“باند، با یک سیستم پیشرفته (مارتینگل) روی میز شمارهی ۵، روی قرمز، بازی میکرد … فکر کنم خیلی مصمم است و با حداکثر [توان و دارایی خود]، بازی میکند.”
ایان فلمینگ، کازینو رویال
خرید پلهای سهم به روش مارتینگل
مارتینگل چیست؟ منظور از خرید پلهای سهم چیست؟ آیا تابحال در مورد خرید پلهای سهم به روش مارتینگل چیزی شنیدهاید؟ در این مطلب قصد داریم روش مارتینگل را بررسی کنیم و ببینیم که چگونه میتوان با رعایت حد ضرر و با منابع مالی محدود از این روش مزایای سیستم مارتینگل استفاده کرد.
مارتینگل چیست؟
مارتینگل یک سیستم یا استراتژی معاملاتی برای افراد ریسکپذیر است. در صورت نامحدود بودن منابع پولی، شانس کسب سود از طریق این استراتژی، تقریبا نزدیک به 100 درصد است.
برخی از منابع بر این باورند که مارتینگل، اسم گروهی از استراتژیهای رایج شرط بندی در قرن 18، در فرانسه بود.
اما بیشتر منابع بر این باورند که سیستم معاملاتی مارتینگل، توسط یک ریاضیدان فرانسوی به نام پاول پیر لوی (Paul Pierre Levy) در قرن هجدهم معرفی شده است.
بیایید این استراتژی را با یک مثال ساده بررسی کنیم. یک سکه را در نظر بگیرید، سکه دو روی دارد. شیر یا خط!
با پرتاب سکه به بالا، احتمال اینکه شیر یا خط بیاید با هم برابر است. یعنی به احتمال 50 درصد شیر و 50 درصد خط میآید. از نظر آماری اگر یک سکه را 10 بار پرتاب کنیم، احتمال این که هر 10 بار شیر بیاید خیلی پایین است، با این که میدانیم نتیجه هر پرتاب مستقل از دیگری است.
در واقع ایده اصلی سیستم معاملاتی مارتینگل از اینجا آمده که از نظر آماری، نتیجه نمیتواند همیشه برخلاف انتخاب شما باشد.
بنابراین وقتی شیر را انتخاب میکنید و بعد از پرتاب سکه خط میآید، شما شرط را میبازید یعنی با شکست در انتخاب اول و کاهش ارزش دارایی، مبلغ بیشتری بر روی شیر شرط میبندید.
این استراتژی به این صورت عمل میکند که اگر شما روی شیر آمدن سکه 10 هزار تومان شرط بستید و بعد از پرتاب، شیر آمد، 10 هزار تومان برنده میشوید.
اما اگر خط آمد، با 20 هزار تومان دوباره شیر را انتخاب میکنید (شرط بعدی دوبرابر ارزش شرط قبلی است). این فرایند به همین صورت ادامه پیدا میکند تا زمانی که شما شرط را برنده شوید. با انجام این کار در نهایت از نظر تئوری، تنها با یک برد تمامی ضررهایتان جبران میشود و سربهسر میشوید.
اما اگر شرط بندی را بردید سفارش بعدی در آن باید نصف شود. در واقع این استراتژی بر این فرض استوار است که فقط یک معامله خوب برای ایجاد تغییر در ثروت شما کافی است.
در واقع میتوان گفت این تئوری با اتکا به نظریه بازگشت به میانگین (theory of mean reversion) شکل گرفته است.
استراتژی مارتینگل به این شکل هست که اگر در یک سهم یا چیز دیگری ضرر کردید، سفارش بعدی باید دو برابر قیمت سفارش قبلی باشد. در واقع این سیستم فرصتی برای تسریع جبران پولهای از دست رفته است.
اما نکتهای که نباید فراموش کرد این است که با هر بار شکست و افزایش میزان سرمایهگذاری علاوهبر بیشتر شدن احتمال کسب سود در معامله، ریسک از بین رفتن سرمایه نیز افزایش پیدا میکند.
معایب روش مارتینگل
- یکی از مفروضات این استراتژی نامحدود در نظر گرفتن منابع پولی معاملهگر است. در حالی که منابع پولی افراد محدود هستند و طی ضرر در چند معامله پیدرپی به احتمال زیاد کل پول معاملهگر تمام میشود.
- سود حاصله از این استراتژی کم است. در واقع مبلغی که در هر مرحله از ضرر به آن اضافه میشود، بسیار بیشتر از سود بالقوه است.
خرید سهم با روش مارتینگل
تا اینجا با استراتژی مارتینگل آشنا شدیم. اما حالا میخواهیم چگونگی استفاده از این استراتژی را در بازارهایی مثل بورس بررسی کنیم.
چه موقع از این استراتژی استفاده کنیم؟
معمولا این استراتژی برای خرید سهام شرکتهایی که وضعیت بنیادی خوبی دارند، مناسب است. مواقعی که از ارزنده بودن یک سهم اطمینان داریم، اما نمیدانیم که رشدش از چه زمانی آغاز میشود. حتی در مواقعی که یک سهم از لحاظ قیمتی بهطور مقطعی در حال اصلاح است نیز میتوان از این روش استفاده کرد. دقت کنید که گفتیم در اصلاحهای قیمتی نه یک روند نزولیِ ریزشی!
در واقع با استفاده از روش مارتینگل میتوان بهای تمام شده یک سهم را در مواقع عدم اطمینان بهینه کرد.
چگونگی خرید سهام با استفاده از روش مارتینگل
همانطور که گفتیم یکی از مفروضات روش مارتینگل نامحدود بودن منابع پولی است. اما ما که منابع نامحدود نداریم، پس چه کنیم؟
- در مرحله اول کل مبلغی را که میخواهیم سرمایهگذاری کنیم، مشخص کرده و تعیین میکنیم که این مبلغ را در چند مرحله سرمایهگذاری خواهیم کرد.
- سپس آن را به چند قسمت مساوی تقسیم میکنیم.
- مقدار خرید در هر مرحله باید با نسبتی از توان 2 انجام شود.
مثال: فرض کنید، یک سهم را از نظر بنیادی بررسی کردیم و به نتیجه خوبی رسیدیم. علاوهبر آن با بررسی نمودار قیمتی سهم دیدیم که در بلندمدت روندی صعودی دارد. تصمیم میگیریم که این سهم را در سه پله یا سه مرحله خریداری کنیم.
وقتی میگوییم قصد خرید در سه پله را داریم، یعنی میخواهیم در (پله اول، 1 قسمت)، در (پله دوم، 2 قسمت) و در (پله سوم، 4 قسمت) از کل پولمان را به خرید سهم اختصاص دهیم. (1+2+4=7)
برای این کار باید کل سرمایهمان را به 7 قسمت مساوی تقسیم کنیم و از آنجایی که منابع پولی ما نامحدود نیست، یک حد ضرر دو بخشی تعریف میکنیم.
- در پله اول، یک قسمت خریداری کرده، اگر شرایط مطابق خواست ما پیش نرفت و قیمت سهم نزول کرد و حد ضرر اول ما را زد سراغ مرحله دو میرویم.
- در این مرحله دو قسمت از کل پول (دو برابر مرحله قبل) را روی سهم سرمایهگذاری میکنیم. در این حالت اگر سهم رشد قیمتی داشته باشد، سریعتر از ضرر خارج خواهیم شد و حتی ممکن است به سود هم برسیم. اما اگر باز هم قیمت سهم نزول کرد و به حد ضرر بعدی ما رسید وارد مرحله 3 میشویم.
- در این مرحله میتوان 4 قسمت باقیمانده را در قیمت جدید که پایینتر از سایر قیمتها است، خریداری کرد.
به نمودار بالا نگاه کنید. فرض کنید 14 میلیون تومان کل مبلغی است که قصد داریم آن را در سهام بانکیِ شرکت ایکس که نمودارش در بالا مشهود است، سرمایهگذاری کنیم.
فرض ما این بوده که قیمت سهم همچنان رشد خواهد کرد، اما مطمئن نیستیم. بنابراین تصمیم میگیریم که کل پولمان را در سه مرحله وارد سهم کنیم. (جواب معادلات برای درک بهتر کمی رند شده اند.)
پس کل مبلغ را به 7 قسمت تقسیم میکنیم. هر قسمت معادل 2 میلیون تومان میشود.
حالا میخواهیم با استفاده از روش مارتینگل شروع به خرید پلهای سهم کنیم.
اولین خرید را در نقطه 1 و در قیمت 66 تومان انجام میدهیم. در واقع در این مرحله یک قسمت از پولمان معادل 2 میلیون تومان را وارد سهم میکنیم.
30,000 * 66 = 2,000,000
فردای روز خرید ما قیمت کمی بالا میرود، اما مزایای سیستم مارتینگل بعد از آن نزول میکند.
از آنجایی که ما قصد خرید پلهای داشتیم، صبر میکنیم تا قیمت چند درصدی اصلاح کند. معمولا پله بعدی بین 5 تا 10 درصد اصلاح قیمتی است.
بعد از اصلاح قیمتی خرید دوم را انجام میدهیم. گفتیم که در روش مارتینگل ارزش سرمایه ورودی بعدی باید 2 برابر مرحله اول باشد یعنی اگر در مرحله اول 2 میلیون تومان سهم خریدیم، در مرحله بعد 4 میلیون میخریم. در نقطه 2 با قیمت 59 تومان خرید بعدی را انجام خواهیم داد.
67,800 * 59 = 4,000,000
نقطه 3 محل انجام آخرین خرید است. این ناحیه قبلا نقش مقاومتی داشته اما اکنون میتواند نقش حمایتی داشته باشد. در پله سوم دو برابر پله قبل یعنی 8 میلیون تومان سهم میخریم.
اکنون تعداد کل سهام ما برابر است با 156862+67800+30000= 254,662
حالا بیایید ببینیم میانگین قیمت خرید هر سهم ما چقدر شده است؟
میانگین قیمت خرید هر سهم برابر است با:
یعنی کافی است که قیمت به 55 تومان (نقطه 4) برسد تا تمامی ضررهای ما جبران شود و هر چه قیمت از 55 تومان بالاتر رود، سود خواهیم کرد.
اما اگر کل سرمایه خود را در مرحله 1 وارد میکردیم، باید تمام این مدت صبر میکردیم تا قیمت به محدوده خرید اولیه برسد (نقطه 5) و تازه ضررهایمان جبران شود. که بعد از آن هم دوباره اصلاح کرده و سپس به روند صعودی خود ادامه داده است.
همانطور که در مثال بالا دیدیم روش مارتینگل در اصلاحهای موقتی کاربردی است و در ریزشها استراتژی مناسبی به نظر نمیآید. زمانی که نسبت به پایان اصلاح اطمینان نداریم میتوان از این روش استفاده کرد.
با استفاده از روش مارتینگل ریسک سرمایهگذاری ما کم میشود و مدیریت سرمایه به شکل صحیحتری انجام خواهد شد. علاوه بر موارد ذکر شده، زودتر نیز به سود خواهیم رسید.
در این مقاله با خرید پلهای سهم به روش مارتینگل آشنا شدیم. گفتیم که مزایای استفاده از این روش چیست و چه معایبی دارد؟
از مزایای استفاده از این روش میتوان به سریعتر رسیدن به سود هم اشاره کرد، در واقع این روش در میان مدت و بلندمدت در اصلاحهای قیمتی مناسب است.
از معایب استفاده از این روش عدم کارایی آن در سرمایهگذاری کوتاهمدت میتوان اشاره کرد. همچنین اگر درست تشخیص ندهیم که اتفاق پیش رو اصلا هست یا ریزش، میتواند منجر به از بین رفتن کل سرمایه ما شود. در واقع استفاده نادرست از این روش میتواند ضررهای سنگینی به همراه داشته باشد.
بهطور کلی برای استفاده از این روش لازم است تا با تحلیل بنیادی سهام آشنا بوده و تحلیل تکنیکال را تا حدی بلد باشید. روانشناسی بازار هم میتواند در این کار به شما کمک شایانی کند.
اگر سوالی در ذهنتان پیش آمده آن را با ما در میان بگذارید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
خرید پلهای سهم به روش مارتینگل
مارتینگل چیست؟ منظور از خرید پلهای سهم چیست؟ آیا تابحال در مورد خرید پلهای سهم به روش مارتینگل چیزی شنیدهاید؟ در این مطلب قصد داریم روش مارتینگل را بررسی کنیم و ببینیم که چگونه میتوان با رعایت حد ضرر و با منابع مالی محدود از این روش استفاده کرد.
مارتینگل چیست؟
مارتینگل یک سیستم یا استراتژی معاملاتی برای افراد ریسکپذیر است. در صورت نامحدود بودن منابع پولی، شانس کسب سود از طریق این استراتژی، تقریبا نزدیک به 100 درصد است.
برخی از منابع بر این باورند که مارتینگل، اسم گروهی از استراتژیهای رایج شرط بندی در قرن 18، در فرانسه بود.
اما بیشتر منابع بر این باورند که سیستم معاملاتی مارتینگل، توسط یک ریاضیدان فرانسوی به نام پاول پیر لوی (Paul Pierre Levy) در قرن هجدهم معرفی شده است.
بیایید این استراتژی را با یک مثال ساده بررسی کنیم. یک سکه را در نظر بگیرید، سکه دو روی دارد. شیر یا خط!
با پرتاب سکه به بالا، احتمال اینکه شیر یا خط بیاید با هم برابر است. یعنی به احتمال 50 درصد شیر و 50 درصد خط میآید. از نظر آماری اگر یک سکه را 10 بار پرتاب کنیم، احتمال این که هر 10 بار شیر بیاید خیلی پایین است، با این که میدانیم نتیجه هر پرتاب مستقل از دیگری است.
در واقع ایده اصلی سیستم معاملاتی مارتینگل از اینجا آمده که از نظر آماری، نتیجه نمیتواند همیشه برخلاف انتخاب شما باشد.
بنابراین وقتی شیر را انتخاب میکنید و بعد از پرتاب سکه خط میآید، شما شرط را میبازید یعنی با شکست در انتخاب اول و کاهش ارزش دارایی، مبلغ بیشتری بر روی شیر شرط میبندید.
این استراتژی به این صورت عمل میکند که اگر شما روی شیر آمدن سکه 10 هزار تومان شرط بستید و بعد از پرتاب، شیر آمد، 10 هزار تومان برنده میشوید.
اما اگر خط آمد، با 20 هزار تومان دوباره شیر را انتخاب میکنید (شرط بعدی دوبرابر ارزش شرط قبلی است). این فرایند به همین صورت ادامه پیدا میکند تا زمانی که شما شرط را برنده شوید. با انجام این کار در نهایت از نظر تئوری، تنها با یک برد تمامی ضررهایتان جبران میشود و سربهسر میشوید.
اما اگر شرط بندی را بردید سفارش بعدی در آن باید نصف شود. در واقع این استراتژی بر این فرض استوار است که فقط یک معامله خوب برای ایجاد تغییر در ثروت شما کافی است.
در واقع میتوان گفت این تئوری با اتکا به نظریه بازگشت به میانگین (theory of mean reversion) شکل گرفته است.
استراتژی مارتینگل به این شکل هست که اگر در یک سهم یا چیز دیگری ضرر کردید، سفارش بعدی باید دو برابر قیمت سفارش قبلی باشد. در واقع این سیستم فرصتی برای تسریع جبران پولهای از دست رفته است.
اما نکتهای که نباید فراموش کرد این است که با هر بار شکست و افزایش میزان سرمایهگذاری علاوهبر بیشتر شدن احتمال کسب سود در معامله، ریسک از بین رفتن سرمایه نیز افزایش پیدا میکند.
معایب روش مارتینگل
- یکی از مفروضات این استراتژی نامحدود در نظر گرفتن منابع پولی معاملهگر است. در حالی که منابع پولی افراد محدود هستند و طی ضرر در چند معامله پیدرپی به احتمال زیاد کل پول معاملهگر تمام میشود.
- سود حاصله از این استراتژی کم است. در واقع مبلغی که در هر مرحله از ضرر به آن اضافه میشود، بسیار بیشتر از سود بالقوه است.
خرید سهم با روش مارتینگل
تا اینجا با استراتژی مارتینگل آشنا شدیم. اما حالا میخواهیم چگونگی استفاده از این استراتژی را در بازارهایی مثل بورس بررسی کنیم.
چه موقع از این استراتژی استفاده کنیم؟
معمولا این استراتژی برای خرید سهام شرکتهایی که وضعیت بنیادی خوبی دارند، مناسب است. مواقعی که از ارزنده بودن یک سهم اطمینان داریم، اما نمیدانیم که رشدش از چه زمانی آغاز میشود. حتی در مواقعی که یک سهم از لحاظ قیمتی بهطور مقطعی در حال اصلاح است نیز میتوان از این روش استفاده کرد. دقت کنید که گفتیم در اصلاحهای قیمتی نه یک روند نزولیِ ریزشی!
در واقع با استفاده از روش مارتینگل میتوان بهای تمام شده یک سهم را در مواقع عدم اطمینان بهینه کرد.
چگونگی خرید سهام با استفاده از روش مارتینگل
همانطور که گفتیم یکی از مفروضات روش مارتینگل نامحدود بودن منابع پولی است. اما ما که منابع نامحدود نداریم، پس چه کنیم؟
- در مرحله اول کل مبلغی را که میخواهیم سرمایهگذاری کنیم، مشخص کرده و تعیین میکنیم که این مبلغ را در چند مرحله سرمایهگذاری خواهیم کرد.
- سپس آن را به چند قسمت مساوی تقسیم میکنیم.
- مقدار خرید در هر مرحله باید با نسبتی از توان 2 انجام شود.
مثال: فرض کنید، یک سهم را از نظر بنیادی بررسی کردیم و به نتیجه خوبی رسیدیم. علاوهبر آن با بررسی نمودار قیمتی سهم دیدیم که در بلندمدت روندی صعودی دارد. تصمیم میگیریم که این سهم را در سه پله یا سه مرحله خریداری کنیم.
وقتی میگوییم قصد خرید در سه پله را داریم، یعنی میخواهیم در (پله اول، 1 قسمت)، در (پله دوم، 2 قسمت) و در (پله سوم، 4 قسمت) از کل پولمان را به خرید سهم اختصاص دهیم. (1+2+4=7)
برای این کار باید کل سرمایهمان را به 7 قسمت مساوی تقسیم کنیم و از آنجایی که منابع پولی ما نامحدود نیست، یک حد ضرر دو بخشی تعریف میکنیم.
- در پله اول، یک قسمت خریداری کرده، اگر شرایط مطابق خواست ما پیش نرفت و قیمت سهم نزول کرد و حد ضرر اول ما را زد سراغ مرحله دو میرویم.
- در این مرحله دو قسمت از کل پول (دو برابر مرحله قبل) را روی سهم سرمایهگذاری میکنیم. در این حالت اگر سهم رشد قیمتی داشته باشد، سریعتر از ضرر خارج خواهیم شد و حتی ممکن است به سود هم برسیم. اما اگر باز هم قیمت سهم نزول کرد و به حد ضرر بعدی ما رسید وارد مرحله 3 میشویم.
- در این مرحله میتوان 4 قسمت باقیمانده را در قیمت جدید که پایینتر از سایر قیمتها است، خریداری کرد.
به نمودار بالا نگاه کنید. فرض کنید 14 میلیون تومان کل مبلغی است که قصد داریم آن را در سهام بانکیِ شرکت ایکس که نمودارش در بالا مشهود است، سرمایهگذاری کنیم.
فرض ما این بوده که قیمت سهم همچنان رشد خواهد کرد، اما مطمئن نیستیم. بنابراین تصمیم میگیریم که کل پولمان را در سه مرحله وارد سهم کنیم. (جواب معادلات برای درک بهتر کمی رند شده اند.)
پس کل مبلغ را به 7 قسمت تقسیم میکنیم. هر قسمت معادل 2 میلیون تومان میشود.
حالا میخواهیم با استفاده از روش مارتینگل شروع به خرید پلهای سهم کنیم.
اولین خرید را در نقطه 1 و در قیمت 66 تومان انجام میدهیم. در واقع در این مرحله یک قسمت از پولمان معادل 2 میلیون تومان را وارد سهم میکنیم.
30,000 * 66 = 2,000,000
فردای روز خرید ما قیمت کمی بالا میرود، اما بعد از آن نزول میکند.
از آنجایی که ما قصد خرید پلهای داشتیم، صبر میکنیم تا قیمت چند درصدی اصلاح کند. معمولا پله بعدی بین 5 تا 10 درصد اصلاح قیمتی است.
بعد از اصلاح قیمتی خرید دوم را انجام میدهیم. گفتیم که در روش مارتینگل ارزش سرمایه ورودی بعدی باید 2 برابر مرحله اول باشد یعنی اگر در مرحله اول 2 میلیون تومان سهم خریدیم، در مرحله بعد 4 میلیون میخریم. در نقطه 2 با قیمت 59 تومان خرید بعدی را انجام خواهیم داد.
67,800 * 59 = 4,000,000
نقطه 3 محل انجام آخرین خرید است. این ناحیه قبلا نقش مقاومتی داشته اما اکنون میتواند نقش حمایتی داشته باشد. در پله سوم دو برابر پله قبل یعنی 8 میلیون تومان سهم میخریم.
اکنون تعداد کل سهام ما برابر است با 156862+67800+30000= 254,662
حالا بیایید ببینیم میانگین قیمت خرید هر سهم ما چقدر شده است؟
میانگین قیمت خرید هر سهم برابر است با:
یعنی کافی است که قیمت به 55 تومان (نقطه 4) برسد تا تمامی ضررهای ما جبران شود و هر چه قیمت از 55 تومان بالاتر رود، سود خواهیم کرد.
اما اگر مزایای سیستم مارتینگل کل سرمایه خود را در مرحله 1 وارد میکردیم، باید تمام این مدت صبر میکردیم تا قیمت به محدوده خرید اولیه برسد (نقطه 5) و تازه ضررهایمان جبران شود. که بعد از آن هم دوباره اصلاح کرده و سپس به روند صعودی خود ادامه داده است.
همانطور که در مثال بالا دیدیم روش مارتینگل در اصلاحهای موقتی کاربردی است و در ریزشها استراتژی مناسبی به نظر نمیآید. زمانی که نسبت به پایان اصلاح اطمینان نداریم میتوان از این روش استفاده کرد.
با استفاده از روش مارتینگل ریسک سرمایهگذاری ما کم میشود و مدیریت سرمایه به شکل صحیحتری انجام خواهد شد. علاوه بر موارد ذکر شده، زودتر نیز به سود خواهیم رسید.
در این مقاله با خرید پلهای سهم به روش مارتینگل آشنا شدیم. گفتیم که مزایای استفاده از این روش چیست و چه معایبی دارد؟
از مزایای استفاده از این روش میتوان به سریعتر رسیدن به سود هم اشاره کرد، در واقع این روش در میان مدت و بلندمدت در اصلاحهای قیمتی مناسب است.
از معایب استفاده از این روش عدم کارایی آن در سرمایهگذاری کوتاهمدت میتوان اشاره کرد. همچنین اگر درست تشخیص ندهیم که اتفاق پیش رو اصلا هست یا ریزش، میتواند منجر به از بین رفتن کل سرمایه ما شود. در واقع استفاده نادرست از این روش میتواند ضررهای سنگینی به همراه داشته باشد.
بهطور کلی برای استفاده از این روش لازم است تا با تحلیل بنیادی سهام آشنا بوده و تحلیل تکنیکال را تا حدی بلد باشید. روانشناسی بازار هم میتواند در این کار به شما کمک شایانی کند.
اگر سوالی در ذهنتان پیش آمده آن را با ما در میان بگذارید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
جوانب مثبت و منفی روش مارتینگل در شرط بندی
بیشتر کاربران کازینو آنلاین به طور مداوم به دنبال یک استراتژی و سیستم شرط بندی هستند که به آنها کمک کند تا سایت را شکست دهند. بکار گیری از روش مارتینگل در شرط بندی، یکی از برجسته ترین و پرکاربردترین استراتژی هایی است که به طور معمول در بیشتر بازی های کازینو اعمال می شود.
داستان استفاده از سیستم مارتینگل در شرط بندی به قرن هجدهم برمی گردد. روش مارتینگل در شرط بندی نام خود را از جان هنری مارتینگل، که در آن زمان مالک چندین کازینو شرطبندی در بریتانیا بود به ارث برده است.
اگرچه این سیستم به طور معمول در بازی های جدول خاص مانند رولت آنلاین و کرپس آنلاین اعمال می شود، اما در نهایت می تواند بخاطر وجود ماشین های اسلات، یک بازی شانسی باشد.
بهترین روش استفاده از این استراتژی شرط بندی آموزش است. چه در یک کازینو فیزیکی بازی کنید و چه در کازینو آنلاین، برای کسب تجربه بیشتر و بیشتر به زمان کافی برای امتحان استراتژی شرط بندی خود از جمله جزئیات نیاز دارید. سیستم شرط بندی مارتینگل یکی از ساده ترین استراتژی های شرط بندی موجود است که یک مسیر شروع عالی برای مبتدیانی است که به دنبال استفاده از یک استراتژی شرط بندی برای کمک به افزایش برد خود هستند.
سیستم شرط بندی مارتینگل چیست؟
این سیستم شرط بندی نسبتاً ساده مبتنی بر نظریه ای است که هیچ کس نمی توان همیشه بازنده باشد. هدف اصلی استراتژی مورد بحث، این است که بازیکن هر بار که ضرر می کند شرط بندی را افزایش دهد و هنگام شکست آن را کاهش دهد. یعنی بازیکن باید هر بار که ضرر می کند شرط بندی را دو برابر کند، بنابراین هنگام پیروزی، تمام ضررها را همراه با سود ناچیز جبران می کنند.
تعدادی بازی کازینو آنلاین وجود دارد که سیستم شرط بندی مارتینگل بیشتر برای آنها درخواست می شود. این استراتژی برای بازی های کازینو که حتی شرط بندی با پول ارائه می دهند مناسب ترین است. البته شما در تعیین مقدار شرط خود آزاد هستید، اما شرط بندی با مبالغ متوسط همیشه عاقلانه است.
یکی از سوالاتی که کاربران کازینو در مورد استراتژی های شرط بندی مطرح می کنند این است که آیا یک استراتژی به آنها کمک می کند تا سایت را شکست دهند؟ سیستم شرط بندی مارتینگل در واقع یکی از آن سیستم ها و استراتژی های شرط بندی محسوب می شود که دقیقاً همان چیزی را که به دنبال آن هستند به کاربران ارائه می دهد.
جوانب مثبت سیستم شرط بندی مارتینگل
مانند اکثر استراتژی های شرط مزایای سیستم مارتینگل بندی، هر سیستم مجموعه ای از مزایا و معایب خاص خود را دارد. در پایین مزایای استفاده از سیستم شرط بندی مارتینگل را لیست می کنیم.
- اگر در هر بار باخت شرط خود را دو برابر کنید، مطمئناً مبلغ از دست رفته و همچنین بهبود سود خالص خود را پس خواهید گرفت.
- این یک سیستم عالی برای شرط بندی کوتاه مدت است، به خصوص اگر قصد دارید فقط برای چند ساعت بازی کنید و نه برای مدت زمان طولانی تر.
- اگر هنوز ترفند های یک مزایای سیستم مارتینگل بازی خاص یا آنلاین را می آموزید، استفاده از سیستم شرط بندی مارتینگل به شما کمک می کند تا ضررهای خود را جبران کنید.
- اگر یک کاربر کازینو آنلاین باتجربه هستید، استفاده از این استراتژی ضمن جبران ضرر و زیان شما، سود شما را به تدریج افزایش می دهد.
نکات منفی سیستم شرط بندی مارتینگل
- بعضی از کازینوهای آنلاین حداکثر شرط بندی مجاز روی میزها و اسلات های آنلاین را تعیین می کنند که اگر در روی دور بد شانسی باشید و شکست سنگینی را تجربه کنید، نمی توانید مبلغ شرط را به میزان دلخواه افزایش دهید و به سرعت حساب شما خالی می شود.
- در واقع ما با این روش تا آنجا پیش خواهیم رفت که بگوییم سیستم مارتینگل در شرط بندی بیشتر برای آن دسته از بازیکنان کازینو خوب است که دارای یک حساب بانکی نسبتاً بزرگ هستند و در صورتی که روی دور باخت باشید و نیاز به افزایش شرط بندی خود داشته باشید، بعید به نظر می رسد در دراز مدت بتوانید دوام بیاورید.
- درست است، هرچه بیشتر بازی کنید احتمالاً بیشتر ضرر خواهید کرد. بهتر است هر بار چند ساعت بازی کنید تا زمانی که پول کافی به دست آورید و بازی را کنار بگذارید.
سیستم شرط بندی ضد مارتینگل چیست؟
مشابه سیستم مارتینگل در شرط بندی، سیستم ضد مارتینگل در شرط بندی که یک سیستم بسیار ساده برای یادگیری دارد موجود است و دقیقا برعکس عمل می کند. این سیستم حکم می کند که هر زمان برنده شدید باید دو برابر شرط بندی کنید و هنگام باخت مبلغ را کاهش دهید. روش فوق، معجزه می کند به شرط آنکه شما یا پیروزی های خوبی داشته باشید یا اینکه روی شانس نباشید که همه ما هر چند وقت یک بار آن را تجربه می کنیم.
طرفداران روش مارتینگل در شرط بندی معتقدند که هنگام برنده شدن، میزان حساب بانکی شما به شکل قابل توجهی افزایش می یابد و در صورت شکست، ضرر مالی کمتری به شما خواهد زد.
جهت آشنایی بیشتر با استراتژی مارتینگل می توانید بر روی لینک کلیک کنید.
استراتژی معاملاتی مارتینگل و آنتی مارتینگل چیست؟
استراتژی معاملاتی مارتینگل و آنتی مارتینگل
عوامل زیادی در بازار وجود دارند که یک معاملهگر برای داشتن یک کارنامه معاملاتی موفق، باید از پیش مدیریت کند. اولین چالش، انتخاب جفتارز، سهام یا کامودیتی مناسب برای معامله است. اینکه در چه تایمفریمی معامله انجام شود نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. عامل بعدی که باید به آن توجه نمود انتخاب یک استراتژی مناسب معاملاتی است. اما از همه مهمتر تعیین میزان ریسک هر معامله و انتخاب یک روش مدیریت سرمایه مناسب است. در این مقاله، با درنظر گرفتن روش مدیریت سرمایه مارتینگل و آنتی مارتینگل درصدد پاسخ به این سوال هستیم که چگونه ریسک معاملات خود را مدیریت نماییم.
روش مارتینگل (Martingale) چیست؟
سیستم مدیریت ریسک مارتینگل یکی از روشهای معروف در شرطبندی است. هرچند این روش، ابتدا در کازینوها استفاده میشد اما از آن میتوان به خوبی در بازارهای مالی نظیر فارکس، بازار سهام، بازار آتی و معاملات آپشن (Options) نیز استفاده کرد. مبنای استراتژی شرطبندی مارتینگل بر این اصل استوار است که به ازای هر باخت، مقدار شرطبندی بعدی را دو برابر میکنیم و این پروسه را تا زمانی که در شرطبندیها میبازیم، ادامه میدهیم. نکته مزایای سیستم مارتینگل جالب این سیستم در این است که به محض وقوع اولین برد، تمامی باختهای شما جبران خواهدشد.
برای اینکه تصور بهتری از این استراتژی پیدا کنید، بازی گردونه رولت را در کازینو درنظر بگیرید. فرض کنید مبلغ ۱۰۰ دلار را برای هر بار بازی رولت شرطبندی کردهاید و در صورتی که گردونه روی رنگ قرمز قرار گیرد برندهاید و در غیر اینصورت شرط را باختهاید. طبق روش مارتینگل، اگر گردونه روی رنگ قرمز قرار گرفت، ۱۰۰ دلار برنده شدهاید و بازی بعدی را با ۱۰۰ دلار ادامه میدهید اما اگر گردونه روی رنگ سیاه قرار گرفت در اینصورت، ۱۰۰ دلار باختهاید و بازی بعدی را باید با ۲۰۰ دلار آغاز کنید. حال اگر بازی دوم را نیز ببازید و به عبارت دیگر ۲۰۰ دلار از دست بدهید بازی سوم را باید با دو برابر آن یعنی ۴۰۰ دلار ادامه دهید. این پروسه را تا زمانی که بازی را ببرید و گردونه روی رنگ قرمز قرار گیرد ادامه میدهید. در چنین حالتی تمامی مبلغی را که باختهاید جبران میشود.
حال که با مفهوم مارتینگل آشنا شدیم، این روش مدیریت سرمایه را در بازارهای مالی نیز به کار میبریم. فرض کنید در بازار فارکس وارد معامله جفت ارز EURUSD با ریسک به ریوارد یک به یک میشوید و روی هر معامله ۲۰۰ دلار ریسک میکنید. در چنین حالتی اگر پوزیشن به ثمر بنشیند، ۲۰۰ دلار سود و در غیر اینصورت ۲۰۰ دلار زیان شما خواهد بود. درصورت سودآوری پوزیشن اول علاوه بر اینکه ۲۰۰ دلار به دست آوردهاید، میتوانید مجددا وارد موقعیت بعدی با ریسکی معادل ۲۰۰ دلار شوید. اما اگر پوزیشن با ضرر بسته شود علاوه بر اینکه ۲۰۰ دلار از دست میدهید، طبق روش مارتینگل، روی پوزیشن بعدی باید ۴۰۰ دلار ریسک کنید. دو برابر شدن ریسک، همان دو برابر شدن حجم معامله شما است. مثلا اگر حجم پوزیشن قبلی یک لات بوده است پوزیشن بعدی را با دو لات وارد میشوید. اگر پوزیشن دوم را نیز ببازید مجددا ریسک خود را در پوزیشن بعدی دو برابر، یعنی ۸۰۰ دلار میکنید. در واقع پوزیشن بعدی را با حجمی معادل چهار لات وارد میشوید. این پروسه تا زمانی ادامه مییابد که اولین معامله سودده شما رخ دهد. در چنین حالتی سود حاصل از پوزیش برنده، همه زیانهای شما را جبران خواهد کرد.
ظاهرا این روش مدیریت سرمایه، روش بدون باختی به نظر میرسد. اما همانطور که میدانیم تئوری ممکن است در عمل نتیجه متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال روش مارتینگل فشار روحی مضاعفی که بر معاملهگران وارد میشود را در نظر نمیگیرد.
طبق روش مارتینگل، برای سناریویی شبیه به بالا، اگر شما پنج بار متوالی دچار زیان شوید که برای بسیاری از استراتژیهای معاملاتی نیز محتمل است، میزان ریسکی که در پوزیشن ششم باید در نظر بگیرید معادل ۶۴۰۰ دلار خواهد بود. چنین مبلغ قابل توجهی، شجاعت و انعطافپذیری معاملهگری که خود را تنها برای ۲۰۰ دلار ریسک در معامله آماده کرده است، خواهد گرفت. جدای از موانع روانی که روش مارتینگل به معاملهگر تحمیل میکند، این روش نیاز به پشتوانه مالی قوی نیز دارد. دوباره به سناریو قبل برگردیم که در اولین پوزیشن، ۲۰۰ دلار ریسک کردیم و پس از پنجمین شکست متوالی برای ششمین معامله خود نیاز به ۶۴۰۰ دلار سرمایه داشتیم. حال فرض کنیم ششمین معامله نیز با شکست مواجه شود در اینصورت سرمایه مورد نیاز برای هفتمین معامله، رقمی معادل ۱۳۸۰۰ دلار خواهد بود که مبلغ قابل توجهی است.
لذا روش مدیریت سرمایه مارتینگل، به دلیل محدودیتهای مالی که بسیاری از معاملهگران ممکن است با آن مواجه شوند، بسیار چالش برانگیز است. این چالشها حتی برای معاملهگران بزرگ، نظیر هجفاندها و بانکهای سرمایهگذاری که از ابزارهای لازم و پشتوانه مالی کافی نیز برخوردار هستند، صدق می کند. محدودیتهایی در زمینه حداکثر حجم پوزیشنها، چالشی است که معاملهگران بزرگ با آن مواجهاند و مانع از اجرای درست روش مارتینگل در دنیای واقعی خواهد شد.
اکنون به مثال دیگری از کاربرد روش مارتینگل در بازار سهام میپردازیم. فرض کنید که شما ۱۰۰ سهم اپل را که در حال حاضر به ارزش هر سهم ۲۰۰ دلار معامله میشود خریداری مینمایید. در واقع شما ۲۰۰۰۰ دلار در سهام اپل سرمایهگذاری میکنید. فرض کنید سهام اپل به اندازه ۵۰ درصد افت کند. در این صورت طبق روش مارتینگل، باید به اندازه ۴۰۰۰۰ دلار از سهام اپل که اکنون ارزشی معادل ۱۰۰ دلار دارد را خریداری کنید. حال اگر میانگین معاملات خود را در نظر بگیرید ارزش هر سهم در معاملات شما معادل ۱۲۰ دلار است. به عبارت دیگر نقطه سر به سر در سبد خریدتان، در سهم ۱۲۰ دلاری رخ میدهد.
اگر سهام اپل مجددا ۵۰ درصد افت کند و به ۵۰ دلار برسد، طبق روش مارتینگل، اینبار با سرمایهای معادل ۸۰۰۰۰ دلار مجددا وارد خرید میشویم. اکنون متوسط قیمت سهام در معاملات شما به ۶۶.۶ دلار میرسد که نقطه سر به سر معاملات است. حال در صورت تغییر روند و رشد سهام اپل، سرمایهگذاران بهسرعت کلیه ضررهای خود را جبران خواهند نمود.
روش آنتی مارتینگل (Anti-Martingale) چیست؟
آنتی مارتینگل، دقیقا عکس روش مارتینگل است. روش آنتی مارتینگل بر این اصل استوار است که پس از هر معامله ناموفق، معامله بعدی را با نصف ریسک پیشین و در صورت موفقیت، معامله بعدی را با دوبرابر ریسک وارد شویم. با توجه به ماهیت روش آنتی مارتینگل، گاهی اوقات از آن به عنوان مارتینگل معکوس نیز یاد میشود. این نکته حائز اهمیت است که در روش آنتی مارتینگل زمانی که در دور پیروزی هستیم، سودها چند برابر و هنگامی که در دور شکست هستیم، ضررها کمتر است. به عبارت دیگر به کمک این روش میتوانیم هنگام رشد حساب، با افزایش ریسک، سودها را افزایش و در هنگام کاهش موجودی حساب، زیان را محدود کنیم. به همین دلیل این روش نسبت به روش مارتینگل، قابلیت اجرای بهتری در بازارهای مالی دارد.
بسیاری از استراتژیها و سیستمهای معاملاتی در فارکس و بازار آتی کم و بیش از همین روش آنتی مارتینگل استفاده میکنند. به عنوان مثال، سویینگ تریدرها و یا معاملهگران روندی پس از یک سری معاملات ناموفق، نسبت به حجم پوزیشنهای خود بسیار محافظهکارتر میشوند، در مقابل زمانی که فضای معاملاتی تغییر کرده و معاملهگر در دور موفقیت قرار دارد، فضا برای ریسکهای بیشتر فراهم میشود. بنابراین روش آنتی مارتینگل به روحیات این معاملهگران نزدیکتر است.
جالب است بدانید که مدل مدیریت سرمایه با ریسک ثابت (Fixed Fractional) در واقع به نوعی همان روش آنتی مارتینگل به شمار میآید. روش ریسک ثابت بر این ایده استوار است که شما تنها درصد مشخصی از سرمایه خود را در هر معامله ریسک نمایید. انتخاب میزان درصد ریسک تا حدودی سلیقهای است اما بین یک درصد تا چهار درصد سرمایه، مقدار متداولی است. حال اگر موجودی حساب شما رشد کند طبیعتا مقداری که در هر معامله ریسک می نمایید نیز افزایش مییابد، دقت کنید که هرچند درصد ریسک شما صرفنظر از رشد حسابتان، همواره درصد ثابتی است (مثلا همیشه ۴ درصد است) ولی به دلیل رشد حساب، معادل دلاری این ریسک ثابت افزایش یافته لذا شما عملا ریسک بیشتری انجام دادهاید و طبیعتا اگر موجودی حساب شما کاهش یابد مقدار ریسک معاملات جدیدتان نیز عدد کمتری خواهد بود. بنابراین حتی روش ریسک ثابت نیز نوعی آنتی مارتینگل است.
در دنیای معاملهگری احتمالا با این اصل آشنا هستید که:
“You should let your winners run, and cut your losses short”
به سودها فرصت رشد دهید و زیانها را هرچه سریعتر کاهش دهید
این دقیقا چیزی است که در روش آنتی مارتینگل اجرا میشود. البته می توان روش آنتی مارتینگل را با ایجاد تغییراتی شخصیسازی نمود. به عنوان مثال، قاعده دو برابر کردن حجم معاملات پس از پیروزی و نصف کردن حجم آن پس از شکست را میتوانید متناسب با استراتژی معاملاتی خود تغییر دهید و به نوعی با حفظ ساختار اصلی روش آنتی مارتینگل، صرفا آن را شخصی سازی نموده تا با محدودیتها و روحیات خود سازگاری بیشتری داشته باشد.
یکی از بهترین موقعیتها برای استفاده از روش آنتی مارتینگل، زمانی است که بازار در یک روند قوی صعودی یا نزولی قرار گرفته است. در چنین حالتی جهت قیمت در طول روند از پایداری خوبی برخوردار است و به شما فرصت میدهد تا با افزایش حجم معاملات، سود خود را افزایش دهید. اگر شما روند را در نقطه مناسبی شکار کرده باشید با اعمال روش آنتی مارتینگل میتوانید به سود فوقالعادهای دست یابید.
از آن جایی که روش آنتی مارتینگل، بهخاطر ماهیت خود بسیاری از محدودیتهای روش مارتینگل را ندارد بهخوبی میتواند در موقعیتها مختلف و حسابهای متنوع استفاده شود. کافیست معاملهگر استراتژی معاملاتی خود را به نوعی با روش آنتی مارتینگل همگام کند و از مزایای خاص آن بهره ببرد.
مهمترین مزیت روش آنتی مارتینگل، کاهش افت حساب (Drawdown) است. این مزیت کاملا خلاف روش مارتینگل است که در آن افت حساب شدیدا افزایش مییافت. بسیاری از معاملهگران با تجربه بر این باورند که مهمترین فاکتور موفقیت در بازارهای مالی توانایی در مدیریت ریسک است که روش مارتینگل ذاتا چنین خصیصهای را در دل خود جا داده است و با کاهش ریسک در هر معامله، مانع از نابودی کامل حساب شما خواهد شد.
داستان لری ویلیامز (Larry Williams)، یک نمونه عملی از یک سود قابل توجه است که به روش آنتی مارتینگل ایجاد شده است. اگر او را نمیشناسید ، لری ویلیامز، یک مزایای سیستم مارتینگل معاملهگر کارکشته بازار آتی است که مدت طولانی را صرف تجزیه و تحلیل روشهای مختلف مدیریت سرمایه نموده است. او در یک مسابقه معاملات آتی تحت عنوان مسابقات بینالمللی رابینز (Robbins World Cup of Trading Championship) توانست یک حساب ۱۰۰۰۰ دلاری را در کمتر از ۱۲ ماه به ۱.۱ میلیون دلار تبدیل کند که معادل ۱۱۳۰۰ درصد بازده است و در تاریخ این مسابقات یک رکورد منحصر بفرد به شمار میآید. آقای ویلیامز، دلیل موفقیت خود را در درجه اول مدیریت ریسک مبتنی بر روش آنتی مارتینگل میداند. البته نباید مهارت بالای ایشان در تحلیل بازار را نادیده گرفت اما طبق گفته خودش اصلیترین دلیل موفقیتش به کارگیری سختگیرانه استراتژی آنتی مارتینگل بوده است.
او روش مارتینگل را متناسب با سبک و سیاق معاملاتی خود شخصیسازی کرده و نامش را فرمول کلی (Kelly formula) نامید. فرمول کلی، بر اساس فاکتورهای متنوعی نظیر: نسبت سود به زیان معاملات، متوسط نرخ پیروزی معاملات و موجودی حساب، حجم بهینه ریسک را تعیین میکند. با چنین محاسباتی شانس رشد درازمدت حساب افزایش و احتمال نابودی آن کاهش خواهد یافت.
پس از آن، لری ویلیامز با استفاده از روش مدیریت سرمایه مبتنی بر آنتی مارتینگل، چند حساب کوچک دیگر را نیز تبدیل به حسابهای بزرگی نمود. او حتی این روش را به دخترش میشل ویلیامز (Michelle Williams) نیز آموخت که او نیز بر همین مبنا به موفقیتهای خوبی در بازارهای مالی دست یافته است.
کلام آخر
در این مقاله، به بررسی روش مارتینگل و آنتی مارتینگل و مزایای و معایب هر یک از آنها پرداختیم. در روش مارتینگل، ریسک حساب به شدت افزایش مییابد و باعث افزایش افت حساب میشود. در حالی که در روش آنتی مارتینگل تنها زمانی ریسک افزایش مییابد که معاملات سودآور بوده و موجودی حساب در حال افزایش باشد. همچنین در صورت زیان معاملات، ریسک مرتبا کاهش مییابد.
روش مارتینگل در شرطبندیها بسیار محبوبتر است خصوصا برای افرادی که به دنبال راهکارهای بدون نقصی برای موفقیت در کازینوها هستند. هر چند در تئوری روش مارتینگل راهگشا به نظر میرسد اما در عمل، چه در کازینو و چه در بازارهای مالی چالش برانگیز است.
معاملهگران باید شیوهای در مدیریت سرمایه اتخاذ کنند که مبتنی بر روش آنتی مارتینگل باشد. چرا که مسئولیت اول یک معاملهگر، کنترل ریسک است که روش آنتی مارتینگل به علت ماهیت خود، باعث کاهش ریسک میشود خصوصا زمانیکه حساب بهعلت زیان متوالی در مخاطره قرار میگیرد. در آن سوی سکه، این روش به معاملهگر این امکان را میدهد که در زمان پیروزیهای متوالی نیز سرعت رشد حساب را بهطور قابل توجهی افزایش دهد.
هرچند روش آنتی مارتینگل را میتوان به صورتهای مختلفی پیادهسازی نمود اما یکی از سادهترین روشهای مبتنی بر آنتی مارتینگل همان روش ریسک ثابت است. در این مقاله راجب روش ریسک ثابت صحبت شد. اما بطورکلی در این روش، شما درصد ثابت از قبل تعیین شدهای را در هر پوزیشن ریسک میکنید. دو درصد ریسک روی هر پوزیشن، مقدار متداولی است. هرچند برخی از معاملهگران، این روش را تا حدودی محافظهکارانه میدانند اما بطورکلی، این روش یک ترکیب ایدهآل را برای رشد حساب در هنگام سوددهی و محافظت از سرمایه هنگام ضرر فراهم میکند.
در انتها بیان این نکته خالی از لطف نیست که میتوانید در پوزیشنهای خود از مکانیزم حد ضرر متحرک (Trailing Stop) استفاده کنید تا حداکثر سود را از معاملات پیروز خود کسب نمایید. حتی این مکانیزم نیز می تواند نوعی آنتی مارتینگل باشد چرا که مفهوم آنتی مارتینگل بر این اصل استوار است که در بردها سود خود را حداکثر کرده و در باختها از زیان خود بکاهید.
جهت پیگیری اخبار و تحلیل های فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.
مــارتینگل چـــیست؟
گفتن اینکه چرا کلمهی Martingale اینقدر معانی زیادی دارد، کار سختی است! اما یک چیز حتمی است: اگر تریدری از استراتژی مارتینگل استفاده میکند، همیشه باید تمام حواسش به سرمایهاش باشد. مزایا و معایب استراتژی شرطبندی مارتینگل چیست؟ آیا بازار، مارتینگل است؟ تمام این سوالات و مباحث مرتبط و غیرمرتبط در این مقاله بحث خواهند شد.
ریشهشناسی
Martingale انگلیسی martegal است (که در گویش فرانسوی بهمعنای ساکنین مارتیگ میباشد. مارتیگ نام دهکدهای در فرانسه است). قدیمیترین معنی برای کلمهی مارتینگل: وسیلهای است که شکلی میخ-مانند دارد و از آن برای کنترل کالسکه استفاده میکردند. حداقل، این معنی، بهترین معنی شناختهشده است، اما معنای دیگری از این کلمه برای ما اولویت دارد: مارتینگل استراتژی شرطبندی است. قمارباز بعد از هر باخت، شرط خود را دو برابر میکند. و اینگونه با اولین بُرد، تمام باختهای قبلی جبران شده، و سودی برابر با شرط اولیه نیز نصیب میشود. تریدرها این اسم را روی تمام استراتژیهای این مدلی گذاشتهاند. علاوه بر این ریاضیدانها هم از اصطلاح مارتینگل برای نامگذاری یک روند تصادفی استفاده میکنند، که در آن انتظاراتِ شرطی مقدار بعدی، با توجه به مقادیر فعلی و پیشین، همان مقدار فعلی است. این یک نوع بازی “عادلانه” است که در آن کسی نه برنده میشود و نه میبازد. به همین شکل، اهالی روستای مارتیگ فرانسه را افرادی غیرعادی و احتمالاً ماجراجو فرض میکنند. در هر حال، این چندگانگی معنا شاید دلیل این باشد که مردم از این استراتژی بهصورت غلط استفاده میکنند. حال، مارتینگل واقعاً چیست؟
مارتینگل در مقام یک استراتژی
“باند، با یک سیستم پیشرفته (مارتینگل) روی میز شمارهی ۵، روی قرمز، بازی میکرد … فکر کنم خیلی مصمم است و با حداکثر [توان و دارایی خود]، بازی میکند.”
ایان فلمینگ، کازینو رویال
باند، از چه سیستم پیشرفتهای استفاده میکرده؟ همانطور که قبلاً مزایای سیستم مارتینگل اشاره شد، مارتینگل یعنی دو برابر کردن شرط در هر بار باخت. در نگاه اول، اگر هیچ محدودیتی روی شرط اولیه نداشته باشیم، این استراتژی سودده بهنظر میرسد. بالاخره شانس در خانهی همه را خواهد زد! هرچند، این دنیا دست آدمهایی نیست که با بازی قمار و [این استراتژی] پولدار شده باشند، پس، این استراتژی بهنظر خیلی ابتدایی میآید. پس موضوع چیست؟ بالاخره، حتی اگر پول نامحدود هم نداشته باشیم، باز میتوانیم با میزان شرط کم، مدت زمان زیادی را اینگونه سپری کنیم.
اینطور مسائل یا راهنماییهای بهظاهر عاقلانه، مردم را ترغیب میکنند که با پول خود چنین کارهایی انجام دهند. اما نه در قمار. برخی مردم اینقدر باسواد هستند که وارد بازیهای شانسی نمیشوند. آنها این کار را در فارکس انجام میدهند. ماجراجوها و باهوشترها حتی این کار را با پول دیگران هم انجام میدهند… و حالا یک تریدر ترجیحاً قلابیِ جدیدساختهشده داریم که کار خود را شروع کرده است. تریدهای سودآور جایگزین ضررها میشوند، اما بازیکن ما بهخاطر دو برابر کردن شرط، [فقط] برای چند وقت پول درمیآورد. و این کار باعث میشود تریدر به انتخابش ایمان بیاورد. اما، دیر یا زود (بهخاطر خود تریدر بهتر است این اتفاق زودتر رخ دهد) نوار بدشانسی چنان طولانی میشود که دیگر پولی برای دو برابر کردن شرط بعدی وجود نخواهد داشت. و در دنیای گستردهی اینترنت، یک ناکام دیگر میآید و میرود. تریدر غمگینی که، “نزدیک پول آمد و ذرهای تا پیروزی فاصله داشت” ولی “بهخاطر بدشانسی مطلق شکست خورد”. تازه این اتفاقات در برابر “اشتباه قیمت دادنهای بروکرها” و … خیلی مهم بهحساب نمیآیند.
جدیتر بگوییم، قاعدتاً نباید تریدرهای زیادی وجود داشته باشند که به سبک مارتینگل کلاسیک، کار میکنند. هرچند نباید حماقت برخی از این شوالیههای خوشبختی را دستکم گرفت! ابزارهای پیچیدهتری هستند که از آنها استفاده شده و بهطور کلی میتوان آنها را “استراتژی میله” نامید. بیشتر در این مورد توضیح میدهیم. فرض کنید قرار است انتخاب کنید: کسب ۱ دلار با احتمال ۹۹ درصد یا از دست دادن ۹۹ دلار با احتمال ۱ درصد. البته نتیجهی معمولی چنین تریدی برابر با صفر خواهد بود. بهطور کلی، این کار ریسکی و غیرسودده است. پاداش سودهای ناچیز، ضررها و اختلالات سنگین است (به همین دلیل است که از کلمهی Spiking [یعنی میله ۷ اشاره به تیز بودن و سطح ناچیز نوک میله دارد] در اینجا استفاده شدهاست)! چنین تریدی در فارکس بسیار بسیار ساده است: اگر StopLoss خود را روی خطی (Level) که ۹۹ بار بیشتر از TakeProfit است، قرار دهید، چیزی مانند آنچه اشاره شد را کسب خواهید کرد. بهنظر غیرواقعی میآید؟ پس در مورد آن همه تریدکردنها با StopLossهایی که تناسبی با TakeProfit ندارند، یا حتی بدون TakeProfit هستند (چقدر بد!)، چه باید بگوییم؟
البته مشکل اصلی فقط اینها نیست. تصور کنید: کسی بخواهد چنین ”اکسپرتی” را تست کرده یا رصد کند. در اکثر مواقع، قبل از اینکه یک معاملهی بزرگ ضرر، تریدر را منصرف کند، چند معاملهی سودده انجام خواهد شد؟ و تریدر ما چقدر برای این ضرر بزرگ ناراحت خواهد ماند و چقدر از اینکه نزدیک به پول بوده، عصبانی خواهد شد؟!
با این حال، موضوع فقط این نیست که هیچگونه توقف معاملهای وجود ندارد (منظور نبودن حد سود و حد ضرر است). استراتژی میله و نبود توقف معامله، هر دو، یک همراه مزایای سیستم مارتینگل جدانشدنی دارند و آن ماندگاری بیش از حد پوزیشن است. در این شرایط قیمت بعضی وقتها خیلی دور میرود…
بسیاری در این مورد کاملاً جدی بحث میکنند و اکسپرت های گِریل هم بارها و بارها بهسراغ مارتینگل میروند. اما چرا؟ استراتژیهایی که با حد سود و حد ضررهای غیرمرتبط، لاتیجهای دو برابر، زیاد ماندن، و دیگر انواع ترفندها سروکار دارند، با روشی کاملاً غیرقابل قبول تست میشوند. از تجربههای عملی میشود دید که چنین استراتژیهایی را برای قسمتی مشخص از بخش تاریخچه، بهراحتی، میتوان تهیه کرد، و بهکار بُرد، و سپس نتایج رضایتبخش هم گرفت. در حساب واقعی، این استراتژی میتواند برای یک هفته، یک ماه، یا یک سال کار کند، و ۱۰، ۲۰، یا ۵۰ معامله انجام دهد و با کمی خوششانسی، نتایج خوب یا عالی بدست دهد. اما فقط یک معاملهی اشتباه میتواند همهی اینها را از بین ببرد. پس چه چیزی این استراتژیها را گرد هم میآورد؟
مارتینگل در مقام یک فرآیند
“نظریهی مارتینگل تاریخچهی احتمالات ریاضی را نشان میدهد:
تعاریف اولیه را از مفاهیم خام قماربازی الهام گرفتهاند، اما این نظریه تبدیل به ابزاری حرفهای برای
ریاضیات انتزاعی مدرن شده است …”
جی. اِل. دوب، مارتینگل چیست؟
درحقیقت، ریاضیدانها، مدت زمان زیادی نیست که با مارتینگل آشنایی دارند. اولین توصیفات ریاضی از مارتینگل حدوداً اواسط قرن ۲۰ منتشر شد. مبتکرین، از این خواسته الهام گرفته بودند که بتوانند مفهوم “بازی منصفانه” را گسترش داده و عمومیت بخشند؛ مانند بازی رولت بدون کمیسیون، یا تاس، یا پیچ فارتینگ، که بعداً در این مقاله بحث خواهند شد. در اینترنت، تعاریف بسیار زیادی از فرآیند مارتینگل را میتوانید بیابید. هرچند اگر مسلط به مفاهیم تئوری نباشید، تعریف رسمی مارتینگل به شما کمکی نخواهد کرد. بنابراین، سعی میکنیم تعریفی ساده اما دقیق را بیان کنیم: مارتینگل فرآیندی است، که در حد متوسط، با زمان بالا یا پایین نمیشود. بنابراین اگر میخواهید مقدار بعدی را برمبنای تمام مقادیر قبلی، پیشبینی کنید، هیچ مقداری بهتر از همان مقدار کنونی نیست (بهلحاظ مقادیر یک مربع حسابی).
باید بگوییم که پرسیدن این سوال که آیا نوسانات نرخ تبدیل اَرز به مارتینگل نزدیک است یا خیر، ضروری میباشد. هرچند، مشاهدات آماری در این مورد زودتر به ما جواب منفی میدهند. برای مثال، افزایش نرخ اَرز، ضدهمبستگی است. این پیشفرض، زمینهساز بسیاری از مدلهای کلاسیک و نئوکلاسیک است (باچلیر، بلک شولز مارتن، …) و به ما اجازه میدهد نتایج دور از ذهنی در مورد رفتار مشتقات (آپشنها، فورواردها، …) بگیریم. علاوه بر اینها، واژگان مارتینگل بهخوبی در مفهوم بازارِ تاثیرگذار، که قیمتها را در هر ثانیه “منصفانه” تعریف میکند، جای میگیرند. پس از لحاظ اقتصادی معقول است.
یکی از ستونهای نظریهی مارتینگل، قضیهی توقف و ساخت انتگرال تصادفی بعدی، است. این قضیه میگوید که هیچ استراتژی معقولی نمیتواند با استفاده از مارتینگل به ما پول بدهد. چطور ممکن است؟ این سوالی است که شاید یک فرد کنجکاو بپرسد. مشکل استراتژی مارتینگل چیست؟ چرا این قضیه، مارتینگل را “نامعقول” میخواند؟ موضوع این است که معقولترین استراتژیها یا محدود به قیمت هستند (توقف معامله [در قیمت مشخص]) یا محدود به زمان؛ بهعبارت دیگر، افق ما همیشه ثابت است، و هدف جایی است که در آن میخواهیم معامله را ببندیم. مهمتر از همه اینکه همهی اینها محدود به سرمایه هستند (حجم سرمایه، لاتیج بر معامله، و غیره). هر نوع استراتژی که بتواند یکی از دو شرط اول را برآورده سازد، “معقول بودن” را بهنوعی تضمین کرده است. استراتژیهای خوب و “معقول” دیگری هم میتوان یافت و تعدادشان کم هم نیست اما در اینجا قصد نداریم وارد تحلیلهای تکنیکال شویم. استراتژی مارتینگل سه عیب دارد: پول (شرط) نامحدود، زمان نامحدود، و سوم اینکه مارتینگلباز استرس و رنج کاهشهای سنگین سرمایه را باید به جان بخرد! مثال زیر به شما نشان میدهد که فرد با این روش هیچ پولی نمیتواند دربیاورد زیرا پول و زمان محدود است. همچنین به شما کمک میکند بفهمید که یک استراتژی سودده حتی در یک بازی بیضرر و بیطرف هم میتواند شبیهسازی شود!
به هر حال، بگذارید از آسمانها پای خود را روی زمین گذاشته و تمام مطالب بالا را با چند مثال ساده نشان دهیم.
مثال
مارتینگل چیست؟
بازی پیچ فارتینگ را با یک سکهی درست و حسابی و کاملاً سالم در ذهن خود بیاورید؛ بهعبارت دیگر احتمال شیر یا خط آمدن کاملاً برابر است. اگر شیر آمد، بازیکن ب به بازیکن الف یک روبل میدهد، و اگر خط آمد بازیکن الف به بازیکن ب یک روبل میدهد. در زیر، شما نمونهی سیر تکاملی سرمایهی بازیکن الف را بر اساس تعداد سکه انداختنها میبینید (شکل ۱) – مسیرهای شانس (آبی و قرمز).
بهطور میانگین، بازیکنها با سکه انداختن نه بُرد میکنند و نه میبازند، به آن معنی که، یکی از آنها، که نمیدانیم کدام نفر است، قطعاً یک روبل کسب کرده و دیگری یک روبل میبازد. انتظارات ریاضی برای ایجاد تغییر در سرمایهی آنها برابر با صفر است. این موضوع، همراه با سکه انداختنهای جداگانه، توضیح میدهد که رشد سرمایهی بازیکن الف، یک [مدل] مارتینگل است. میتوانیم همزمان چند نتیجهگیری کنیم. برای مثال، اینکه این بازی منصفانه است، از این لحاظ که برحسب آمار نمیتوان از این بازی [پول] کسب کرد؛ بهعبارت دیگر، میانگینِ هرگونه استراتژی توقف (استراتژی حد سود و حد ضرر)، صفر خواهد بود. اجازه میدهیم بازیکن ما با حجم مشخصی از لاتیج که در ذهن دارد، به سبک مارتینگل بازی کند. تئوری میگوید او قادر نخواهد بود با استفاده از هیچ روش معقولی کسب درآمد کند. شاید بپرسید چطور؟ بازیکن میتواند تا وقتی که “در [محدوده] سیاه” است صبر کند و فقط از حرکت در بازی دست بکشد (خط “TakeProfit” سبز رنگ در شکل ۱). درست است اما متاسفانه از آنجایی که این اتفاق برخی مواقع رخ میدهد، بهطور میانگین، بازیکن باید خیلی صبر کند! دقیقتر بگوییم، انتظار برای زمان بُرد از جنبهی ریاضیات برابر است با بینهایت آنچه که در مفهوم “استراتژی معقول” جای نمیگیرد. و اگر بازیکن بخواهد کماکان از باختها به دور باشد، وقتی بالاخره توقف میکند (به حد سود یا حد ضرر میرسد)، کاهش سرمایهاش فاجعهبار خواهد بود! این اتفاق معمولاً برای تریدرهای تازهکار زیاد رخ داده است.
مارتینگل چیست؟
اما بازیکن ما اینقدرها تازهکار نیست! با توجه به تمام توضیحات بالا، و همانطور که در شکل ۲ نشان داده شدهاست، او حد ضرر خود را بزرگ و با فاصله تعیین کرده، درحالیکه حد سود خود را کم گذاشته است. اکنون که او در سرمایه محدودیت دارد، استراتژیاش “معقول” شده است. و وقتی میخواهد وارد مرحلهی تجربه شود، آن استراتژی بهسرعت و بهشکل قابلتوجهی در مدت زمانی نسبتاً طولانی، رشد میکند – مخصوصاً آنکه کمیسیونی در پیچ فارتینگ وجود ندارد. پس موضوع چیست؟ آیا واقعاً نادرست بودن آن قضیه صحت دارد؟ نه، آن قضیه کماکان معتبر است. فقط، اگر از آن قضیه، برای محاسبهی با دقت، استفاده کنید، برای مثال احتمال TakeProfit یا StopLoss، آنگاه میبینید که هیچ چیزی بیشتر از میله (Spiking) تحقق نمییابد چراکه از Takeprofit با فاصلهی کم در ۹ مورد از ۱۰ مورد استفاده شده درحالیکه StopLoss بزرگی در ۱ مورد از ۱۰ مورد دیده شدهاست. “موکول کردن” ریسکها، آنهم به این شکل، برای بازیکن گران تمام خواهد شد – و [ممکن است] همهچیز را یکروزه از دست بدهد!
مثال پیچ فارتینگ بههمان شکل اولیهای خود، کماکان دستورکارهای پنهان مدیریت پول ریسکدار یا استراتژی مارتینگل را آشکار میسازد. در واقع فقط داریم ریسک خالص به پوزیشن خود اضافه میکنیم، و نه چیز دیگر.
اکنون بیایید تمام مطالب بالا را خلاصه کنیم.
نتیجهگیری
همهچیز طبق روال پیش خواهد رفت، اما بازار، همانطور که اشاره شد، مارتینگل نیست. و در نهایت اینکه، هدف در فارکس چیست غیر از پولدرآوردن؟ و اینکه چه چیزی تمام آن مشاهدات نظری را برای ترید واقعی آماده میکند؟ نکته اینجاست که حتی اگر از لحاظ تئوری بدست آوردن چیزی غیرممکن باشد، مانند مثال ما در مورد مسیر شانس، باز هم روشهای زیادی برای فریب یک فرد با استراتژی “سودده [بودن]” (حداقل در نگاه اول سودده) وجود دارد. تعجبی ندارد که استراتژیهای مشابه برای یک ساعته “به هدف رسیدن” بهکار برده میشوند، و سرمایهگذاران را در دام میاندازند. اما فرد میتواند از این توهمات با بهخاطر سپردن نظریهی مارتینگل/میله رهایی یابد.
بیایید برخی از اصول ترید عاقلانه را بر اساس موارد مطرحشده در این مقاله، فرمولبندی کنیم. بنابراین اگر نمیخواهید سیستم شما با تاریخ محو شود، یا متحمل ضررهای سنگین شوید و شک سرمایهگذارهای خود را دو برابر کنید، پیروی از اصول زیر الزامی است:
- حد سود و حد ضرر بگذارید؛
- حد ضرر خود را متناسب با حد سود و تایمفریم انتخاب کنید؛
- پوزیشن خود را بیش از حد در یک تایمفریم باز نگه ندارید – ممکن است با گذر زمان پوزیشن شما “قیچی” شود چراکه معامله جهت جدیدی بهخود میگیرد؛ برای این مورد، راهکارهای زیادی تعریف شده است؛
- برای جبران، هیچوقت لاتیج خود را بالا نبرید – هیچگاه با آنهایی که تمام دارایی خود را در کازینوها وسط میگذارند، کار نکنید!
قوانین بالا، سخت نیستند. بیشتر استراتژیها به این سبک بنا شدهاند. برای مثال، پوزیشنها اصلاً با StopLoss یا TakeProfit لغو نمیشوند. در اینجا برای مثال باید بگوییم که میتوان سراغ معاملهی متوسط-سودآور، یا [معاملهی] ضرر رفت، یا حجم کلی [معاملات] را با سطح ریسک احتمالی معامله، مرتبط ساخت. هرچند، اصول بالا را باید یک نوع ایدهآل برای واضح بودن و شفافیت اکسپرت (بهطور خاص)، و استراتژی، بهطور کلی، در نظر گرفت. تریدرها، بهخصوص تازهکارها، باید هدفشان دستیابی به این ایدهآلها باشد.
آخرین چیزی که میخواهم برای خوانندگان بگویم که شاید جذاب باشد، مسئلهای است که به زمان دنیل برنولی در قرن ۱۸ برمیگردد. آن را اصطلاحاً پارادوکس سنت پطرزبورگ میگویند. فرض کنید X چنین چیزی را بازی میکند: ۱ روبل شرط اولیه است. یک سکهی کاملاً سالم داریم. اگر شیر آمد، بازی تمام شده و X پول را برمیدارد. اما اگر خط آمد، شرط دو برابر شده و بازی ادامه پیدا میکند: سکه میاندازیم، شیر آمد بازی تمام است و پول را برمیداریم، و خط، شرط را دو برابر میکند و دوباره سکه میاندازیم… سوال: چقدر X باید بپردازد تا این بازی را انجام دهد؟ همانطور که میشود دید، X همیشه در این بازی برنده است، اما مقدار پولی که میبَرد، بسته به شیر یا خطی که میآید، متفاوت است. بهعبارت دیگر، بدون درنظر گرفتن هیچ نوع مثالی، چقدر حاضرید بپردازید تا در این جاذبهی سخاوت شرکت کنید؟ اگر این مسئله کنجکاوی شما را برانگیخت، بحث درمورد آن را میتوانید در کامنتها دنبال کنید…
دیدگاه شما