تصویر برجام و الگوی رفتاری قدرتهای بزرگ
الگوی رفتاری و سیاست خارجی قدرتهای بزرگ براساس نشانههایی از «رهیافت رئالیستی» شکل گرفته است.
در این نگرش، رئالیسم به مفهوم «سیاست قدرت» محسوب میشود. در فضای بینالمللی که نشانههایی از سیاست قدرت مورد تأکید قرار میگیرد، مؤلفههای حقوقی و اعتماد دیپلماتیک نمیتواند آثار موثر و سودمندی برای کشورها داشته باشد.
در رهیافت رئالیستی، موضوعاتی همانند اخلاق و اعتماد نشانههایی از کنش «انسان اخلاقی» است.
در حالیکه واقعگرایی سیاسی، مبتنی بر برداشتی کثرتگرا در روند مذاکرات دیپلماتیک و الگوهای تنظیم توافق راهبردی است.
هرگونه کنش دیپلماتیک در شرایطی میتواند به مطلوبیتها و نتایج موثری منجر شود که از «عقلانیت و خرد سیاسی» برخوردار باشد.
مفاهیمی همانند قدرت، صلح و دیپلماسی دارای پیوند درهم تنیدهای با یکدیگر بوده و عدم توجه به هر یک از مفاهیم یادشده آثار مخاطرهآمیزی را برای صلح و آینده سیاسی کشورها خواهد داشت. دیپلماسی هستهای ایران در شرایطی آغاز شد که نشانههایی از «انتظار سود»، «اجتناب از زیان» و «احترام به فرآیندهای دیپلماتیک» شکل گرفته بود.
پایان دادن به تحریمهای اقتصادی و فناورانه را میتوان اصلیترین هدف ساختار و مقامات سیاسی ایران دانست که دیپلماسی پردامنه، پیچیده و طولانی را آغاز کردند.
برنامه جامع اقدام مشترک را میتوان نتیجه 22 ماه دیپلماسی الگوی جام و دسته چیست؟ برای ساختن موقعیت جدید دانست. واقعیت آن است که هر فرآیند دیپلماتیک براساس نتایج حاصل از آن مورد ارزیابی قرار میگیرد.
دیپلماسی را میتوان بخشی از «بازی راهبردی» دانست که هر بازیگر برای نیل به «حداکثر مطالبات ممکن» از الگوی «پرس همهجانبه» استفاده میکند. بیتوجهی به چنین الگویی، نتایج پرمخاطرهای برای بازی و کارگزاران درگیرشده در محیط دیپلماتیک و راهبردی خواهد داشت.
زمانی که اولین دور مذاکرات هستهای آغاز شد، نگرانی تحلیلگران موضوعات راهبردی درباره نتایج مبتنی بر عدم توازن حقوق و تکالیف را برانگیخت.
چنین فرآیندی منجر به بیان رویکردهای متفاوت و متعارض در ارتباط با روند دیپلماسی هستهای شد.
ادبیات انتقادی افرادی که در گام اول دیپلماسی هستهای از توافق انجامشده حمایت بهعمل آوردند، نشان میدهد که زمینه برای بیاعتمادی فراگیر و احساس زیان بهوجود آمده است.
بسیاری از منازعات بینالمللی در دوران بعد از «مصالحه مبهم» شکل گرفته است. مصالحه مبهم این ویژگی را دارد که زمینه بازتولید تضادهای ژئوپلیتیکی و راهبردی کشورها را بهوجود میآورد. چنین تضادهایی در دوران بعد از «ماه عسل دیپلماتیک» حاصل میشود.
آمریکاییها احساس میکنند که به اهداف و مطالبات خود نایل شدهاند، بنابراین هیچگونه ضرورتی برای پاسخ به انتظارات ایران نمیبینند. مقامات ایرانی نیز احساس میکنند که تکالیف خود را اجرا کرده اما هیچگونه حقوق و مطالبهای نداشتهاند.
در چنین شرایطی امکان بازتولید روشهایی وجود دارد که زمینههای لازم برای رقابت، گسترش تضاد و رویارویی سیاسی و امنیتی را در آیندهای نزدیک اعاده خواهد کرد.
چنین فرآیندی نشان میدهد که کشورها در شرایطی میتوانند از جنگ اجتناب کنند که از قدرت بازدارنده لازم و مؤثر برخوردار باشند.
چنین قابلیتی را ایران در دوران قبل از دیپلماسی هستهای دارا بوده است. کشوری که قابلیتهای تکنیکی، ابزاری و زیرساختهای خود را در روند دیپلماسی از دست بدهد، بیش از گذشته در معرض تهدیدات امنیتی و راهبردی قرارخواهد گرفت.
هماکنون تمامی مراحل پیشبینیشده برای پایان یافتن تحریمها براساس وعدههای ارائهشده از سوی کارگزاران دیپلماتیک ایران سپری شده است، اما نشانهای از امید برای اعاده موقعیت اقتصادی و اجتماعی ایران در تعامل مؤثر و سازنده با سیاست بینالملل مشاهده نمیشود.
بسیاری از فرآیندهای اعمالشده علیه ایران بیانگر آغاز محدودیتهای جدید در برابر الگوهای کنش راهبردی ایران محسوب میشود. اقتدار سیاسی و امنیتی ایران در فضای لوایح تنظیمشده از سوی کنگره آمریکا به چالش فراخوانده شده است.
واقعیتهای موجود بیانگر آن است که نهتنها محدودیتهای ناشی از تحریم اقتصادی و راهبردی ایران در دوران بعد از برنامه جامع اقدام مشترک کاهش پیدا نکرده، بلکه نشانههایی از محدودیتهای جدید ناشی از کنش کنگره و دیوان عالی ایالات متحده، زمینههای لازم برای افزایش تضادهای ایران و ایالات متحده را بهوجود آورده است. واقعیت آن است که در حوزه سیاست بینالملل، هرگونه تصمیمگیری راهبردی براساس نیاز متقابل و معادله قدرت حاصل میشود.
شکلگیری فاز جدیدی از محدودیتهای راهبردی علیه ایران در نهادهای سیاسی، قانونگذاری و امنیتی ایالات متحده را میتوان بهعنوان گام اول تضادهای جدید در روابط متقابل، منطقهای و بینالمللی دانست.
طبیعی است که اعمال چنین محدودیتهایی میتواند زمینههای لازم برای انجام اقدامات متقابل از سوی ایران را بهوجود آورد.
بدترین وضعیت در شرایط متقابل کشورها مربوط به شرایطی است که برخی از آنان احساس کنند در الگوی جام و دسته چیست؟ روند مذاکرات، توافق و سازش به نتایج موثر و مطلوبی نایل نشدهاند.
مقام معظم رهبری در سخنان 11 مرداد 1395 و درباره نتایج حاصل از برنامه جامع اقدام مشترک، بر این موضوع تاکید داشتند که تجربه الگوی جام و دسته چیست؟ برجام به ما میگوید که این کار [مذاکره منطقهای با آمریکا] سم مهلک است.
چنین رویکردی بهمعنای آن است که هرگاه دیپلماسی و کنش راهبردی بدون توجه به نشانههایی از جمله چندجانبهگرایی ادراکی باشد، نتایج مبهمی در روابط خارجی کشورها و سیاست بینالملل ایجاد میکند.
در باره کتاب "الگوی سوم"؛ الگوی رفتاری زن در خانواده و جامعه
الگوی سوم ( الگوی رفتاری زن در خانواده و جامعه) به قلم "فرجالله هدایت نیا" توسط انتشارات لشگر فرشتگان (وابسته به سازمان بسیج جامعه زنان کشور) امسال در سی امین نمایشگاه بین المللی کتاب عرضه شد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سایت " زنان شهید "، کتاب " الگوی سوم ( الگوی رفتاری زن در خانواده و جامعه) " از آن دسته کتابی هایی است که به مسایل بسیار مهم در سبک زندگی اسلامی، الگوی رفتاری زن در خانواده و جامعه پرداخته شده است.
منابع اسلامی در بارهی الگوی جام و دسته چیست؟ این پرسش که الگوی رفتاری زن در خانواده و جامعه به چه گونه ای می تواند باشد، پاسخ یکسانی نمیدهند. از بعضی آیات و روایات مشروعیت حضور اجتماعی و از بعضی دیگر لزوم ماندن زن در خانه استنباط میگردد. موضع دانشمندان مسلمان نیز در باره الگوی رفتاری زن مسلمان متفاوت است. بعضی از آنها «حبس» زن در خانه را مستحب شمرده، بلکه بعضی از آنها خروج زن از منزل و مواجهه بصری و کلامی با مردان را جز در موارد ضروری حرام شمردهاند؛ در حالی که بعضی دیگر مشوّق حضور اجتماعی زنان با رعایت ضوابط شرعی هستند.
در حقیقت، دو نگاه یا دو رویکرد متفاوت به نقش زن در جامعه وجود دارد؛ مطابق رویکرد نخست، حضور زن در جامعه جز برای حوایج ضروری دینی یا دنیوی مکروه یا حرام است؛ و مطابق رویکرد دوم، حضور زن در جامعه جز در صورتی که مفسدهآمیز باشد مباح یا مطلوب است. مطابق رویکرد نخست، الگو و سبکی از زندگی برای زنان مسلمان شکل میگیرد که میتوان از آن به «خانهنشینی» و عزلتگزینی تعبیر کرد؛ سبکی از زندگی که زنان را در حاشیه نگه میدارد و برای آنان در اداره جامعه نقشی قایل نیست. در حقیقت، این نظریه با تفکیک دو حوزه خصوصی و عمومی از یکدیگر، نقش زن را به حوزه خصوصی محدود نموده و حوزه عمومی را کلاً به مردان میسپارد. این مسأله از گذشتههای دور نیز معرکه آرا بوده و در زمان ما نیز همچنان مورد گفتگو است. بدین ترتیب، دانشمندان اسلامی که در نفی الگوی «شیءوارگی زن» اتفاق نظر دارند و آن را زیانبار میدانند؛ در تعریف الگوی اسلامی زن اتفاق نظر ندارند.
اسفند سال 1391، به منظور گرامیداشت مقام و منزلت بانوان شهید و تجدید پیمان با آنان، کنگره ملی هفت هزار شهید زن کشور با قرائت پیام مقام معظم رهبری برگزار گردید. پیام معظمله حاوی نکات بسیار مهمی درباره زنان است. در قسمتی از پیام ایشان در توصیف الگوهای زنان اینگونه آمده است:
«زن در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بینقش در تاریخسازی و در تعریف غالباً غربی، به مثابه موجودی که جنسیت او بر انسانیتش میچربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایهداری جدید است، معرفی میشد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، زن نه شرقی و نه غربی است. زن مسلمان ایرانی تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد که میتوان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود و در عین حال، در متن و مرکز بود. میتوان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه داشت و در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز سنگرسازیهای جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. زنانی که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد و شهادت و مقاومت درآمیختند و مردانهترین میدانها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری خود فتح کردند».
ایشان همچنین در پیام پیشگفته، به ساحتهای گوناگون شخصیت زن اشاره و بیان داشته است:
«در انقلاب اسلامی و در دفاع مقدس، زنانی ظهور کردند که میتوانند تعریف زن و حضور او در ساحت رشد و تهذیب خویش و در ساحت حفظ خانه سالم و خانواده متعادل و الگوی جام و دسته چیست؟ در ساحت ولایت اجتماعی و جهاد امر به معروف و نهی از منکر و جهاد اجتماعی را جهانی کنند و بنبستهای بزرگ را در هم بشکنند».
این پیام، افق جدیدی را پیش چشم ما گشود و بحث و گفتوگو درباره الگوهای زنان را ضروری ساخت. هدف مطالب کتاب تبیین متن پیام و الگوهای مذکور در آن است.
پرسش اصلی که کتاب میکوشد آن را بررسی کند، عبارت از این است که «الگوی رفتاری مطلوب زن مسلمان در خانواده و جامعه چیست؟». در باره این پرسش سه الگوی متفاوت «خانوادهگریزی»، «خانهنشینی»، و «خانوادهگرایی» بررسی و ارزیابی گردید. خانوادهگرایی سبکی از زندگی است که خانواده و نیازهای آن برای زن اولویت درجه نخست است. با این حال، وظایف همسری و مادری وی را از مسئولیتهای اجتماعی غافل نمیسازد. این کتاب با معرفی همین الگوی سوم نگارش یافته و مطالب آن در پنج فصل سامان یافته است: در فصل آغازین، مفهوم الگو و مبانی الگوپذیری تبیین گردید. فصل دوم کتاب به شناسایی الگوهای زنان میپردازد و آنها را مقایسه و مورد ارزیابی قرار میدهد. فصل سوم کتاب، مبانی الگوی سوم را به عنوان الگوی مطلوب زنان تبیین مینماید؛ شاخصههای الگوی سوم در فصل چهارم بررسی میگردد و بایستههای الگوی سوم، موضوع مباحث فصل پایانی این کتاب است.
قانون ستارههای روی پیراهنها چیست؟
تیم های ملی و باشگاهی در سطح جهان، برای نشان دادن افتخاراتشان از علامت ستاره بالای لوگو خود استفاده میکنند.
به گزارش "ورزش سه"، معمولا این باشگاه است که تصمیم میگیرد برای کدام افتخاراتش ستاره ای روی پیراهن خود اضافه کند و قانون خاصی توسط فیفا یا فدراسیون های کشورها تعیین نشده است.
اولین باشگاهی که ستاره را روی پیراهن خود ثبت کرد، یوونتوس بود که در سال 1958، به افتخار دهمین قهرمانی اش در سری آ، یک ستاره به پیراهن خود نصب کرد. یوووه اولین تیمی بود که به ده قهرمانی سری آ دست پیدا کرد. یووه در فصل 14-2013، به سی امین قهرمانی اش در سری آ رسید و سومین ستاره را نیز روی پیراهن خود چسباند. دیگر تیمهای سری آ که ستاره روی پیراهن خود زده اند، اینترمیلان و آث میلان هستند که هر دو پس از رسیدن به دهمین قهرمانی سری آ ستاره ها را به لوگو خود اضافه کردند.
اما جالب ترین تیم در این زمینه، بایرن مونیخ است که با 20 قهرمانی ، 4 ستاره روی پیراهن خود نصب کرده است. سال 2004، فدراسیون فوتبال آلمان قانون اعطا ستاره را وضع کرد که طی آن، تیم هایی که به سومین، پنجمین، دهمین و بیستمین قهرمانی رسیدند، پس از رسیدن به هر کدام از این رکوردها باید یک ستاره به لوگو خود اضافه کنند.
بایرن که در حال حاضر 26 قهرمانی در بوندس لیگا به ثبت رسانده، سال 2008 پس از کسب قهرمانی بیستم، ستاره چهارم را به لوگوی خود اضافه کرد. مونشن گلادباخ و دورتموند با دو ستاره و وردربرمن، هامبورگ و اشتوتگارت با یک ستاره، دیگر تیمهای لیگ آلمان هستند که به لوگو خود ستاره اضافه کرده اند.
باشگاه رنجرز اسکاتلند در سال 2003، پس از کسب پنجاهمین قهرمانی اش در لیگ، ستاره ای روی پیراهن خود نصب کرد. تنها رقیب آنها سلتیک است که 47 جام قهرمانی اسکاتلند را به دست آورده و یک ستاره روی پیراهن خود دارد ولی ستاره آنها برای قهرمانی شان در رقابت های اروپایی در سال 1967 است.
در ایران نیز دو باشگاه استقلال و پاس برای قهرمانی هایشان در لیگ قهرمانان آسیا، به ترتیب دو و یک ستاره به لوگو خود اضافه کرده اند و به زودی پرسپولیس نیز برای رسیدن به دهمین قهرمانی اش در لیگ، اولین ستاره را به لوگو خود اضافه خواهد کرد که البته این تفاوت در دلیل اعطای ستاره در نوع خود جالب است.
در رده ملی، قهرمان های جام جهانی به لوگو خود ستاره اضافه کرده اند. برزیل که پرافتخارترین تیم ملی است، 5 ستاره برای 5 قهرمانی اش در جام جهانی به لوگو خود نصب کرده است.
آنها برای اولین بار پس از قهرمانی سال 1970 که سومین قهرمانی خود بود، 3 ستاره به لوگو اضافه کردند و از آن پس، تمام تیمهای ملی که قهرمان جام جهانی شدند، از همین الگو تبعیت کردند. اروگوئه 4 ستاره روی پیراهن خود دارد که نشان دهنده دو قهرمانی آنها در جام جهانی و دو قهرمانی در المپیک است.
الگوی جام و دسته چیست؟
پایگاه تحلیلی خبری پاوه پرس، در این یادداشت تحقیقی میدانی و سنجشی آماری صورت نگرفتهاست، بنابراین ممکن است سرتاپای آن غلط باشد و حتماً آنها که اهل تحقیق و سنجش اند میتوانند درستش را بنویسند. اما بعد:
امرزوه جامعه از مشکلاتی رنج میبرد که بسیاری از آنها خندهدارهستند، مشکلاتی که حتی کودکانِ مکتب و مدرسه نرفته نیز از آنها باخبرند، درهر خانه و محفلی صحبت از این رنجهاست و خواه ناخواه اذهانِ کودکان پر میشود از این خرابیها و ای بسا در خودآگاه و ناخودآگاهِ ایشان نقش میبندد. نیازی به تکرار مکررات و برشمردنِ مصایب نیست اما آیا راهی، چارهای برای پیکار با دیوان و رسیدن به نقطهای درست وجود دارد؟ اگر هست چه کسانی میتوانند مهمترین و موثرترین نقش را در این کارزار ایفا کنند؟
بیایید جامعه را به سه دسته تقسیم کنیم: ۱٫ بیکاران ۲٫ کارگران ۳٫ کارمندان
بیکاران در همۀ جوامع و در جامعۀ ما به ویژه قشرِ سوخته هستند که در خوشبینانهترین حالت ایامِ انتخابات اهمیتی مییابند. وضعیتِ این گروه در منطقۀ ما دردناکتر است زیرا عملاً مطرود و منفورِ خویش و بیگانهاند و به زبانِ عامیانه کسی آنها را داخلِ آدم حساب نمیکند. واضح است که چنین قشری الگوی کسی نیستند و نمیتوان اثرگذاریِ مثبتی برایشان متصور شد.
دستۀ الگوی جام و دسته چیست؟ دوم که کارگران هستند، اکثرشان هشتشان گروِ نهشان است و دغدغۀ معیشت مجالِ اندیشیدن را از ایشان گرفته است، با توجه به زیر و رو شدن بسیاری از ارزشها چنین انسانهای محترم و سختکوشی حتی الگوی خانواده و فرزندانِ خود نیستند و بلکه خودشان مدام در گوشِ فرزندانشان میخوانند که سعی کنید مثلِ ما نشوید!
جامعۀ هدف در این نوشتار کارمندان هستند. درست است که وضعیتِ معیشت کارمندان نیز در کلِ جامعه تعریفی نیست اما این گروه همان گروهی هستند که میتوانند تغییراتی مهم در جامعه ایجاد کنند. به احتمالِ خیلی زیاد ایشان اولین کسانی هستند که جاروبرقی خریدند و همسایۀ کارگر هم به آنها نگاه کرد و از آب و نانِ فرزندان زد تا جاروبرقی بخرد، ماشین لباسشویی، ماشین ظرفشویی، مبل، اتومبیل، ساختِ خانه به شیوهای مدرن و امکاناتی مدرنتر از سوی کارمندان آغاز شد و سپس کارگران از ایشان پیروی کردند چون منطقاً کارمندان بهتر میفهمیدند و درکِ بهتری از زندگی داشتند. ممکن است اشکال شود که پس سهمِ ثروتمندان در این ماجرا چیست؟ پاسخ آنکه ثروتمندان نیز کارمندان را الگوی خود قرار دادهاند؛ حالا که شهردار پرادو سوار میشود من بنز سوار خواهم شد! و قس علیهذا…
مردمِ منطقۀ ما در معاشرت و ازدواج و طلاق و معامله کارمندان را الگوی خویش قرار دادهاند، اقلیتی که با بینش، روش و منشِ خود ذهن و زندگیِ اکثریت را جهت دادهاند پس امروز نیز و در دلِ بحران ایشانند که میتوانند آن نقشِ مهم و حیاتی را ایفا کنند: با دقیق و منظم بودن، با خوشقولی و خوشعهدی، با تکریمِ خود و اربابرجوع و….
مصداقیتر: اگر جامعۀ ما( شهر پاوه) از ترافیکی عجیب رنج میبرد و اگر همۀ کارمندان ماشین دارند که دارند، پس ایشان هستند که میتوانند با رعایتِ نکاتِ سادۀ اخلاقی و استفاده از وسایلِ الگوی جام و دسته چیست؟ نقلیۀ عمومی و پذیرشِ فرهنگ ترافیک بر بخشهای دیگرِ جامعه اثر مثبت بگذارند.
اگر مشکلِ زباله، تفکیک و جمعآوری آن معضلی آشکار است، آنها هستند که میتوانند با تفکیک از مبدأ، رعایت ساعت جمعآوریِ زباله و… الگو شوند و از دامنۀ این مشکلِ بویناک بکاهند.
اگر فداکاری و دگرخواهی در جامعۀ ما کمرنگ شده ایشان هستند که با قلم و قدم خویش میتوانند کاری بکنند و در کنارِ بیانِ هرروزۀ مشکلاتِ معیشتیِ خود یک بار هم قلمِ مردمِ بیقلم شوند و قدمی بردارند برای کسانی که نایِ قدم برداشتن ندارند.
سخن بسیار است اما چون رویِ سخن با کسانیست که دانایی و توانایی آنها بیشتر و بهتر از نگارندۀ یادداشت است، سخن را با یک یادآوری کوتاه میکنم:
پیدا و ناپیدای ایران
ساعت 24 - در صورتی که نرخ تبدیل پول ملی به ارزهای خارجی را یک شاخص ارزیابی برای قدرتمند بودن یا بی قدرتی اقتصاد یک کشور و نیز غرور ملی شهروندان سرزمین ایران لحاظ کنیم و نرخ تبدیل دلار به ریال را در این دهه برسی کنیم شاهد سقوط ارزش پول ملی و غرور ایرانیان خواهیم بود. قیمت هردلار امریکا از میانگین 12000 ریال در سال 1390 به میانگین 150000 ریال در سال 1399 رسیده است . یک محاسبه ساده نشان می دهد ریال ایران در دهه ای که اخرین سال آن را سپری می کنیم نزدیک به12 برابر ارزان تر شده است و اعتبار آن نزد ایرانیان دربرابر دلار آمریکا فروریخته است. این وضعیتی پیدا در ایران است . برخی از پنهان ها و پیداهای ایران را در ادامه الگوی جام و دسته چیست؟ می خوانید :
پیدا – درآمد سرانه ایرانی ها در سال 1390 به قیمت ثابت 73.7 میلون ریال بوده است . درحالی که درسال 1398 این عدد به 48.7 میلیون ریال رسیده است . یک محاسبه ساده نشان می دهد در یک دهه تازه سپری شده درآمد ایرانی ها 34 درصد کاهش نشان می دهد. این روند کاهنده در امد سرانه هنوز بهبود را تجربه نکرده است.
پیدا - میانگین نرخ رشد اقتصادی ایران در ده سال منتهی به 1400 با لحاظ کردن پیش بینی های جهانی برای امسال یکی از بدترین دوره ها است. پس از دوسال رشد منفی سالهای 1391 و 1392 و رشدهای کم عمق در سالهای 1393 تا 1396 ، شاهد سقوط رشد اقتصادی در سالهای 1397 ، 1398 و 1399 بودیم. حالا مقامهای دولت سیزدهم می گویند نرخ رشد تولید ناخالص داخلی ایران در دهه 1390 صفردرصد بوده است.
پیدا - دهه 1390 به لحاظ نرخ رشد سرمایه گذاری یکی از بدترین دهه های تاریخ ایران است. نرخ سرمایهگذاری کل که در بازه سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۴ بالای ۳۰ درصد بوده کاهش خود را به دلیل کاهش در نرخ سرمایهگذاری در ماشینآلات شروع کرده و این روند کاهشی بعد از سال ۱۳۹۰ تشدید شده به طوری که در سال ۹۷ این نرخ به کمترین میزان خود در ۴۰ سال اخیر یعنی به زیر ۲۰ درصد رسیده است. درهمین حال امارهای بانک مرکزی نشان می دهد در همین ساله دست کم 45 میلیارد فرار سرمایه از ایران اتفاق افتاده است.
پیدا - دردهه 1390 نظام سیاسی ایران دوبار با شدید ترین تحریم های آمریکا و سپس کشورهای قدرتمند اقتصادی مواجه شده است .دومین دوره تحریم که از نیمه دوم 1397 شروع شد هنوز ادامه دارد. پیامدهای این دوتحریم برروحیه و زندگی و رفا ه ایرانیان قابل اعتنا و به لحاظ حجم و اندازه تخریب ها در بالاترین سطح قراردارد. بدترین پیامد این تحریم ها از دست رفتن میلیاردها دلار درامد ارزی صادرات نفت بوده است که به پایداری منابع بودجه ای اسیب جدی زده واین آسیب بزرگ نیز به نرخ تورم فزاینده منجرشده است.
پیدا – نبرد دوجناح سیاسی قدرتمند دهه های 1360 ، 1370 و دهه 1380 روزنه هایی برای ایرانیان بازکرده بود تا با انتخاب های خود از میان کادرهای اصلاح طلب برای نهاد ریاست جمهوری ونیز مجلس قانونگذاری به خیال خود نفس تازه کنند وامیدوار باشند رقابت سیاسی سخت این دوجناح به بهتر شدن شاخص ازادی ورفاه مادی منجر شود . حالدر نیمه دوم سال 1401 اما همه کادرهای تند و معتدل جناح سیاسی مشهور به اصلاح طلبان از صحنه سیاست ایران خارج شده و همه قدرت سیاسی در اختیار جناح اصولگرا قراردارد . روزگار در حال حاضر چنان است که این روزنه ها نیز بسته شده و در اینده رقابت بین طیف های اصولگرا انجام می شود.
نا پیدا- چیزی که ناپیدا است اندازه گیری سطح رفاه مادی مردم ایران است نظام سیاسی باوردارد درحال حاضر سطح رفاه مادی شهروندان مناسب است و شهروندان باوردارند درمقایسه با 10 سال پیش در ایران ونسبت به سطح رفاه مادی کشورهای دیگر در پله های پایین تر قراردارند. الان پیدا نیست وضعیت مادی ایرانیان باید درردیف کدام دسته از کشورها قرار گیرد؟ درردیف کشورهایی مثل کره شمالی و بنگلادش و کشورهای فقیرآفریقایی یا درردیف کشورهایی مثل کره جنوبی و ترکیه ؟
ناپیدا برای اداره اقتصادی در سطح کره شمالی یا کره جنوبی چقدرمنابع مالی لازم است و سطح تولید در کجا باید باشد و میزان تولید ناخالص داخلی در کدام پله باید باشد؟ آیا می توان منابع لازم برای نگهداشت سطح رفاه ملی در همین اندازه فعلی را از منابع داخل الگوی جام و دسته چیست؟ تامین کرد یا باید با خارج از ایران داد وستد باز داشت و از منابع مازاد جهانی استفاده کرد؟
ناپیدا – الگوی اداره و توسعه اقتصادایران چیست ؟ می خواهیم توسعه بر پایه اقتصاد متمرکز و به ویژه الگوی چینی را برگزینیم یا مدل اقتصاد آزاد ؟ سرانجام باید به این پرسش باید جواب داد. این الان ناپیدا است وبه نظر نمی رسد در وضعیت امروز ایران پاسخی برای این پرسش بنیادین پیدا الگوی جام و دسته چیست؟ شود. است؟
ناپیدا – درحالی که نظام سیاسی دیگر کمتر پنهان کاری می کند و به کارگزاران گفته است به شهروندان اطلاع دهند اتحاد با روسیه و چین راهبرد سیاست خارجی است اما هنوز شاید زود باشد اجرایی شدن کامل این فکر را تصورکرد. آیا احتمال چرخش سیاست خارجی به سوی غرب کاملا منتفی شده است ؟ اینها نیز از ناپیداهای ایران است.
با توجه به پیداها و ناپیدهای برشمرده در بالا که البته همه آن چیزی نیست که می توان به این فهرست اضافه کرد آیا چشم اندازی هست که با کاهش از ناپیدهای سرنوشت سازو اصلاح پیداهای ایران به سمت حل مسایل ایران برویم وبه یک وضعیت با ثبات برسیم؟
دیدگاه شما