فروش ۱۲ ماهه ایجاد میشود، به شما میگوید برای هر یک ریال فروش سالانه چقدر هزینه میکنید.
P/ S = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / کل فروش ۱۲ ماه اخیر شرکت
قیمت به جریان نقدینگی (P/CF):
این نسبت از توان قابل ملاحظهای برای پیش بینی بازده سهام برخوردار است و معمولا به وسیله سرمایهگذاران نهادی مورد استفاده قرار میگیرد. نسبت قیمت به جریان نقدینگی، مواردی از قبیل استهلاک، تخفیف درآمد و مواردی از نقدینگی را که توسط کسب و کار ایجاد شده حذف میکند.
P/ CF = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / جریان نقدی هر سهم
جریان نقدی هر سهم = سود هر سهم + (استهلاک داراییهای مشهود و نامشهود / تعداد سهام شرکت)
نسبتی است که برای تعیین ارزش سود هر سهم تا زمانی که نرخ رشد سود سهام شرکت در نظر گرفته شود مورد استفاده قرار میگیرد. این نسبت مبتنی بر نسبت P/E است و چشمانداز رشد یک سهم را در نظر میگیرد. محاسبه بدین شکل است که نسبت P/E را به نرخ رشد سالانه درآمد بر مبنای ارزش ۵ سال آینده تقسیم میکنیم. اگر نتیجه کمتر از یک باشد بیانگر آن است که بازار بهطور کامل چشماندازی در خصوص این سهم ندارد.
PEG = (قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی) / نرخ رشد سالانه درآمد
محدودیت نسبت های مالی
تحلیل نسبتهای صورتهای مالی به طور گستردهای توسط تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به کار میرود. در واقع این نسبتها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورتهای مالی به شکل بهتری انعکاس میدهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدلهای پیشبینی به طور موفقیتآمیزی به کار میروند. اما با وجود استفاده انواع جریان نقدینگی وسیع از نسبت های مالی این تکنیکها با برخی از محدودیتها روبهرو هستند که تفسیرها را با پارهای از ابهام مواجه میکنند.
آموزش اندیکاتور شاخص جریان پول (نقدینگی) MFI و کاربردهای آن
MFI که مخفف عبارت Money Flow Index است و در فارسی با عنوان شاخص جریان نقدینگی از آن یاد میشود، یکی از اندیکاتورهای پرکاربرد در تحلیل تکنیکال است. از اندیکاتور MFI برای سنجش فشار خرید و فروش استفاده میشود. در این مقاله آموزش اندیکاتور MFI را به طور کامل ارائه خواهیم کرد. همچنین تلاش ما بر این است که با ادغام این دانش اولیه با تجربه و مهارت خود در این زمینه، به شما در بهکارگیری موثر این اندیکاتور کمک کنیم.
همانطور که در قسمت قبل عنوان کردیم، اندیکاتور شاخص جریان نقدینگی یا MFI برای سنجش میزان فشار خرید و فروش در بازار استفاده میشود. MFI این کار را با بررسی دو فاکتور قیمت و حجم بازار انجام میدهد. این اندیکاتور با بررسی این دو عامل به یک مقدار عددی متغیر بین ۰ تا ۱۰۰ دست پیدا میکند. از همین انواع جریان نقدینگی رو، شاخص جریان پول را میتوان یک اسیلاتور دانست. اتصال مقادیر MFI در بازههای زمانی مختلف به یکدیگر، یک نمودار خطی را شکل میدهد که همان نمودار اندیکاتور است. افزایش مقدار MFI به معنی افزایش فشار خرید و کاهش مقدار آن به معنی افزایش فشار فروش میباشد. سیگنالهایی که اندیکاتور MFI نمایش میدهد را میتوان به سه انواع جریان نقدینگی دسته کلی مناطق اشباع خرید و اشباع فروش، واگرایی و شکست نوسان تقسیم کرد. در قسمتهای بعدی این مقاله هر یک از این دستهها را بصورت جداگانه بررسی خواهیم کرد.
مبانی اولیه MFI
MFI از بسیاری جهات به اندیکاتور RSI شباهت دارد. در واقع RSI اندیکاتوریست که برای اندازهگیری مومنتوم استفاده میشود. اندیکاتور MFI نیز در حقیقت همان RSI است، با این تفاوت که فاکتور حجم بازار به آن اضافه شده است. به دلیل همین شباهت، این دو اندیکاتور را میتوان به شیوه مشابهی به کار گرفت.
با استفاده از اندیکاتور MFI به چه اطلاعاتی دست پیدا میکنیم؟
سیگنالهای MFI اندیکاتور MFI اطلاعاتی را در اختیار ما میگذارد که برای تحلیل تکنیکال و پیشبینی روند بازار بسیار مفید است. سیگنالهای این اندیکاتور عبارتند از:
مناطق اشباع خرید و اشباع فروش
منطق MFI به این شکل است که زمانی که قیمت یک دارایی با شتاب زیادی افزایش پیدا میکند، این دارایی به سمت منطقه اشباع خرید حرکت میکند. برعکس این مسئله نیز صادق است. یعنی وقتی که قیمت با شتاب و سرعت زیادی کاهش یابد، دارایی در حقیقت در حال حرکت به سمت منطقه اشباع فروش است. قرار گرفتن دارایی در منطقه اشباع خرید این سیگنال را میدهد که قیمت آن به زودی دچار افت خواهد شد، و قرار گرفتن آن در منطقه اشباع فروش در غالب مواقع از احتمال صعودی شدن قیمت خبر میدهد. به صورت سنتی، MFI بالای ۸۰ را منطقه اشباع خرید و MFI پایین ۲۰ را منطقه اشباع فروش در نظر میگیرند. اما هر معاملهگری میتواند با توجه به متد شخصی خود، این محدودهها را تغییر دهد. اگر همین شیوه سنتی را در نظر بگیریم، میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که MFI بالای ۸۰ فرصت خوبی برای فروش و MFI پایین ۲۰ فرصت خوبی برای خرید است. در دو شکل زیر به ترتیب سیگنالهای اشباع خرید و اشباع فروش در MFI را مشاهده میکنید:
مرکز آموزشی و کارآفرینی خوارزمی مجری رسمی برگزاری دوره های آموزشی بورس به صورت حضوری و آنلاین. ارائه ی گواهینامه بین المللی مورد تایید سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور قابل ترجمه با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه
واگرایی
واگراییها زمانی اتفاق میافتند که نمودار اندیکاتور با نمودار قیمت اصلی متفاوت باشد. تفاوت بین اندیکاتور و نمودار قیمت در غالب مواقع، خبر از وارونه شدن قریبالوقوع قیمت میدهد. واگرایی در MFI به دو دسته صعودی یا گاوی (bullish) و نزولی یا خرسی (bearish) تقسیم میشود. واگرایی صعودی یا گاوی در MFI پیش از این که به واگرایی صعودی بپردازیم، فراموش نکنید که واگرایی در ذات خود به معنی تفاوت بین روند اندیکاتور و روند قیمت است. برای مثال در یک واگرایی، ممکن است روند اندیکاتور صعودی و روند نمودار اصلی نزولی باشد. اگر در همین شرایط، کمینه قیمت اندیکاتور نیز از کمینه قیمت نمودار اصلی بیشتر باشد، به آن واگرایی صعودی یا گاوی میگویند. در این صورت احتمال میرود که نمودار قیمت به ناگاه دچار وارونگی شود و یک روند صعودی را آغاز کند. به همین جهت واگراییهای صعودی فرصتهای خوبی برای خرید تلقی میشوند. در شکل زیر یک واگرایی صعودی در اندیکاتور MFI را مشاهده میکنید:
واگرایی نزولی یا خرسی دقیقاً نقطه مقابل واگرایی صعودیست. در این نوع واگرایی بسیار معمول است که اندیکاتور در حالت نزولی و نمودار قیمت در حالت صعودی قرار داشته باشد. نکته حائز اهمیت این است که در واگرایی نزولی مطابق با شکل زیر، بیشینه قیمت اندیکاتور از بیشینه قیمت نمودار اصلی کمتر است. در چنین شرایطی پیشبینی میشود که وارونگی رخ داده و نمودار قیمت از صعودی به نزولی تغییر کند. دلیل این امر نیز همان نکتهایست که در خصوص واگرایی صعودی عنوان کردیم. کاربران اندیکاتورها واگراییهای نزولی را فرصت خوبی برای فروش تلقی میکنند.
سیگنال شکست نوسان در MFI
شکست نوسان در MFI از دیگر سیگنالهاییست که احتمال وارونگی روند قیمت را نشان میدهد. نقطه قابل توجه در خصوص شکست نوسان این است که این سیگنال مستقل از نمودار قیمت است. شکست نوسان در نمودار اندیکاتور MFI به تنهایی قابل مشاهده است. شکست نوسان نیز مانند واگرایی، دارای دو نوع گاوی و خرسیست. سیگنال شکست نوسان صعودی یا گاوی در اندیکاتور MFI شکست نوسان صعودی در MFI از چهار مرحله تشکیل میشود: نمودار به زیر ۲۰ کاهش پیدا میکند و وارد منطقه اشباع فروش میشود نمودار انواع جریان نقدینگی صعودی میشود، از ۲۰ عبور میکند و تا نقطه فرضی B افزایش مییابد نمودار دوباره به حالت نزولی باز میگردد ولی از مرز ۲۰ عبور نمیکند در این شرایط، احتمال میرود که اندیکاتور دوباره صعودی شود و از نقطه B نیز بالاتر رود در شکل زیر نمونهای از سیگنال شکست نوسان صعودی در MFI قابل مشاهده است. همانطور انواع جریان نقدینگی که میبینید، قیمت در حالت A به زیر ۲۰ تنزل پیدا کرده و سپس تا نقطه B که بالاتر از ۲۰ قرار دارد افزایش یافته است. قیمت این دارایی دوباره دچار افت شده، اما در نقطه C متوقف شده است. در نهایت قیمت صعودی شده، از نقطه B نیز فراتر رفته و تا نقطه D رسیده است.
دیدگاه شما