انواع نسبتهای مالی چیست؟


امیر شاملویی

گردش مالی چیست

یکی از مهم‌ترین اصول اولیه امور اقتصادی که همه باید با آن آشنا باشند، گردش مالی است. آشنایی با یان تعریف به خصوص برای کارآفرینان مهم است؛ زیرا پیش بینی و برآورد مقدار و زمان موردنیاز برای یک سرمایه‌گذاری کاملا وابسته به گردش مالی است. از طرفی یکی از مهم‌ترین نیازهای مالی یک کسب‌و‌کار می‌تواند […]

  • تعداد نظرات: 0
  • دسته بندی ها: مقالات حسابداری
  • زمان مطالعه: 8 دقیقه

نکته: در صورتی که نیازمند قرار گرفتن آموزش خاص و یا مطبی به صورت رایگان در حوزه های حسابداری و کامپیوتر هستید آن را در قسمت نظرات همین صفحه وارد کنید.

یکی از مهم‌ترین اصول اولیه امور اقتصادی که همه باید با آن آشنا باشند، گردش مالی است. آشنایی با یان تعریف به خصوص برای کارآفرینان مهم است؛ زیرا پیش بینی و برآورد مقدار و زمان موردنیاز برای یک سرمایه‌گذاری کاملا وابسته انواع نسبتهای مالی چیست؟ به گردش مالی است.

از طرفی یکی از مهم‌ترین نیازهای مالی یک کسب‌و‌کار می‌تواند شامل هزینه‌های شروع و ادامه آن کسب‌و‌کار باشد که تخمین میزان و نحوه تامین این نیازها نیز برای موفقیت کسب‌و‌کارها بسیار مهم است.

پیش از مطالعه این مقاله پیشنهاد می کنیم مقاله های حسابداری مالی و اصطلاحات حسابداری را نیز مطالعه کنید.

اگر میخواهید حسابداری مالیاتی را از پایه شروع کنید و از این طریق کسب درآمد داشته باشید پیشنهاد میکنیم آموزش مالیات آموزشگاه اریا تهران را از دست ندهید.

مطالبی که در این صفحه خواهید خواند:

گردش مالی چیست

در امور اقتصادی یک از سوالاتی که پرسیده میشود این است که گردش مالی چیست و چه کاربردی دارد؟ صورتحساب گردش مالی یا به انگلیسی (Asset Turnover)، یک گزارش مالی است که نشان می‌دهد پول از کدام منابع به دست آمده و در چه مصارفی خرج شده است. در واقع گردش مالی یک اصطلاح حسابداری است که نشان می‌ٔهد یک شرکت چطور وجه نقد مطالبات حساب‌های خود را جمع می‌کند یا موجودی خود را می‌فروشد.

زمانی که درآمد از مخارج بیشتر باشد، گردش مالی مثبت خواهد بود و در صورت بالاتر بودن مخارج نسبت به درآمد، گردش مالی منفی است که در این صورت خطر بزرگی برای ادامه کار محسوب می‌شود.

“گردش مالی کل” به معنی کل درآمدهای یک شرکت است. البته این اصطلاح معمولاً در اروپا و آسیا مورد استفاده قرار می گیرد.

پیشنهاد ویژه: اگر میخواهید حسابداری مالیاتی را از پایه شروع کنید و از این طریق کسب درآمد داشته باشید پیشنهاد میکنیم آموزش حسابداری آموزشگاه اریا تهران را از دست ندهید.

نسبت گردش مالی

بزرگترین دارایی‌های یک تجارت، حساب‌های دریافتنی و موجودی آنهاست که هر دوی این حساب‌ها به سرمایه‌گذاری بزرگ نقدی احتیاج دارند. بنابراین خیلی مهم و حیاتی است که چگونگی جمع آوری وجه سریع پول نقد را اندازه‌گیری کنید. تا بتوانید دارایی‌ها را مدیریت کنید و جلوی شرر کردن را بگیرید.

نسبت گردش مالی می‌تواند محاسبه کند که یک کسب‌و‌کار چگونه و با چه سرعتی وجه نقد را از سرمایه‌های دریافتنی و موجودی خود جمع می‌کند. این نسبت‌ها توسط تحلیل‌گران و سرمایه‌گذاران اصلی برای تعیین اینکه آیا یک شرکت برای سرمایه‌گذاری فرصت خوبی محسوب می‌شود یا نه استفاده می‌شوند.

در اینجا از حساب‌های دریافتنی صحبت کردیم که لازم است توضیح مختصری درباره آن بدهیم تا موضوع شفاف‌تر شود. حساب های دریافتنی نشان‌دهنده کل مبلغ فاکتورهای مشتری بدون پرداخت در هر زمان است.

مثلا اگر فرض کنیم فروش اعتباری، فروشی باشد که بلافاصله به صورت نقدی پرداخت نمی‌شود، در این صورت فرمول گردش مالی دریافتنی حساب‌ها، فروش اعتباری تقسیم بر میانگین حساب‌های دریافتنی است.

متوسط ​​حساب‌های دریافتنی نیز صرفاً میانگین مبلغ مانده حساب‌های دریافت شده در پایان یک دوره زمانی خاص مثل یک ماه یا سال است.

این فرمول‌ها به شما می‌گوید که در مقایسه با میزان فروش اعتباری خود، با چه سرعتی در حال بازگرفتن پرداخت‌ها هستید. مثلا اگر فروش اعتبار برای ماه در کل سی میلیون تومان و مانده حساب دریافتنی پنج میلیون تومان باشد، میزان گردش مالی شش است.

به یاد داشته باشید که هدف شما باید این باشد که با حداکثر فروش، مانده حساب دریافتنی را به حداقل برسانید تا بتوانید نرخ گردش مالی بزرگی تولید کنید.

تفاوت گردش مالی و درامد

تفاوت گردش مالی و درآمد

درآمد و گردش مالی دو اصطلاح حسابداری هستند که بسته به سیاست‌ّهای کاری شرکت‌ّها به عنوان مترادف در نظر گرفته می‌شوند. البته اصطلاح گردش مالی برای توصیف جنبه‌های اصلی دارایی‌های جاری نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پس تفاوت اصلی درآمد و گردش مالی این است که درآمد، میزان فروش یک شرکت است، اما گردش مالی چگونگی وصول پول نقد از حساب‌های دریافتی و چگونگی فروش موجودی را ارزیابی می‌کند.

توجه داشته باشید که در جسابداری، اصطلاح دیگری به نام گردش موجودی نیز داریم که تعداد دفعاتی است که موجودی شرکت به فروش می‌رسد و با موجودی جدید در طی سال جایگزین می‌شود. این تعریف کاملا با تعریف گردش مالی متفاوت است و نباید با هم اشتباه گرفته شود.

تخمین گردش مالی

عملکرد گردش مالی مثل دسته چک است. با پرداخت مخارج، پول از حسابتان کسر می‌شود و هنگامی که مشتری پولی به شما می‌پردازد، این پول به حسابتان اضافه می‌شود.

صورت‌حساب ماهانه گردش مالی در این مرحله متفاوت است که این اختلاف می‌تواند مثبت و یا منفی باشد و برای آماده کردن آن لازم است به یاد داشته باشید پول ورودی و خروجی ماهانه را حساب کنید.

چرا تجزیه و تحلیل گردش مالی مهم است؟

فرمول گردش حساب

تا اینجای مقاله شما متوجه شدید گردش مالی چیست و چه کاربردی دارد اما مهمترین مسئله ای که مطرح میشود این است که فرمول گردش حساب چیست.

اگر شما هم به دنبال فرمول گردش حساب هستید باید به شما بگوییم تراکنش های بانکی بر اساس فرمول خاصی محاسبه نمیشوند و محاسبه گردش مالی و کنترل حساب های بانکی بر اساس شاخص های دیگری انجام میشود.

به طور کلی بررسی گردش مالی برای این است که میزان مالیاتی که فرد باید برای گردش مالی خود بپردازد معین شود.

گردش مالی برای کسب و کار های قانونی کاملا مشخص است و مبدا و مقصد پول تعیین میشود برای مثال حقوق کارمند به صورت کاملا واضح معین است که از چه حسابی به چه مقصدی واریز میشود اما در صورتی که فرد بخواهد فرار مالیاتی داشته باشد در این حالت مبدا و مقصد گردش مالی را مخفی میکند و همین امر سبب میشود موضوع گردش مالی اهمیت بیشتری پیدا کند.

گردش حساب چیست

گردش حساب چیست و چرا باید حساب های بانکی مورد بررسی قرار بگیرند؟ این سوالی است که اغلب صاحبان کسب و کار ها از ما میپرسند و میخواهند بدانند دلیل بررسی گردش حساب چیست.

بررسی گردش حساب برای تعیین میزان مالیات میباشد اما باید این نکته را بدانید که حساب های بانکی به صورت پیش فرض مشمول مالیات نمیشوند اما در صورتی که گردش حساب این حساب ها بیشتر از مقدار معینی شود مشمول مالیات میشوند و صاحبان حساب ها باید برای پرداخت مالیات اقدام کنند.

نحوه محاسبه گردش حساب

از سال ۱۳۹۵ برای جلوگیری از پولشویی و فساد اقتصادی و فرار مالیاتی نظارت بر گردش های مالی انجام میشود اما نظارت بر گردش مالی برای همه حساب ها انجام نمیشود بلکه برای حساب هایی که گردش مالی آن ها بیشتر از ۵ میلیارد تومان است این بررسی انجام میشود و یا در صورتی که حسابی به عنوان حساب مشکوک شناخته شود مورد بررسی قرار میگیرد.

چرا تجزیه و تحلیل گردش مالی مهم است؟

اصولا از گردش مالی برای تحلیل چگونگی جمع کردن سریع یک وجه نقدی و یا سرعت فروش شرکت استفاده می‌شود.

با استفاده از صورت‌حساب گردش مالی می توانید بفهمید که برای کسب و کارتان چه زمانی و چه میزانی پول نیاز دارید و این نیاز مالی را با میزان پولی که ممکن است بتوانید در مدت مشخصی دربیاورید، مقایسه کنید.

در حوزه سرمایه‌گذاری، گردش مالی سریع نشان‌ٔهنده کمیسیون‌های بیشتر برای معاملات یک کارگزاری است.

پس خیلی مهم است که همه کسب‌و‌کارها گردش مالی سالانه و ماهانه خود را ثبت کنند تا بتوانند از آن برای جذب سرمایه‌گذار و همچنین جلوگیری از ضرر شرکت استفاده کنند و از طرف دیگر مطمئن باشند که میزان فروشی که دارند با میزان هزینه‌های مصرفی همخوانی دارد و به عبارتی دخل‌و‌خرج شرکت در تعادل است.

سوالات متداول

بله این دو تعریف تا حدودی با هم متفاوت هستند. سرمایه در گردش ، به میزان واقعی دارایی‌های نقد یا نزدیک به نقد یک سازمان گفته می‌شود که هزینه‌ها و نیازهای روزمره آن سازمان را تامین می‌کند. اما در مقابل گردش مالی، محلی که پول از آن به دست آمده و جایی که پول در آن صرف شده را نشان می‌دهد.

در محاسبات گردش درآمدی لحاظ می‌شود؛ اما در میزان وجه نقد لحاظ نمی‌شود تا زمانی که پرداخت شود.

اگر یک شرکت تازه ثبت شده باشد ولی در سال‌های گذشته گردش مالی خود ار ثبت نکرده باشد، در سال مالی جدید چگونه باید اقدام به ثبت آن در اسناد حسابداری کند؟

باید در اظهارنامه سال جدید به صورت سند اصلاحی وارد کنید.

جمع‌بندی

در این مقاله مفهوم گردش مالی و تفاوت آن با درآمد و سرمایه در گردش را توضیح دادیم و راه‌هایی برای تخمین میزان گردش مالی نیز ارائه کردیم. از طرفی نیز توضیح دادیم که چرا محاسبه گردش مالی مهم است و چه کمکی به کسب‌و‌کار شما می‌کند. امیدواریم این مقاله برای شما مفید بوده باشد.

اگر به مطالعه این مطلب علاقه داشتید بهتر است مقاله سود انباشته را نیز مطالعه کنید.

شرح عناصر صورتهای مالی در حسابداری

عناصر صورتهای مالی در خدمات حسابداری یعنی طبقات کلی اقلام تشکیل ‌دهنده صورت های مالی مانند تکه هایی از یک پازل هستند که توسط آن ‌ها صورت های مالی ساخته می‌شوند . این عناصر اصلی که شامل دارایی ‌ها ، بدهی‌ ها ، حقوق صاحبان سرمایه ، درآمدها ، هزینه‌ ها ، آورده صاحبان سرمایه و ستانده صاحبان سرمایه است معرف منابع اقتصادی یک واحد تجاری ؛ ادعاهای علیه با علایقی نسبت به آن منابع ؛ و آثار مالی مبادلات یا سایر رویدادهای اقتصادی که موجب تغییر در آن منابع اقتصادی یا ادعاهای علیه آن ‌ها شده‌اند می‌باشند .

دارایی ‌ها

دارایی عبارت است از حقوق نسبت به منافع اقتصادی آتی یا سایر راههای دستیابی مشروع به آن منافع که درنتیجه معاملات با سایر رویدادهای گذشته به کنترل واحد تجاری درآمده است.

بدهی‌ ها

بدهی عبارت از تعهد انتقال منافع اقتصادی توسط واحد تجاری ناشی از معاملات یا سایر رویدادهای گذشته است. درواقع بدهی‌ ها به‌عنوان اختصاص احتمالی آتی منافع اقتصادی که درنتیجه تعهدات فعلی شخصیت حسابداری در رابطه با انتقال دارایی‌ ها با ارائه خدمات به سایر شخصیت‌ ها در آینده که درنتیجه مبادلات یا رویدادهای گذشته ایجادشده است، تعریف می‌گردند.

حقوق مالکانه ( حقوق صاحبان سرمایه )

حقوق مالكانه یا خالص دارایی‌ها، حق مالی (منافع) باقیمانده در دارایی‌های یک واحد تجاری پس از کسر کل بدهی‌ها از کل دارایی‌ها است. به علت اینکه حقوق مالکانه، یک حق باقیمانده است، نمی‌توان آن را مستقل از دارایی‌ها و بدهی‌ها اندازه‌گیری نمود. رابطه بین دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق مالكانه، مبنایی است برای معادله حسابداری :

حقوق مالكانه + بدهی ‌ها = دارایی ‌ها

که با تغییر محل عناصر تشکیل‌دهنده معادله حسابداری خواهیم داشت :

بدهی‌ ها - دارایی‌ ها = حقوق مالکانه

حقوق مالکانه را حقوق صاحبان سهام یا سرمایه نیز می ‌نامند.

درآمد ها و هزینه ‌ها

صورتهای مالی بین تغییرات در حقوق صاحبان سرمایه ناشی از معاملات با صاحبان سرمایه (به‌عنوان صاحب سرمایه) و دیگر تغییرات حقوق صاحبان سرمایه تمایز قابل می‌شود. تغییرات اخیر، درآمد و هزینه نامیده می‌شود که تعریف آن‌ها به شرح زیر است:

درآمد

افزایش در حقوق صاحبان سرمایه بجز مواردی که به آورده صاحبان سرمایه مربوط می‌شود.

هزینه

کاهش در حقوق صاحبان سرمایه بجز مواردی که به ستانده صاحبان سرمایه مربوط می‌شود.

بر این اساس درآمد و هزینه واژه‌ هایی کلی هستند که دربرگیرنده همه تغییرات در حقوق صاحبان سرمایه است مگر آن تغییراتی که مرتبط با آورده یا ستانده صاحبان سرمایه باشد. بنابراین درآمد دربرگیرنده درآمد ناشی از فعالیت‌های اصلی و مستمر واحد تجاری (درآمد عملیاتی) و سایر انواع درآمد (نظیر درآمدهای غیرعملیاتی و سایر اقلام سود و زیان جامع) می‌باشد. به‌گونه‌ای مشابه، هزینه دربرگیرنده هزینه‌های تحمل شده ناشی از فعالیت‌های اصلی و مستمر واحد تجاری (هزینه عملیاتی) و سایر انواع هزینه (نظیر هزینه‌های غیرعملیاتی و سایر اقلام سود و زیان جامع) می‌باشد.

درآمدهای عملیاتی

درآمدهای عملیاتی، جریان ‌های ورودی ادواری دارایی‌ها یا تسویه بدهی ‌ها و یا ترکیبی از هر دو می‌باشند که درنتیجه تحویل یا تولید کالا، ارائه خدمات با سایر فعالیت‌های درآمد زا حاصل می‌شود و تشکیل ‌دهنده عملیات اصلی یا عمده فعالیت‌ های یک واحد تجاری است.

هزینه‌های عملیاتی

هزینه‌های عملیاتی، مصرف ادواری دارایی‌ها و یا تحمل بدهی‌ها و یا ترکیبی از هر دو می‌باشد که درنتیجه تحویل یا تولید کالا، ارائه خدمات با سایر فعالیت‌های درآمدزایی که فعالیت‌های اصلی یا عمده واحد تجاری را تشکیل می‌دهند، به وقوع می‌پیوندند.

سود یا زیان عملیاتی

اختلاف بین درآمد ها و هزینه ‌های عملیاتی نشان‌دهنده سود یا زیان عملیاتی می‌باشد. نتیجه خالص فعالیت ‌های اصلی و مستمر، شاخصی است که توان واحد تجاری را از نظر سودآوری به نمایش می‌گذارد.

درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی

درآمد های غیرعملیاتی افزایش در حقوق مالکان یا خالص دارایی‌ ها می ‌باشند که درنتیجه مبادلات فرعی (جانبی) و یا اتفاقی واحد تجاری ایجاد می‌شوند. به‌بیان‌دیگر، درآمدهای غیرعملیاتی از آن دسته مبادلات و رویدادهای اقتصادی منتج می‌گردند که از درآمدهای عملیاتی، عملیات متوقف‌شده و سایر اقلام سود و زیان جامع ناشی نمی‌شود . هزینه‌های غیرعملیاتی ، کاهش‌هایی در حقوق مالکان یا خالص دارایی‌ها هستند که درنتیجه مبادلات فرعی جانبی و یا اتفاقی واحد تجاری ایجاد می‌شوند . هزینه‌های غیرعملیاتی از آن دسته مبادلات و رویدادهای اقتصادی ناشی می‌گردند که از هزینه‌های عملیاتی ، عملیات متوقف‌شده و سایر اقلام سود و زیان جامع ناشی می‌شوند

سود یا زیان عملیات در حال تداوم (مستمر)

کلیه عملیات واحد تجاری به‌استثنای عملیات متوقف‌شده، عملیات در حال تداوم تلقی می‌شود. سود یا زیان عملیات در حال تداوم به دو بخش عملیاتی و غیرعملیاتی تقسیم می‌شود که پیش‌ازاین درباره آن‌ها به‌تفصیل بحث کردیم

هزینه‌ های غیر عملیاتی - درآمد های غیر عملیاتی + سود یا زیان عملیاتی = سود یا زیان عملیات در حال تداوم (مستمر)

عملیات متوقف ‌شده

یک بخش از واحد تجاری است که واگذار یا برکنار شده یا به‌عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی‌شده است و دارای سه ویژگی های زیر است :

بیانگر یک فعالیت تجاری با حوزه جغرافیایی عمده و جداگانه از عملیات است .

قسمت از یک برنامه هماهنگ برای واگذاری با برکناری یک فعالیت تجاری با حوزه جغرافیایی عمده و جداگانه از عملیات است .

و یا یک واحد فرعی است که صرفاً به قصاد فروش مجدد خریداری‌شده است .

سود یا زیان حاصل از عملیات متوقف ‌شده باید به‌طور جداگانه در متن صورت سود و زیان نمایش شود.

سود خالص یا زیان خالص

بر اساس استاندارد های حسابداری ، سود خالص یا زیان خالص حال به ‌عبارت‌دیگر، خالص دارایی ‌های یک واحد تجاری در نتیجه مبادلات سود خالص یا زیان خالص حاکی از تغییرات ادواری در حقوق مالکان دارایی‌ های یک واحد تجاری در نتیجه مبادلات با سایر رویداد های اقتصادی که منجر به درآمدها و هزینه‌ها می‌شوند ، می‌باشد . ازاین‌رو سود خالص با زیان خالص شامل تمام تغییرات صورت گرفته طی یک دوره در حقوق مالکان ، به‌استثنای سرمایه‌گذاری‌ های مالکان و توزیع بین آن‌ها و چند تغير حاد دیگر در خالص دارایی‌ها می‌باشد. ازنظر ریاضی ، سود خالص با زیان خالص با استفاده از درآمد ها و هزینه ‌های عملیاتی و غیر عملیاتی به شکل زیر تعیین می‌شود سود یا زیان عملیات متوقف ‌شده و درآمد ها و هزینه‌های غیرعملیاتی به سود یا زیان عملیاتی به سود خالص یا زیان خالص .

سود (زیان) جامع

به تغییر در حقوق صاحبان سرمایه خالص دارایی‌های یک واحد تجاری در طی یک دوره که از مبادلات و سایر رویدادها و وضعیت ‌های حاصل از منابع غیر مالکانه ناشی می‌شود، سود (زبان) جامع اطلاق می‌شود . به ‌بیان‌دیگر سود (زیان) جامع عبارت است از سود ( زیان ) خالص به‌ علاوه ( منهای ) تمامی تغییرات دیگر در حقوق صاحبان سرمایه در طی دوره، به‌استثنای سرمایه‌گذاری‌های مالکان و توزیع‌های بین آن‌ها یعنی ستانده آن‌ها به شکل سود سهام، دریافت دارایی در تصفیه ، دریافت دارایی در باز خرید سهام توسط واحد تجاری و . .

با توجه به‌ مراتب فوق ، درآمدها و هزینه‌های تحقق ‌نیافته ناشی از تغییرات ارزش آن دسته از دارایی‌ها و بدهی‌هایی که اساساً به‌منظور قادر ساختن واحد تجاری به انجام عملیات نگهداری شده و به‌موجب استانداردهای حسابداری مربوطه ، مستقیماً به حقوق صاحبان سرمایه منظور می‌شود (از قبیل درآمدها و هزینه‌های ناشی از تجدید ارزیابی دارایی‌های ثابت مشهود)، تنها در صورت سود و زیان جامع گزارش می‌گردد . در مورد صورت سود و زیان جامع و اجزای تشکیل‌دهنده آن به‌ تفصیل در مقالات مورد استفاده برای یک شرکت حسابداری بحث خواهیم کرد .

آورده و ستانده صاحبان سرمایه

گذاری مالکان (آورده مالکان) در واحد تجاری و توزیع بین مالکان (ستانده مالكان) را مبادلات مالکانه با معاملات صاحبان سرمایه می‌نامند . انتشار سهام عادی شرکت به سرمایه‌گذاری مالکان منجر می‌شود . سود نقدی سهامی که توسط شرکت اعلام و به دارندگان سهام عادی پرداخت می‌شود، توزیعی است که بین مالکان صورت می‌گیرد . انتشار سهام و پرداخت سود نقدی سهام، هر دو، از مبادلات مالکانه محسوب می‌شوند.

آورده صاحبان سرمایه عبارت است از افزایش در حقوق صاحبان سرمایه ناشی از سرمایه‌گذاری در واحد تجاری جهت کسب یا افزایش حقوق مالکانه. ستانده صاحبان سرمایه نیز عبارت است از کاهش در حقوق صاحبان سرمایه ناشی از انتقال دارایی ‌ها به صاحبان سرمایه با ایجاد بدهی در قبال آن‌ها به‌منظور کاهش حقوق مالکانه و یا توزیع سود .

نکته مهم : در مبادلات مالکانه درآمد با هزینه شناسایی نمی‌شود .

صورتهای مالی اساسی و عناصر تشکیل‌دهنده آن

در تشریح اهداف گزارشگری مالی گفتیم گزارشگری مالی باید اطلاعاتی در رابطه وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطاف‌پذیری ارائه نماید. صورت‌های مالی ابزاری جهت دستیابی به این اهداف هستند. حال ، مختصر به توصیف محتویات چهار صورت مالی اساسی می‌پردازیم.

ترازنامه که آن را صورت ‌وضعیت مالی نیز می‌نامند، دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق مالکانه یک واحد تجاری را در پایان هر دوره حسابداری گزارش می‌کند. صورت سود و زیان ؛ درآمدها و هزینه‌های عملیاتی و غیرعملیاتی و سود با زیان عملیات متوقف‌ شده و در نتیجه سود یا زیان خالص را گزارش می‌نماید. بنابراین، این صورت مالی ، عایدات یک شرکت را طی یک دوره حسابداری خلاصه می‌کند. صورت سود و زیان جامع ، شامل خلاصه‌ای از مبادلات تأثیرگذار بر حقوق مالکانه (به‌جز مبادلات مالکانه) طی یک دوره حسابداری می‌باشد. صورت جریان وجوه نقد به‌طور خلاصه، جریان‌های نقدی ورودی و خروجی ناشی از فعالیت‌های عملیاتی ، بازده سرمایه‌گذاری‌ها و سود پرداختی بابت تأمین مالی، مالیات بر درآمد، سرمایه‌گذاری و فعالیت‌های تأمین مالی طی یک دوره حسابداری را دربر دارد.

لازم به ذکر است که یادداشت‌های توضیحی جزء لاینفک صورت‌های مالی بوده و مجموعه کامل صورت‌های مالی شامل موارد ذیل هستند :

  1. صورت‌های مالی اساسی (شامل ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت سود و زیان جامع و صورت جریان وجوه نقد)
  2. یادداشت‌ های توضیحی

اصول شناسایی (شناخت) و اندازه‌ گیری برای عناصر صورتهای مالی

در قسمت قبل، عناصر صورت‌های مالی را تعریف کردیم ، به روابط بین آن‌ها اشاره نموده و عناصر تشکیل‌دهنده آن را معرفی کردیم . همچنین اینکه چگونه مبادلات و سایر رویدادهای اقتصادی بر این عناصر اثر می‌گذارند را موردبحث قراردادیم . اما سخنی از زمان ثبت عناصر موردنظر به میان نیامد. اصول شناسایی (شناخت) و اندازه‌گیری برای این عناصر، رهنمودی در رابطه با این موضوعات در اختیار می‌گذارند. در این قسمت به شناسایی و اندازه‌گیری عناصر صورت‌های مالی می‌پردازیم.

آنچه از خاطرتان می‌گذرد در دو قسمت ارائه می‌گردد . اول ، بحث در مورد اصل بنیادین شناسایی که اساس شناسایی تمام عناصر صورت‌های مالی قرار می‌گیرد. سپس بحث در مورد اصولی که بیشتر به‌طور اخص اساس اصول عمومی پذیرفته‌شده حسابداری قرار می‌گیرند. علاوه بر این، برخی اصول شناسایی و اندازه‌گیری را موردبحث قرار می‌دهیم که بدیل های دری اصول عمومی پذیرفته‌شده حسابداری هستند.

اصل بنیادین شناسایی (شناخت)

شناسایی عبارت است از فرآیند رسمی ثبت اثرات مالی یک مبادله یا رویداد اقتصادی دیگر مشمول آن اطلاعات در صورتهای مالی به‌عنوان یک دارایی، یک بدهی، یک درآمد، یک هزینه، یا نظير آن. شناسایی هم شامل شناسایی اولیه (ثبت) یک ‌قلم و هم شامل تغییرات متعاقب در مبلغ ثبت‌ شده آن قلم می‌شود. با استناد به اصل بنیادین شناسایی، یک‌قلم که از یک مبادله یا رویداد اقتصادی دیگر ناشی می‌گردد درصورتی‌که ضوابط زیر را برآورده سازد ، باید شناسایی شود (در صورت‌های مالی گزارش گردد) :

قلم مورد نظر تعریف یک عنصر صورت ‌های مالی را در برگیرد.

قلم موردنظر دارای خاصه‌ای (صفتی) باشد که بتوان آن را به شکل قابل ‌اتکایی در قالب ریال (واحد پولی) ، اندازه‌گیری نمود.

شواهد کافی مبنی بر وقوع تغییر در یک عنصر صورت‌های وجود داشته باشد. وجود شواهد، رفع ابهام است به‌عبارت ‌دیگر ، هر چه در مورد یک ‌قلم، شواهد بیشتری وجود داشته باشد و هر چه کیفیت این شواهد بیشتر باشد ، در مورد وجود ، ماهیت و اندازه‌گیری آن قلم ابهام کمتری وجود خواهد داشت و آن قلم از اتکاپذیری بیشتر برخوردار خواهد بود.

این سه ضابطه شناسایی در مورد تمام عناصر صورت ‌های مالی کاربرد دارند و مشمول محدودیت قانونی منافع بر هزینه ‌ها قرار می‌گیرند . منافع مورد انتظار از شناسایی یک ‌قلم باید از هزینه‌های مورد انتظار ارائه و استفاده از اطلاعات موردنظر بیشتر باشد . علاوه بر این، فقدان اهمیت ، برخورد اقتضایی را توجیه می‌کند . توجه کنید چگونه این سه ضابطه شناسایی پیشگفته ، به همراه محدودیت فزونی منافع بر هزینه‌ها انواع نسبتهای مالی چیست؟ و آستانه اهمیت، خصوصیات کیفی و تعاريف عناصری که در بخشهای قبلی مورد بحث قرار گرفت را تکمیل کرده و به هم پیوند می دهند .

قبل از بحث پیرامون اصل های مشخص تری که اساس اصول عمومی پذیرفته ‌شده حسابداری قرار می‌گیرند، باید بر ضابطه شماره ۲ شناسایی تعمق ورزیم، زیرا ممکن است روشن نباشد منظور از واژه "خاصه" یا "صفت" در ضابطه ۲ چیست خاصه یا صفت به ویژگی یک‌قلم اطلاق می‌گردد. برای مثال، خاصه‌های یک دارایی شامل حجم آن، رنگ آن و وزنش می‌باشد. استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی به خاصه‌های مالی نظیر بهای تمام‌شده تاریخی یا قیمت های جایگزینی جاری یک قسم علاقمند هستند. گرچه ضابطه شماره ۲ اجازه میدهد هر خاصه‌ای گزارش شود، ولی خاصه منتخب باید به‌طور قابل‌اتکایی قابل اندازه‌گیری برحسب ریال باشد.

حاشیه سود چه مفهومی دارد؟

امیر شاملویی

امیر شاملویی

  • اشتراک‌گذاری

حاشیه سود بالا نشان می‌دهد که شرکت کنترل خوبی روی نحوه مدیریت هزینه‌هایش دارد و می‌تواند گزینه مناسبی برای سرمایه‌گذاری باشد. از سوی دیگر، حاشیه سود می‌تواند نشان دهنده استراتژی قیمت‌گذاری شرکت‌ها هم باشد.

یکی از مفاهیم پرکاربرد در بازارهای مالی سودآوری و حاشیه سود است. از نظر اقتصادی هدف شرکت‌ها کسب سود بیشتر و دستیابی به منفعت است. علت سرمایه‌گذاری افراد در آنها نیز همین نکته است.

زیرا اگر انگیزه کسب سود در کار نباشد، دلیلی هم برای سرمایه‌گذاری وجود ندارد. با وجود تمام این حرف‌ها ممکن است در سنجش گزینه مناسب برای سرمایه‌گذاری با مشکل روبرو شویم.

به همین دلیل هم بهتر است با اصول سرمایه‌گذاری بهینه و مفاهیم آن آشنا شویم. در ادامه قصد داریم شما را با حاشیه سود و مفهوم آن آشنا کنیم.

حاشیه سود چیست؟

حاشیه سود که به آن مارجین هم گفته می‌شود، عبارت است از حاصل تقسیم سود یک شرکت به فروش آن. در برخی موارد هم حاشیه سود حاصل تقسیم سود خالص بر درآمد شرکت است.

این مفهوم در پایان صورت سود و زیان قرار دارد و برای محاسبه آن باید کل هزینه‌هایی که شرکت متحمل شده است، از هزینه‌های عملیاتی گرفته تا بهایی که برای مواد اولیه پرداخت می‌کنیم را از کل درآمد کم کنیم.

هزینه‌های مالیاتی نیز باید از درآمد کل کم شود. حاشیه سود به صورت درصد درج می‌شود و معنای آن این است که اگر شرکت به عنوان مثال 100 میلیارد تومان فروش داشته باشد و درآمد کسب کند، سود آن چقدر خواهد بود. در واقع، اگر حاشیه سود 30 درصد باشد، شرکت فوق 30 میلیارد تومان سود به دست خواهد آورد.

انواع مختلف حاشیه سود

حاشیه سود را به 3 دسته مختلف تقسیم می‌کنند. دسته اول حاشیه سود ناخالص است، دسته دوم حاشیه سود عملیاتی نام دارد و به دسته سوم حاشیه سود خالص می‌گویند. این حاشیه سودها از طریق بررسی و تحلیل صورت سود و زیان قابل دستیابی است. در ادامه به دسته‌های مختلف حاشیه سود اشاره می‌کنیم.

حاشیه سود ناخالص

این حاشیه سود حاصل تقسیم سود ناخالص بر درآمد است. در نهایت عدد به دست آمده را در 100 ضرب می‌کنیم تا حاشیه سود ناخالص برحسب درصد به دست بیاید. سود ناخالص نیز حاصل کم کردن بهای تمام شده از درآمد کل است.

حاشیه سود عملیاتی

این متغیر حاصل تقسیم کردن سود عملیاتی است بر درآمد. کاربرد حاشیه سود عملیاتی آن است که سودآوری شرکت مورد بررسی ما را در عملیات اصلی که انجام می‌دهد، مورد سنجش قرار می‌دهد. عدد به دست آمده را ضرب در 100 می‌کنیم تا این متغیر برحسب درصد به دست بیاید. سود عملیاتی حاصل کم کردن هزینه‌های عملیاتی از سود ناخالص است.

حاشیه سود خالص

برای به دست آوردن حاشیه سود خالص، باید سود خالص را بر درآمد تقسیم کرد. عددی را که به دست می‌آید باید در 100 ضرب کنیم. حاشیه سود خالص یکی از نسبت‌های مالی است که بسیاری از تحلیلگران به آن توجه می‌کنند و سودآوری یک بنگاه تولیدی را بر اساس آن مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌دهند. سود خالص نیز برابر است با درآمد کل منهای تمام هزینه‌ها.

افزایش درآمد به معنی افزایش حاشیه سود است؟

درآمد برای شرکت‌ها فقط یک عدد است. این عدد نمی‌تواند بیان کننده حاشیه سود شرکت باشد، زیرا درآمد عبارت است از مقدار فروش ضرب در قیمت فروش. به این ترتیب مقدار حاشیه سود را نشان نمی‌دهد. برای روشن‌تر شدن تفاوت درآمد و حاشیه سود یک مثال بیان می‌کنیم:

اگر یک شرکت در پایان سال گذشته 10 میلیارد تومان درآمد داشته باشد و مجموع کل هزینه‌های آن 8 میلیارد تومان شده باشد؛ میزان حاشیه سود آن 20 درصد بوده است. حال اگر در پایان سال جاری درآمد شرکت به 12 میلیارد رسیده باشد آیا می‌توان گفت که حاشیه سود شرکت بالا رفته است؟

برای جواب دادن به این سوال ابتدا باید میزان هزینه‌های کل را نیز در نظر گرفت زیرا هزینه‌ی کل یک شرکت عنصر مهمی برای تعیین حاشیه‌ی سود آن به شمار می‌رود. اگر به مثال ذکر شده برگردیم و فرض کنیم درآمد شرکت در پایان سال جاری 12 میلیارد و هزینه‌ی کل شرکت نیز 10 میلیارد تومان باشد، حاشیه سود شرکت 16.6 درصد می‌شود. طبق این مثال فرضی درآمد شرکت بالا رفته است اما حاشیه‌ی سود آن کاهش داشته است.

دانستن حاشیه سود به چه دردی می‌خورد؟

اطلاع از میزان حاشیه سود می‌تواند نکات خوبی را در مورد یک شرکت به ما بگوید. اگر میزان حاشیه سود پایین باشد، می‌توان نتیجه گرفت که وضعیت اقتصادی شرکت چندان خوب نیست و سرمایه‌گذاری خیلی خوبی نخواهد بود.

شرکتی که حاشیه سود پایینی دارد، انواع نسبتهای مالی چیست؟ در صورتی که با مشکلی در درآمدزایی روبرو شود، حاشیه سود آن پایین‌تر هم خواهد رفت. مقایسه مارجین‌های سود شرکت‌های یک صنعت با یکدیگر می‌تواند نشان دهد که شرایط هر شرکت‌ به چه نحوی است و چه مشکلاتی در فروش و کسب درآمد دارد.

علاوه بر این، حاشیه سود نشان می‌دهد که شرکت‌ها چطور هزینه‌هایشان را مدیریت می‌کنند و چقدر در این زمینه خوب عمل کرده‌اند. وقتی مارجین سود پایین باشد یعنی مخارج شرکت نسبت به درآمد زیاد باشد، می‌تواند نشانه‌ای از وضعیت نامناسب یک شرکت از نظر مدیریت باشد.

مخارج و هزینه‌های بالا ممکن است به این دلیل اتفاق افتاده باشد که شرکت نیروی انسانی زیادی نسبت به حالت بهینه خود استخدام کرده باشد. از طرف دیگر، حاشیه سود بالا نشان می‌دهد که شرکت کنترل خوبی روی نحوه مدیریت هزینه‌هایش دارد و می‌تواند گزینه مناسبی برای سرمایه‌گذاری باشد.

از سوی دیگر، حاشیه سود می‌تواند نشان دهنده استراتژی قیمت‌گذاری شرکت‌ها هم باشد. مثلا ممکن است مارجین به این علت پایین باشد که یک شرکت محصولات خود را ارزان‌تر می‌فروشد و شاید با این کار یک استراتژی را دنبال می‌کند. دانستن دلیل پایین یا بالا بودن مارجین می‌تواند ما را به تصمیم درستی برای سرمایه‌گذاری در آن شرکت برساند.

نکاتی که باید در سنجش حاشیه سود به آنها دقت کرد

در بالا به بررسی حاشیه سود پرداختیم و به نکاتی در خصوص آن اشاره کردیم. گفتیم که این معیار می‌تواند به ما کمک کند تا وضعیت یک شرکت را به طور کلی بفهمیم و در خصوص سرمایه‌گذاری برای آن تصمیم بگیریم. با این حال حاشیه سود هم مشکلاتی دارد که باید به آن توجه کنیم.

در مجموع، این نسبت را زمانی می‌توان به کار برد که شرکت‌ها در یک صنعت فعالیت کنند و مدل کسب و کار آنها هم مشابه باشد. وقتی شرکت‌ها متعلق به صنایع مختلفی باشند یا مدل کسب و کارشان فرق داشته باشد، مقایسه آنها چندان درست نخواهد بود.

مثلا شرکتی که کالای لوکس و تجملاتی می‌فروشد را نمی‌توان با تولیدکننده کالاهای اساسی و ضروری مقایسه کرد. حاشیه سود این شرکت‌ها با یکدیگر فرق دارد و مشتریان متفاوتی هم دارند. در نهایت این که برای شرکت‌های زیان‌ده هم محاسبه حاشیه سود چندان فایده ندارد، چرا که این قبیل شرکت‌ها سودی ایجاد نمی‌کنند که بتوانیم حاشیه سود را بسنجیم.

دوره جامع و کاربردی تجزیه و تحلیل صورتهای مالی

تاریخ دوره: از ۲۲ تیر ۱۴۰۱ مدت دوره: ۳۶ ساعت / روزهای زوج / ۱۷:۰۰ تا ۲۰:۰۰
انصراف و عودت وجه تا یک هفته پیش از آغاز دوره، با کسر ۳۰% از مبلغ ثبت‌نام و پس از آن، با معرفی فرد جایگزین امکان‌پذیر است.

ثبت نام این دوره به پایان رسیده است

توضیحات

مقدمه

تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یکی از روش‌های اصلی تحلیلگران در ارزیابی شرکتها است. در صورتیکه اعداد و ارقام صورتهای مالی شرکتها با دقت لازم و با محتوای صحیح تهیه و تنظیم شده باشند، نسبتهای مالی شرکت‌ها و مؤسسات می‌تواند عملکرد مالی یک شرکت را به خوبی نشان داده و در تحلیل مالی شرکتی مورد استفاده قرار گیرند. لذا می‌توان گفت بررسی وضعیت عملکرد شرکت‌ها و یا بازدهی سرمایه‌گذاری‌های انجام شده از طریق تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، یکی از مهمترین اهداف مدیران مؤسسات و سازمان‌های اقتصادی است.

هدف از برگزاری دوره آشنایی با تعریف صورتهای مالی اساسی، آشنایی با انواع صورتهای مالی حسابداری، نسبت‌های پرکاربرد در بررسی عملکرد شرکت‌ها و تکنیک‌های تجزیه و تحلیل صورتهای مالی شرکت‌ها می‌باشد.

لازم به ذکر است در این دوره آنلاین به منظور یادگیری موثرتر مفاهیم، صورتهای مالی چهار شرکت اعم از یک شرکت تولیدی، یک شرکت بیمه‌ای، یک شرکت ساختمانی و یک شرکت سرمایه‌گذاری به صورت کامل تحلیل و بررسی می‌گردد.

نسبت شارپ چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

نسبت شارپ چیست و چگونه محاسبه می‌شود

شاید اصطلاح نسبت شارپ را در طول فعالیت و حضور خود در بازارهای مختلف مالی، زیاد شنیده باشید. این یکی از اصطلاحات رایج در بازارهای مالی است. معامله‌گران بازار ارز دیجیتال با اصطلاح نرخ بازگشت سرمایه غریبه نیستند. در اصل این نسبت برای ارزیابی عملکرد تعدیل شده ریسک یک رمزارز استفاده می‌شود. در یک تعریف کلی این نسبت به سرمایه‌گذار می‌گوید که با نگهداری یک دارایی پرخطر چه مقدار بازده اضافی دریافت خواهد کرد.

نرخ بازگشت سرمایه در واقع نسبت درآمد ما از یک سرمایه‌گذاری به سرمایه اولیه است. دور از انتظار نیست اگر قیمت ارزهای دیجیتال در سقوط و صعود ما را شگفت‌زده کند، اما نسبت شارپ می‌تواند به ما نشان می‌دهد میزان بازدهی سرمایه نسبت به ریسک چقدر است.

اکثر افراد فعال حوزه مالی می‌دانند که چگونه این شاخص را محاسبه کنند و اطلاعات به‌دست‌آمده از این فرمول چه چیزی را نشان می‌دهد. اگر شما درباره این نسبت چیزی نمی‌دانید و درباره استفاده درست ازآن برای کاهش ریسک معاملات خود اطلاعاتی ندارید، وقت آن رسیده تا اطلاعات خود را در این باره کامل کنید. همراه ما در مجله تخصصی والکس بمانید.

نسبت شارپ چیست؟

Sharp Ratio، عددی است که نشان می‌دهد بازده یک سرمایه‌گذاری بدون ریسک، چقدر تضمین شده است. در واقع نسبت ریسک است که به سرمایه‌گذار کمک می‌کند تا میانگین بازده سرمایه‌گذاری را در مقایسه با ریسک‌های احتمالی آن تخمین بزند.

با کم‌کردن نرخ بدون ریسک از نرخ بازده مورد انتظار پرتفوی و تقسیم نتیجه بر انحراف استاندارد که در غیر این صورت به‌عنوان معیار آماری نوسانات دارایی شناخته می‌شود، محاسبه می‌شود.

نسبت شارپ به شما کمک می‌کند تا ببینید در مقایسه با سرمایه‌گذاری بدون ریسکی انجام داده‌اید، آیا ریسکی که انجام داده‌اید شما را به سود و بازدهی رسانده است یا نه؟این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.

نسبت شارپ چیست

چگونه نسبت شارپ را تفسیر کنیم؟

ریسک ذاتی یک سرمایه‌گذاری وقتی تعریف می‌شود که انحراف استاندارد آن تعیین شود. پس نسبت شارپ بالاتر نشان‌دهنده ظرفیت بازدهی بهتر یک رمزارز برای هر واحد ریسک اضافی است. این نسبت می‌تواند توجیهی برای نوسانات اساسی رمزارز باشد. در واقع، می‌توانید از شاخص شارپ ارز دیجیتال برای مقایسه رمز ارزها استفاده کرد. محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI هم کمک می‌کند تا اطلاعات بیشتری درباره Sharp Ratio یک رمزارز به دست آورد.

این نسبت را می‌توان با درنظرگرفتن نتیجه به شکل‌های زیر تفسیر کرد:

۱. نسبت بالاتر از ۱.۰ قابل‌قبول است.

۲. نسبت بالاتر از ۲.۰ در محاسبات بسیار خوب است.

۳. نسبت ۳.۰ یا بالاتر عالی ارزیابی می‌شود.

۴. نسبت زیر ۱.۰ به حداقل بازده کافی نمی‌رسد.

۵. نسبت منفی به این معنی است که نرخ بدون ریسک بیشتر از بازده سبد سهام است یا انتظار می‌رود بازده سبد سهام منفی باشد.

چرا شاخص شارپ مهم است؟

همان‌طور که شارپ در دیگر بازارها سرمایه‌گذاری، مثل بورس کارآمد است، شارپ ارز دیجیتال هم ابزار بسیار مهمی در این بازار محسوب می‌شود. معنی شارپ در ارز دیجیتال در واقع همان تمایل سرمایه‌گذاران برای کسب بازده بالاتر با ابزارهای بدون ریسک است. ازآنجایی‌که این نسبت بر اساس انحراف معیار محاسبه می‌شود که خود یک واحد اندازه‌گیری ریسک در سرمایه‌گذاری است، شاخص شارپ میزان بازده حاصل از یک سرمایه‌گذاری را بعد از درنظرگرفتن تمام ریسک‌های ممکن نشان می‌دهد. در واقع این شاخص، مفیدترین شاخص تعیین عملکرد یک سرمایه در بازار است که شما به‌عنوان سرمایه‌گذار باید از آن مطلع باشید.

تعیین میزان بازده

مکانیسمی برای تعیین عملکرد یک صندوق سرمایه‌گذاری در برابر سطح معینی از ریسک است. هرچه این نسبت بالاتر باشد، عملکرد آن نسبت به ریسک موجود بهتر خواهد بود. اگر Sharp Ratio منفی به دست آوردید، بهتر است در نحوه سرمایه‌گذاری خود تجدیدنظر کنید.

مقایسه عملکرد دارایی‌های مختلف

شاخص شارپ می‌تواند به‌عنوان ابزار مقایسه دو سرمایه‌گذاری مختلف در یک بازار به کار گرفته شود. برای مثال، شما می‌توانید این شاخص را برای مقایسه میزان بازده و ریسک بیت کوین و اتریوم محاسبه کنید. با این کار دو رمزارز مختلف که ریسک‌های مشابهی دارند را با میزان بازده احتمالی آ‌نها مقایسه خواهید کرد.

مقایسه عملکرد دارایی‌های مختلف

مقایسه عملکرد دارایی در برابر معیار بازدهی

نسبت شارپ می‌تواند به شما بگوید رمزارزی که انتخاب کردید، آینده بهتری نسبت به ارزهای مشابه در همان دسته‌بندی دارد یا خیر. در واقع به شما کمک می‌کند افق دید بازتری پیدا کرده و وضعیت دارایی خود را بهتر بررسی کنید. فرض کنید که شاخص شارپ معیار در بازار رمزارزها، حداقل ۱.۵ است. با محاسبه این شاخص برای دارایی خودتان می‌توانید بفهمید این رمزارز نسبت به کل بازار عملکرد خوبی دارد یا خیر.

چطور ریسک سرمایه‌گذاری را با Sharp Ratio کاهش دهیم؟

شاخص شارپ یکی از قدرتمندترین ابزارهای مورد استفاده برای انتخاب بهترین رمزارز دیجیتال است تا بتوان بازدهی و سود‌دهی مناسبی از آن رمزارز به دست آورد. Sharp Ratio تا حد زیادی ریسک و بازده یک سرمایه‌گذاری را نشان می‌دهد. معنی شارپ در ارز دیجیتال به این صورت است که سرمایه‌گذار با متنوع کردن سبد دارایی‌های خود می‌تواند ریسک کل سرمایه را تا حد قابل‌قبولی کاهش دهد.

در واقع با سرمایه‌گذاری در بازارهای مختلف که نسبتاً از همدیگر مستقل عمل می‌کنند، می‌توانید نسبت سود و ریسک سرمایه‌گذاری‌های خود را در حد تعادل نگه داشته و امنیت ارزش دارایی خود را تضمین کنید.

ازآنجایی‌که اعداد و اطلاعاتی که به دست می‌آید، به واقعیت بسیار نزدیک هستند، می‌تواند بازخوردی کارآمد و عینی در مورد عملکرد ارزهای دیجیتالی ارائه دهد. با نگاه‌کردن به شاخص شارپ می‌توان میزان ریسکی را که دو رمزارز با بازدهی اضافی نسبت به نرخ بدون ریسک مواجه شده‌اند، ارزیابی کنید.

این یک ابزار بسیار قدرتمند، اثرگذار و همچنین استاندارد برای مقایسه وجوهی است که از استراتژی‌های مختلفی مانند رشد یا ارزش یا ترکیب استفاده می‌کنند.در حالت ایده‌آل، ممکن است رمز ارزی را که نسبت شارپ بالاتری دارد، گزینه بهتری برای سرمایه‌گذاری باشد. بااین‌حال، اگر رمزارز نوسانات زیادی داشته باشد، این نوع تصور وجود دارد که نمی‌توان به‌عنوان یک رمزارز مورد اعتماد به آن نگاه کرد. این بدان معناست که قیمت ارزهای دیجیتال و یا به طور خاص، رمزارزی که با نوسانات متوسط ​​به بازدهی ۷ درصدی می‌رسد، همیشه بهتر از صندوقی است که بازدهی ۸ درصدی با فراز و نشیب‌های زیاد دارد. بنابراین، شارپ بالاتر به این معنی است که رابطه بین ریسک و بازده رمزارز ایده آل است و مارک کپ ثابت‌تری دارد. این دو ویژگی می‌تواند سرمایه‌گذار را به آینده پربازده رمزارز خوش‌بین‌تر کند.

کاهش ریسک سرمایه‌گذاری

انواع نسبت شارپ

شاخص شارپ به‌طورکلی دو نوع دارد: نسبت ترینور و سورتینو. این نسبت‌ها برای معامله‌گران خرد دید بهتری از بازار فراهم می‌کنند.

۱. نسبت ترینور

در سال ۱۹۶۵، فردی به نام جک ترینور، فرمول ترینور را توسعه داد. در این فرمول به‌جای استفاده از انحراف معیار در مخرج، از بتا استفاده می‌شود. معیار ترینور میزان پولی که یک سبد دارایی کسب خواهد کرد را نسبت به ریسک آن در بازار محاسبه خواهد کرد. به‌عبارت‌دیگر، این معیار فقط از یک ریسک سیستماتیک یا بتا استفاده می‌کند، درحالی‌که نسبت شارپ از ریسک کل استفاده می‌کند.

ضریب بتای پرتفوی در واقع تغییرات بازده رمزارز یا سهام نسبت به تغییرات بازده کل بازار را بیان می‌کند. ممکن است یک رمزارز حرکتی مشابه با بازار داشته باشد، در این حالت ضریب بتای آن ۱ است. در حالتی که این ضریب کمتر از یک باشد، رمزارز یا دارایی رفتاری تدافعی دارد و نسبت به تغییرات بازار کمتر واکنش نشان می‌دهد. بتای ۰ نیز نشان می‌دهد که رمزارز یا سهام رفتاری مستقل از کل بازار دارد.

بتای بیشتر از یک، رفتار تهاجمی رمزارز را نشان می‌دهد. یعنی با تغییرات کوچک در بازار، قیمت ارز رفتار شدیدتری نشان می‌دهد. این نوع از دارایی‌ها ریسک سیستماتیک بالاتری دارند. بتای منفی نیز نشان می‌دهد که رفتار قیمتی رمزارز با بازار معکوس است و با کاهش شاخص کل بازار، قیمت آن افزایش می‌یابد یا برعکس. دقت کنید بتای منفی و صفر در نسبت ترینور باعث می‌شود عدد به‌دست‌آمده در بازار معنی‌دار نباشد.

۲. نسبت سورتینو

در مقابل نسبت ترینور، نسبت سورتینو قرار دارد. سورتینو برای ارزیابی بازده یک سرمایه در برابر ریسک نامطلوب آن استفاده می‌شود. این نسبت با کم‌کردن بازده بدون ریسک از بازده مورد انتظار و تقسیم نتیجه آن به انحراف معیار نامطلوب سبد سرمایه‌گذاری به دست می‌آید.

نحوه محاسبه‌ نسبت سورتینو:

در واقع نسبت سورتینو محاسبه‎‌ی نسبت شارپ است، با این تفاوت که در شارپ هر دو ریسک مثبت و منفی در نظر گرفته می‌شود، اما در نسبت سورتینو فقط ریسک نامطلوب و بخش‌های نزولی بازار در نظر گرفته می‌شود. درست مانند شاخص شارپ هرچه نسبت سورتینو عدد بالاتری باشد، سرمایه‌گذاری در آن سبد سرمایه مناسب‌تر خواهد بود.

نسبت سورتینو برای سرمایه‌گذاران خردی که قصد دارند در بازه زمانی کوتاه‌مدت سود مشخصی کسب کنند، مفید است.

نحوه محاسبه سوریتنو

نسبت شارپ و ریسک به چه صورت است؟

درک رابطه بین این دو اغلب ما را به اندازه‌گیری انحراف استاندارد می‌رساند. انحراف استاندارد را می‌توان همان ریسک کل دانست. مربع انحراف معیار واریانسی است که به طور گسترده توسط برنده جایزه نوبل، هری مارکوویتز، پیش‌گام نظریه پورتفولیو مدرن استفاده شد. باتوجه‌به این موضوع، اکنون این سؤال پیش می‌آید که چرا شارپ انحراف استاندارد را برای تنظیم بازده اضافی برای ریسک انتخاب کرد و چرا باید به آن اهمیت دهیم؟

ما می‌دانیم که مارکویتز تحت واریانس ایستاده معیاری از پراکندگی آماری یا نشانه‌ای برای تعیین مقدار فاصله رمزارز با مقدار مورد انتظار معرفی کرد. در یک نگاه کلی می‌توان متوجه شد که این اطلاعات آینده نامطلوبی را برای رمزارز و سرمایه‌گذار پیش‌بینی می‌کند. پس هر چه ریسک بالاتر باشد، نسبت شارپ کمتر و سرمایه‌گذاری روی رمزارز غیرمنطقی‌تر است و هر چه واریانس این نسبت بالاتر برود، می‌توان به آینده رمزارز و میزان ریسکی که برای خرید و سرمایه‌گذاری روی آن باید در نظر گرفت امیدوارتر بود.

اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمول‌ها را چطور به دست بیاوریم؟

اگر تا اینجای مطلب همراه ما بوده باشید، مطمئناً حالا به این فکر می‌کنید که چطور می‌توان اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمول‌ها را پیدا کرد و با استفاده از شاخص شارپ، ریسک مالی خرید و هولد کردن رمزارزها را هم کاهش داد؟ دنبال‌کردن اخبار بازار و جست‌وجو در اینترنت، بهترین راه برای به‌دست‌آوردن نرخ‌های بازده و نرخ سود بدون ریسک و انحراف معیار برای هر بازار مالی است. با دنبال‌کردن اخبار بازار و نمودارهای مالی و زمانی می‌توانید اعداد موردنیاز خود را پیدا کرده و فرمول نسبت شارپ را اجرا کنید.

برای مثال، شما ۴۵ میلیون تومان در بیت کوین سرمایه‌گذاری کرده‌اید. نرخ بازگشت سود دارایی شما ۱۲% درصد و نوسان آن ۱۰% بوده است. بازدهی مؤثر سبد سرمایه‌گذاری ۱۷% و با بازده مورد انتظار ۱۲% درصد بوده است، درحالی‌که نرخ سود بدون ریسک ۵% محاسبه شده است. همه ارقام فرضی هستند. نسبت شارپ برابر است با:

در این محاسبه، نسبت شارپ کمتر از یک است و نرخ بازدهی سود قابل‌قبول نیست. حال در نظر بگیریم بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری ۳۵% درصد باشد، در این صورت محاسبه نسبت شارپ به شکل زیر است:

در این حالت سرمایه‌گذاری در این رمزارز بسیار پربازده خواهد بود.

محدودیت‌های نسبت شارپ

هرچقدر که شاخص شارپ می‌تواند یک ابزار بسیار موفق و اثرگذار برای سرمایه‌گذاری با چشم باز در بازار ارزهای دیجیتالی باشد، این ابزار همچنان ممکن است محدودیت‌ها و نقص‌هایی هم داشته باشد. هنگام استفاده از آن، اقدامات احتیاطی خاصی وجود دارد که باید رعایت کنید.

اول اینکه نتیجه‌ای که به دست می‌آورید فقط یک عدد است و به‌تنهایی نمی‌تواند تمام اتفاق‌ها، جریانات و تأثیرهایی که ممکن است برای بازدهی و قیمت نهایی یک ارز مشخص کند را پیش‌بینی کند.

شما باید شاخص شارپ دو رمزارز را مقایسه کنید تا معنای دقیق آن را به دست آورید.

همچنین شارپ ریسک پرتفوی را در نظر نمی‌گیرد. اعداد به‌دست‌آمده به سرمایه‌گذار نشان نمی‌دهد که آیا پرتفوی در یک بخش متمرکز است یا خیر. فرض کنید یک کیف پول یک سرمایه‌گذاری از چندین رمزارز بزرگ بازار تشکیل شده باشد که در کنار هم عملکرد خوبی خواهند داشت، پس برای این تعداد رمزارز، نسبت بالا خواهد بود. بااین‌وجود، وقتی هم‌زمان چند رمزارز دیگر را به کیف پول اضافه می‌کند که ریسک متوسطی دارد، شاخص شارپ نمی‌تواند عملکرد آینده و کلی پرتفوی را در نظر بگیرد.

برای تصمیم‌گیری آگاهانه می‌توانید از معیارهای کیفی دیگری در کنار این نسبت استفاده کنید. در نهایت همیشه بهتر است که شاخص شارپ را ابزاری برای تمرکز روی افق سرمایه‌گذاری بلندمدت خود بدانید و در همین راستا از آن استفاده کنید. معمولاً شارپ را می‌بینید که نشان‌دهنده عملکرد تعدیل‌شده ریسک سه‌ساله است. اما اگر افق سرمایه‌گذاری بلندمدت دارید، چنین نسبتی ممکن است کارساز و موفق نباشد.

در کنار همه این موارد، نسبت شارپ از انحراف معیار سود به‌عنوان میانگین ریسک کل در مخرج کسر استفاده می‌کند. این انحراف معیار معمولاً نشان می‌دهد که توزیع سود نرمال است. در بازارهایی مانند بازار کریپتوکارنسی که توزیع سود در آن نه‌تنها نرمال نیست، بلکه نوسانات شدید بازار را تا حد زیادی غیرقابل‌پیش‌بینی می‌کنند، کارایی این نسبت کاهش پیدا می‌کند.

به همین دلیل در بازار کریپتوکارنسی توصیه می‌شود که این نسبت را برای مدت‌زمان محدود محاسبه کرده و برای بازه‌های طولانی از آن استفاده نکنید. در ضمن در هر بار محاسبه، بازه زمانی مشخص و ثابتی را در نظر بگیرید که کار محاسبات پیچیده و پراکنده نشود.

شاخص شارپ، ابزاری برای روشن‌کردن مسیر

تمام شاخص‌هایی که برای محاسبه نرخ سود احتمالی، امکان‌های سرمایه‌گذاری و همچنین محاسبات مربوط به حد سود و ضرر وجود دارند، صرفاً بخشی از کاری است که شما به‌عنوان یک معامله‌گر در بازار ارزهای دیجیتال باید انجام دهید. نسبت شارپ مانند شاخص‌های دیگر همچون نرخ بازگشت سرمایه یا مارک کپ، محدودیت‌هایی دارد که باید هنگام محاسبه و برنامه‌ریزی برای سرمایه‌گذاری آن‌ها را در نظر بگیرید.

یک نسبت ریسک است که به سرمایه‌گذار کمک می‌کند تا میانگین بازده سرمایه‌گذاری را در مقایسه با ریسک‌های احتمالی آن تخمین بزند.

نشان‌دهنده تمایل سرمایه‌گذاران برای کسب بازدهی بالاتر است. این بازدهی را می‌توان توسط ابزارهایی مشخص کرد که ریسک یک سرمایه‌گذاری را تا بیشترین حد ممکن کم می‌کنند. همچنین نسبت شارپ بر اساس انحراف استاندارد است و به نوبه خود معیاری از کل ریسک ذاتی یک سرمایه‌گذاری است.

این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.