الگوی دو کلاغ و شکاف صعودی (Upside Gap Two Crows) چیست؟
الگوی دو کلاغ و شکاف صعودی (Upside Gap Two Crows) یکی از الگوهای کندلی است که در بازهی زمانی سهروزه رخ میدهد و حاکی از تغییر روند فعلی بازار است. این الگو با روزی مثبت شروع و با دو روز منفی ادامه مییابد. ولی کندلهای آن مشخصات خاصی دارند که در این مطلب میخواهیم آنها را با هم بررسی کنیم.
الگوی دو کلاغ و شکاف صعودی الگویی سهروزه در یک نمودار کندلی است که معمولا به شکل زیر ساخته میشود:
روز ۱: روز اول روزی گاوی است که با ادامهی روند صعودی همراه بوده و در آن شاهد یک کندل سفید بلند هستیم، کندلی که نشان میدهد قیمت پایانی شاخص یا اوراق بهادار خیلی بالاتر از قیمت آغازین است.
روز ۲: روز دوم روزی خرسی است که علیرغم ثبت قیمت آغازین در محدودهای بالاتر از قیمت شاخص یا اوراق بهادار، کندلی سیاه را نشان میدهد.
روز ۳: روز سوم یک روز خرسی دیگر است که قیمت آغازین شاخص یا اوراق بهادار در آن بالاتر از قیمت آغازین روز دوم است، اما در نهایت پایینتر از قیمت پایانی روز دوم و بالاتر از قیمت پایانی روز اول بسته میشود. روز سوم معمولا با یک کندل سیاه بزرگ که کندل روز دوم را در خود در بر میگیرد، به نمایش در میآید.
این الگو چند خصوصیت اصلی هم دارد. اول، این الگو باید در یک روند صعودی آشکار رخ دهد. دوم، کندل اول باید یک کندل بزرگ گاوی (سفید یا سبز) باشد که روند صعودی را ادامه میدهد. پس از این کندل باید یک کندل خرسی (سیاه یا قرمز) ظاهر شود که بدنهی کوچکی دارد. در آخر، کندل سوم باید یک کندل خرسی دیگر (سیاه یا قرمز) باشد که ایجاد شکاف میکند. کندل آخر کندل دوم را در بر میگیرد؛ یعنی بالاتر از آن باز و پایینتر از آن بسته میشود. با این حال، این کندل همچنان باید بالاتر از کندل روز نخست بسته شود.
الگوی دو کلاغ و شکاف صعودی به چه معناست؟
تحلیلگران معمولا الگوی دو کلاغ شکاف صعودی را الگویی بدشگون میدانند، چون این الگو نشانگر این است که شاخص یا اوراق بهادار در حال تغییر وضعیت بوده و با پایان روند صعودی و آغاز روند نزولی همراه است. علت چنین تفسیری این است که علیرغم دو گشایش قویتر (در روزهای دوم و سوم) گاوها نتوانستهاند نیروی جنبشی لازم برای حرکت صعودی را حفظ کنند، در نتیجه احتمال تغییر وضعیت از حالت گاوی به خرسی بالا میرود.
الگوی دو کلاغ و شکاف صعودی گاهی اوقات میتواند از وضعیت نامطلوب آینده سهم خبر بدهد. وقتی سهم با قیمت بالایی باز شود و سهامداران نتوانند آن را حفظ کند، بازار قیمت را پایینتر از نقطهی آغازین میبندد، و به همین خاطر کلاغها در بالای سر ما به پرواز در میآیند. اگر معاملهگران این دو کلاغ را تشخیص دهند، باید تا زمان دریافت کندلهای تاییدکننده در تصمیمگیریهای خود تأمل کنند. ولی اگر تاییدی به وجود نیامد، این الگو صرفا وقفهای کوتاه در روند صعودی سهم بوده است.
کندل چیست؟ انواع آن و آموزش کندل شناسی تکنیکال (با فیلم)
سال جاری، سال پرفراز و نشیب برای بورس در کشور ما بوده و مورد توجه بسیاری از مردم قرار گرفته است. ازاین رو لازم است تا دانش و آگاهی خود را نسبت به نحوه عملکرد آن افزایش دهیم. تحلیل تکنیکال یکی از راه های بررسی وضعیت بازارهای مالی است. برای فعالان این حوزه بررسی لحظه ای روند تغییرات بسیار حائز اهمیت است. به طور کلی فعالان بازار بورس از سه نمودار برای تحلیلات خود استفاده میکنند. نمودارخطی، میله ای و کندل استیک است. که از این سه نمودار کندل استیک بسیار حائز اهمیت است. که این توجه به واسطه تحلیل آسان و تشخیص راحت روند صعودی و نزولی یک سهم است. در این مقاله به طور جامع به بررسی کندل و انواع آن خواهیم پرداخت.
کندل چیست؟
تاریخچه کندل و استفاده از آن به بازار برنج فروشان ژاپن برمیگردد. بازرگانان برنج برای شناساسی قیمت و شتاب بازار از این مدل ریاضی استفاده میکردند.الگوهای دو کندل
در واقع کندل، یک نوع نمودار قیمتی است که با کمک آن میتوان قیمتهای بالا، پایین، بازشدن و بسته شدن یک اوراق بهادار در یک دوره زمانی مشخص را نشان داد. به بیان دیگر، از کندل استیکها زمانی استفاده میشود که تغییرات قیمت سهم دارای روند یعنی صعودی یا نزولی الگوهای دو کندل باشد.
توی این پک فوق العاده، تحلیل تکنیکال در بورس رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! بورس رو سریع یاد بگیر وحسابی پول دربیار!
نحوه استفاده از کندل در تشخیص روند قیمت بازار
الگوهای کندل استیک معمولاً در نقاط حمایت و مقاومت سهم (اگر الگویی تشکیلشده باشد) مورد توجه قرار میگیرند و انتخاب قیمتهای مناسب برای خرید سهام جزیی از نقاط قوت الگوهای کندل استیک است. این در حالی است که این الگوها برای قیمتهای خروج از سهم معمولأ عملکرد مناسبی ندارند.
نمودار کندل (شمعی)، احساسات و هیجانات سرمایهگذاران در بازار را به شکل تصویری در میآورند، به این ترتیب تحلیلگران تکنیکال میتوانند زمان مناسب خرید و فروش را با بررسی و تحلیل این نمودارها تشخیص دهند. به همین دلیل است که کندلها، یک تکنیک بسیار مناسب برای ارزیابی داراییهایی مانند سهام، معاملات فارکس و معاملات آتی محسوب میشوند.
اجزای کندل
به طور کلی یک کندل استیک از چهار بخش اصلی تشکیل شده است. این چهار داده عبارتند از:
- قیمت آغازین open
- قیمت پایانی close
- بالاترین قیمت در بازه زمانی High
- پایین ترین قیمتی که در بازه زمانی Low
در شکل زیر میتوانید این چهار جز را مشاهده کنید. نکته قابل ذکر این نمودار توپر و توخالی بودن الگوی کندل است. زمانی که بدنه اصلی توخالی باشد، روند بازار صعودی و زمانی که توپر است نشان از روند نزولی بازار است.
با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با روزانه 5 دقیقه گوش دادن، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، همزمان تقویت حافظه، آموزش تصویری با کمترین قیمت ممکن!
مفاهیم و کلمات کلیدی ترید ارزهای دیجیتال
یکشنبه 01/6/20 ، (اخبار رسمی): در این مقاله بر روی مفاهیم کلیدی ترید ارزهای دیجیتال تمرکز کردهایم. و مفاهیم و کلمات کلیدی و مهم ترید ارزهای دیجیتال را به تفکیک بررسی خواهیم کرد.
مفاهیم کلیدی و مهم ترید ارزهای دیجیتال چون پیوت، انواع کندل ها، ساختارهای مهم پرایس اکشن و روندها را در این مقاله توضیح می دهیم.
پیوت: به نقاط تغییر روند پیوت میگویند که به دو نوع major و minor تقسیم میشوند. ما در تحلیل تکنیکال برای استفاده از اندیکاتور ها و درصد های فیبوناچی از نقاط پیوت اصلی استفاده میکنیم. پیوت های اصلی معمولا با چشم از پیوت های فرعی تشخیص داده می شوند ولی با کمک اندیکاتور MACD و تغییر فاز در این اندیکاتور میتوان پیوت اصلی را مشخص کرد. راه دیگر این است که این روندی که داریم پیوت آن را بررسی میکنیم 38 درصد روند قبلی خود را اصلاح کرده باشد که با ابزارfibo ret قابل تشخیص است.
MOVING AVERAGE: این اندیکاتور در بازار های روند دار به ما کمک میکنند و در یک دوره چند روزه مثلا 5 یا 10 روزه میانگین close کندل های این دوره رو حساب میکنن و به ما اعلام میکنند چه موقع وارد بازار و چه موقع از بازار خارج شویم برای افزایش سرعت سیگنالی که به ما میدهند میتوانیم از میانگین متحرک DMA ,TMA استفاده کنیم.
STOCASTICS: این اسیلاتور با توجه به دوره ای که براش تعریف میکنیم بالاترین HIGH و کم ترین LOW را در نظر میگیرد و یک محدوده برای ما مشخص میکند و CLOSE کندل فعلی را در نظر میگیرد و به ما اطلاعات میدهد که الان کجای این محدوده هسنیم. این اسیلاتور یک محدوده 0 تا 20 ، 20 تا 80 و 80 تا 100 به ما میدهد زمانی که ما در محدوده زیرین قرار داریم یعنی در اشباع فروش هستیم و زمانی که در محدوده 80 تا 100 هستیم یعنی در محدوده اشباع خرید هستیم و خرید سهم کار درستی نیست.
MACD: مهم ترین اندیکاتور که از دو میانگین متحرک با دوره های متفاوت مثلا 12 و 26 روزه تشکیل شده است زمانی که میانگین با دوره کمتر بالای میانگین با دوره بیشتر از مکدی مثبت است و برعکس از طرفی این اسیلاتور دارای میله هایی است که قدرت روند را نشان میدهد .
RSI: در تعیین واگرایی بیشتر از این اندیکاتور استفاده میشه و سرعت تغییرلت قیمت نسبت به اون دوره ای که برایش تعریف کردیم را به مانشون میده. RSI محدوده 0 تا 30 ، 30 تا 70 و 70 تا 100 را دارد. وقتی قیمت زیر 30 یا نزدیک به محدوده30 است سیگنال خرید میدهد و زمانی که از 50 بالاتر میرود و به محدوده 70 نزدیک میشود نشان دهنده احتیاط در خرید است.
فیبوناچی: اعداد و نسبت های فیبو ناچی (38%و50% و 68% و78%) در طبیعت وجود دارند و اسم فیبو ناچی از کاشف آن گرفته شده است. در این نسبت ها درصد هایی هستند که برای ما اهمیت بیشتری دارند و در بازار معمولا زمانی که قیمت به این درصد ها برسند ما انتظار واکنش به آنها را داریم مثل 38% و یا 68%
FIBO RETRACEMENT: فرض کنیم ما یک روند صعودی داشتیم که قیمت در آن برگشته و الان نزولی است با تعیین دو نقطه (پیوت) از آن روند صعودی میتوانیم این فیبو اصلاحی را رسم کنیم و به ما نشان میدهد که فیمت چند درصد از روند قبلی خود را دارد اصلاح میکند و چه نقاط و چه قیمت هایی برای ما حائز اهمیت هستند.
FIBO PROJECTION(EXTENTION): این فیبو ناچی به تعیین سه نقطه رسم میشود و به ما میگوید که رروند ما بعد از اصلاح حالا تا چه مقداری قرار است پیش برود به این گونه که فرض کنیم روند صعودی ای داشتیم که حالا 38 درصد از ان روند توسط قیمت اصلاح شده است حالا با تعیین نقاط آن روند صعودی و نقطه پایان روند اصلاحی میتوتنیم این فیبو را رسم کنیم تا پیش بینی کنیم که روند جدید ما که به تازگی شروع شده است قرار است تا چه قیمتی پیش برود.
در تحلیل تکنیکال این را میدانیم که بازار تمایل دارد گذشته خود را مجدد تکرار کند به همین دلیل طبق گذشته بازار آن را بررسی و تحلیل میکنیم. و همینطور این را میدانیم که قرار نیست تحلیل های ما همیشه درست باشند
نکته مهم درمورد اندیکاتور و اسیلاتور ها این است که آن ها همانقدر که میتوانند مفید باشند همانقدر نیز خطرناک هستند مخصوصا در بازار های رنج پس هیچ موقع تنها از آنها به عنوان عامل تعیین کننده در تصمیم گیری استفاده نمیکنیم.
انواع کندل: کندل با مومنتوم یعنی کندلی که طول بدنه اش از مجموع طول shadow هیش بیشتر باشدهر چه این اختلاف بیشتر قدرت کندل ما بیشتر است.کندل بیس کندلی است که طول شدوهایش بیشتر از طول بدنه اش باشد کندل بیس نشان دهنده بی تصمیمی بازار و خریداران و فروشندگان است کندل دوجی شدید ترین نوع کندل بیس است.کندل گپ اگر جایی که کندل جدید ما باز می شود open نسبت به جایی که کندل قبلی اش بسته شده close فاصله داشته باشد آن فاصله را کندل گپ می گوییم کندل گپ حکم کندل مومنتوم را برای ما دارد. کندل های ERC اگر طول رنج یک الگوهای دو کندل کندل یعنی فاصله high تا low زیاد باشد به آن extended range candle میگوییند و کندل NRC کندلی که میزان رنج آن کندل کم باشد.
نواحیSR (SIPPORT, RESISTANCE): که به دو نوع MINOR , MAJOR تقسیم میشود به این گونه که اگر قیمت تنها یک بار به ناحیه ای عکس الگوهای دو کندل العمل نشان بدهد به آن مینور و اگر بیش از 1 بار به آن ناحیه واکنش نشان دهد به آن ماژور میگویند.
(هرچه تعداد برخورد و عکس العمل قیمت به ناحیه ای بیشتر باشد از قدرت آنناحیه کاسته میشود به این دلیل که سفارش های فروشی که در آن ناحیه گذاشته شده بودند با این برخورد ها مصرف میشوند و بعد از چند برخورد دیگر سفارش بازی در آن ناحیه باقی نمیماند تا قیمت به آن واکنش بدهد در نتیجه آن ناحیه حمایتی یا مقاومتی شکسته میشود.)
SR FLIP: نقاط فیلیپ زمانی به وجود می آیند که نقش ناحیه SR برعکس شود اگر حمایت است به مقاومت و اگر مقاومت است به حمایت تبدیل شود.
خطوط روند: برای رسم خط روند صعودی ای را به دو کف قیمتی احتیاج داریم ولی باید توجه کنیم که قیمت سقف قبلی خود را نیز شکسته باشد و به عبارتی الگوی زیگزاگ داشته باشیم. زمانی که خط روندی را رسم میکنیم تا زمانی که قیمت زیر این خط روند ما نیومده است روند صعودی یا نزولی ما پایدار است.
الگوی سقف/کف دو قلو: زمانی قیمت یک در یک روند سقفی را ایجاد کند سپس اصلاح روند انجام الگوهای دو کندل شود و بعد از آن مجدد به سمت سقف قبلی حرکت کند در مواقعی قیمت تا همان سقف قبلی بالا می رود و دوباره نزولی میشود در این حالت ما یک الگوی سقف دو قلو داریم. کف دو قلو عکس این حالت در کف است. به همین دلیل گفتیم الگوهای دو کندل در رسم خط روند حتما باید قیمت سقف قبلی خود را بشکند.
الگوی سر و شانه: قیمت یک سقف ایجاد می کند و ریزش میکند در برگشت مجدد یک سقف جدید ایجاد میشود در مرحله سوم قیمت تا سقف اول بالا می آید و ریزش میکند به این الگو سر و شانه میگوییم و به سقف اول و آخری که ایجادشده خط گردن میگوییم.
ساختارهای مهم پرایس اکشن: RBD, DBD, DBR, RBR هرچه کندل های RALLY , DROP بدنه بلند تری داشته باشند مومنتوم بیشتر و قدرت بالاتری دارند همچنین هرچقدر کندل BASE ها کوچک تر باشند یعنی NRC باشند ایده آل تر است. لزومی ندارد که حتما این ساختار ها با یک کندل باشند بلکه مجموعه کندل های مثبت می تواند ساختار RALLY را بسازد.
DEPARTURE: جهش قیمت برای ما مهم است به این صورت که هرچقدر قیمت با سرعت و قدرت بیشتری از یک ناحیه مقاومتی یا حمایتی فاصله بگیرد اعتبار آن ناحیه برای ما بیشتر است.
MULTI TIME FRAME: هیچ گاه برای معامله کردن با یک تایم فریم کار نمیکنیم بلکه تایم فریم های بالاتر و پایین تر را بررسی میکنیم و در واقع تایم فریم ساختار تایم فریم الگو و تایم فریم تریگر بایدمشخص بکنیم.
ENGULF: هرگاه قیمت یک ناحیه حمایت را بشکند و قسمتی از بدنه کندل زیر آن حمایت بسته شود و یا برعکس ناحیه مقاومت را به بالا بشکند و قسمتی از بدنه کندل بالای آن مقاومت بسته شود می گوییم اینگلف قیمت انجام شده است.
دنیای ارزهای دیجیتال دنیای هیجان انگیزی است که نمی توان آن را توصیف کرد. شما که این مقاله را مطالعه نمودید قطعا به این حوزه علاقه مند هستید. با یادگیری مفاهیم ارزهای دیجیتال و برنامه نویسی بلاکچین دنیای آینده را خودتان بسازید. برای آموزش بیشتر به لینک مربوطه مراجعه بفرمایید.
اخبار رسمی هویت منتشر کننده را تایید میکند ولی مسئولیت صحت مطلب منتشر شده بر عهده ناشر است.
فیبوناچی اصلاحی و نحوه استفاده آن در معاملات کریپتو
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چگونه از ابزار تکنیکالی فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) در تقویت معاملات کریپتویی خود استفاده کنید؟ در این مقاله، به معرفی کامل این ابزار و نحوه استفاده آن در معاملات رمزارزها خواهیم پرداخت.
اقتصاد آنلاین – حسین قطبی؛ ابزار فیبوناچی اصلاحی اغلب در تحلیل تکنیکال برای پیشبینی قیمتهای احتمالی آینده در بازار کریپتو استفاده میشود. این یک ابزار تأیید است که میتواند به شما کمک کند، در صورت استفاده با سایر اندیکاتورها نتایج معاملاتی بهتری در معاملات ارزهای دیجیتال، داشته باشید.
فیبوناچی اصلاحی چیست؟
فیبوناچی اصلاحی یک ابزار تحلیل تکنیکالی مهم معاملات ارزهای دیجیتال است که بینشی در مورد زمان اجرا و بستن معاملات یا ثبت سفارش و محدودهها میدهد. این اندیکاتور از درصدها و خطوط افقی برای شناسایی نقاط حمایتی و مقاومتی مهم در طول یک روند صعودی یا نزولی استفاده میکند و میتوانید از آن به عنوان بخشی از استراتژی معاملات ارزهای دیجیتال استفاده کنید.
همانطور که مطلع هستید، قیمت هیچ وقت در یک خط مستقیم حرکت نمیکند، بلکه همواره از طریق یک سری عقب نشینیها، اصلاح میکند و در واقع چیزی شبیه به یک الگوی زیگ زاگ را تشکیل میدهد. برای مثال، در یک روند صعودی، قیمت مستقیماً به سمت بالا حرکت نمیکند، بلکه یک موج به سمت بالا حرکت میکند و قبل از اینکه دوباره به حرکت رو به بالای خود ادامه دهد، یک موج رو به پایین هم تشکیل میدهد. به طوری که این الگو به طور مداوم در یک روند اتفاق میافتد. بسیاری از معاملهگران ارزهای دیجیتال از ابزار فیبوناچی اصلاحی برای بررسی مکانهای احتمالی که ممکن است عقبنشینی قیمت حمایت یا مقاومت پیدا کند، استفاده میکنند. عقب نشینی که به عنوان اصلاح نیز شناخته میشود، یک معکوس موقت در روند بازار ارزهای دیجیتال است، به طوری که فقط یک حرکت کوتاه مدت بر خلاف جهت روند اصلی تشکیل میشود و به دنبال آن ادامه روند اصلی طی میشود.
درک اعداد فیبوناچی
دنباله فیبوناچی، دنبالهای از اعداد است که توسط لئوناردو پیزانو که به فیبوناچی معروف بود، کشف شد. او آنها را در کتاب خود، Liber Abaci ، "کتاب اعداد"، که در سال 1202 منتشر کرد، مستند کرده است. در این دنباله، هر عدد از مجموع دو عدد قبلی حاصل میشود. مستندات حاکی از این است که این دنباله در نحوه شکلگیری هر ساختاری در هستی، دیده میشود.
نسبتهای طلایی ابزار فیبوناچی
یکی از نکات قابل توجه در دنباله، نسبت بین اعداد است. هر عدد تقریباً 1.618 برابر بزرگتر از عدد قبلی است. نسبت 1.618 به نسبت طلایی این دنباله معروف است. اصطلاح "نسبت طلایی" نه تنها بر اساس مشتق شدن دنباله است، بلکه به این دلیل است که این نسبت تقریباً در همه چیز اعداد فیبوناچی در مولکولهای DNA، الگوهای تولید مثل، الگوهای طوفان، شاخههای درخت و غیره ظاهر میشوند.
استفاده از اعداد فیبوناچی در معاملات ارزهای دیجیتال
همانطور که اعداد فیبوناچی در هر چیزی که در اطراف ما وجود دارد آشکار است، در معاملات نیز چنین است. معامله گران کریپتو از ابزار فیبوناچی اصلاحی برای شناسایی نقاط حمایت و مقاومت در حین معامله استفاده میکنند. این ابزار از نسبتهای به دست آمده از تفاوت بین اعداد در دنباله تشکیل شده است که این نسبتها شامل 0.236، 0.382، 0.618 و 0.786 میباشد. همانطور که در بالا اشاره شد، نسبت 0.618 با تقسیم یک عدد بر عدد بعدی، بدست میآید. تقسیم یک عدد به دومین عدد بعدی خود در دنباله تقریباً 0.382 به دست میآید. با استفاده از همین الگو، تقسیم یک عدد به سومین عدد بعدی خود در دنباله تقریباً 0.236 به دست میآید. بنابراین، نسبتهای 0.236، 0.382، 0.618 و 0.786 از اختلاف بین اعداد تشکیل میشود که میتوان آنها را در درصد به ترتیب 23.69، 38.2، 61.8 درصد و 78.6 درصد بیان کرد.
نسبت مهم دیگری که معمولاً در فیبوناچی اصلاحی استفاده میشود 0.50 یا 50٪ است. این نسبت از اعداد فیبوناچی مشتق نشده است، اما به عنوان یک نقطه مهم برای برگشت احتمالی بر اساس تئوریهای دیگر دیده شده است.
با توجه به تصویر بالا میبینیم که قیمت از سطح فیبوناچی 0.618 برگشته و روند صعودی ادامه یافت. به عبارت دیگر، سطح فیبوناچی 0.618 به عنوان حمایت از قیمت در نمودار عمل کرد. استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی نسبتاً ساده است. شما فقط باید نوسانات قیمت پایین و بالا را انتخاب کنید که مربوط به تحلیل و قیمتی است که در آن معامله میکنید. انتخاب دو نقطه مورد نیاز این ابزار باید با دقت انجام شود تا اندازه گیری دقیق به دست آید. در یک روند صعودی، باید ابزار را به پایین ترین قیمت مربوط به نوسان پایین وصل کنید و آن را به بالاترین قیمت مربوط به نوسان با قیمت بالا متصل کنید. برعکس، شما باید آن را به بالاترین و پایین ترین قیمتهای مربوط به آخرین روند در یک روند نزولی متصل کنید. هر چقدر هم که این کار ساده به نظر برسد، انجام ندادن دقیق آن نتیجه اشتباهی را به همراه خواهد داشت.
نمودار بالا نحوه استفاده از فیبوناچی اصلاحی را در یک روند صعودی نشان میدهد. از نقطه 1 به نقطه 2 خط کشیدیم. دو نقطه مهم بالا و پایین قبل از اصلاح هستند. سپس قیمت دوباره دنبال میشود و از سطح فیبوناچی 61.8% (0.618) جهش میکند تا به سمت بالا ادامه دهد. در مثال بالا خط فیبوناچی را به سمت بالا رسم کردیم. در مورد یک روند نزولی، خط را به سمت پایین ترسیم میکنیم. به عبارت دیگر، در یک روند صعودی، باید خط فیبوناچی را از الگوهای دو کندل پایین ترین نقطه شروع موج صعودی مربوطه به سمت بلاترین نقطه آن رسم کنید و در یک روند نزولی، برعکس است. اطلاعاتی که از سطوح اصلاحی به دست میآورید به شما کمک میکند تا نقاط حمایتی و مقاومت احتمالی را تعیین کنید و اینکه با چنین دادههایی چه کاری انجام میدهید به استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد.
ترکیب فیبوناچی اصلاحی و خط روند
بسیاری از معامله گران از سطوح فیبوناچی اصلاحی در ترکیب با خط روند و سایر شاخصهای تکنیکالی به عنوان بخشی از استراتژی معاملاتی خود استفاده میکنند. آنها از این ترکیب برای ایجاد ورودیهای کمریسک در یک روند مداوم و تشکیل یک همپوشانی معتبر استفاده میکنند که به تصمیمگیری بهتر در معاملات کمک میکند.
در روندهای معاملاتی، معامله گران انتظار دارند که خط روند در صورت یک روند نزولی مقاومت ایجاد کند و در صورت روند صعودی، قیمت را چندین بار از خط روند به سمت بالا جهش کند. اگرچه هیچ اطمینانی وجود ندارد که خط روند مطابق انتظار عمل کند، رسم یک خط فیبوناچی اصلاحی میتواند به عنوان یک شاخص اضافی برای بررسی احتمال ادامه روند پس از رسیدن قیمت به خط روند باشد.
نمودار بالا نشان میدهد که قیمت چندین بار از خط روند جهش کرده است. موردی را تصور کنید که در آن معاملهگر مطمئن نیست که آیا خط روند قبل از جهش سوم در تصویر بالا به عنوان مقاومت ادامه میدهد یا خیر. استفاده از ابزار خط فیبوناچی اصلاحی و محدودههای آن میتواند اعتماد بیشتری را به معاملهگر برای اجرای معامله سوق دهد، از این رو ادامه روندی که به دنبال داشت جای تعجب نداشت.
نحوه استفاده از فیبوناچی اصلاحی به استراتژی کریپتویی شما بستگی دارد
همچنین میتوانید از ابزار فیبوناچی اصلاحی با سایر اندیکاتورهای تکنیکالی، از جمله الگوهای کندل استیک، اسیلاتورها، مومنتوم حجم، میانگین متحرک و غیره استفاده کنید. برخی از افراد از این ابزار برای تشخیص محدودههای تغییر روند و در استراتژیهای معاملاتی، معاملات در جهت خلاف روند اصلی استفاده میکنند. این معامله گران منتظر نمیمانند تا قیمت به حمایت یا مقاومت فیبوناچی اصلاحی برسد، بلکه از سطوح برای تعیین زمان تضمین سود خود و بستن معاملات باز خود استفاده میکنند. برخی دیگر نیز ابزار فیبوناچی اصلاحی را گیج کننده و اتلاف وقت میدانند و ترجیح میدهند از آن استفاده نکنند.
در این مقاله، در تمام نمودارهایی که به عنوان مثال استفاده کردیم از سطح فیبوناچی 61.8٪ استفاده کردیم. با این حال، سطوح مورد استفاده به استراتژی شما بستگی دارد. شما میتوانید استراتژی تجارت کریپتو خود را حول سطوح مختلف فیبوناچی شکل دهید، همانطور که برای شما کار میکند. این به شما بستگی دارد که بفهمید چگونه میتوانید از این ابزار تکنیکالی برای به دست آوردن بهترین نتیجه در معاملات کریپتویی خود استفاده کنید.
سلب مسئولیت: سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال و سایر عرضه اولیههای آنها (ICO) بسیار پرخطر و گمانه زنی است و این مقاله توصیهای از طرف اقتصاد آنلاین یا نویسنده به عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش رمزارزها تلقی نمیشود. از آنجایی که موقعیت هر فردی منحصر به فرد است، همیشه باید قبل از تصمیم گیری مالی با یک متخصص واجد شرایط مشورت شود.
پنج الگوی قدرتمند کندل استیک
نمودارهای کندل استیک، ابزار تکنیکال هستند که اطلاعات چندین تایم فریم را در یک کندل قرار میدهند. این موضوع کندل استیک را مفیدتر از نمودارهای میلهای و نمودار خطی میکند که قیمتهای باز و بسته شدن را نشان میدهد. این کندلها الگوهایی را ایجاد میکنند که میتواند برای پیشبینی اتمام جهت روند قیمت به کار برود. رنگهای متفاوت کندلها نیز به این نمودارها عمق میبخشد. سابقه استفاده از این نمودارها به معاملهگران برنج در ژاپن به قرن ۱۸ باز میگردد.
استیو نیسون، در کتاب مشهور خود با عنوان «الگوهای شمعی ژاپنی» این الگوها را به جهان غرب معرفی کرد (این کتاب به فارسی ترجمه شده است). بسیاری از معاملهگران امروز میتوانند دهها مورد از این الگوها را شناسایی کنند (مانند: ابر سیاه پوششی، ستاره شامگاهی و سه کلاغ سیاه). علاوهبراین، الگوهای تک شمعی نیز شامل الگوی دوجی و چکش در دهها استراتژی معامله خرید و فروش به کار میرود.
قابلیت اطمینان الگوهای شمعی
همه الگوهای کندلی به یک اندازه قابل اطمینان نیستند. محبوبیت بسیار زیاد آنها قابلیت اطمینان آنها را کاهش داده است، زیرا توسط صندوقهای سرمایه گذاری و الگوریتمهای آنها، مورد تجزیه و الگوهای دو کندل تحلیل قرار گرفته است. این معاملهگران با بودجه خوبی که دارند نسبت به سرمایهگذاران خرد و مدیران صندوقهای سنتی با سرعت بیشتری واکنش نشان میدهند.
به عبارت دیگر، مدیران صندوقهای پوشش ریسک از نرمافزار برای به دام انداختن معاملهگرانی که به دنبال صعود یا نزول قیمت با مشاهده یک الگو هستند، استفاده میکنند. با این حال، الگوهای قابل اعتماد دیگری همچنان وجود دارند که فرصتهای معاملاتی بلند مدت یا کوتاهمدت را فراهم میکنند.
در اینجا پنج الگوی کندل استیک آورده شده است که عملکردهای فوقالعاده خوبی نسبت به جهت و حرکت قیمت دارند. باید توجه داشت که هرکدام از این الگوها در جهت پیشبینی افزایش یا کاهش قیمت به کار میروند. این الگوها از دو طریق به زمان حساس هستند:
۱. آنها فقط در محدودههای زمانی مورد بررسی اعم از روزانه، هفتگی یا ماهانه کارایی دارند.
۲. قدرت آنها پس از کامل شدن الگو به میزان سه الگوهای دو کندل تا پنج کندل کارایی دارند.
عملکرد شمعهای ژاپنی
این تحلیل متکی بر کار توماس بولکوفسکی است که در کتاب خود در سال ۲۰۰۸ به نام «دایره المعارف الگوهای نموداری» (این کتاب به فارسی ترجمه شده است) عملکرد کندل استیک را رتبهبندی کرده است.
وی الگوها را به دو نوع تقسیم کرد:
۱. الگوهای برگشتی: الگوهای برگشت روند، کندلهایی هستند که تغییر جهت قیمت را پیشبینی میکنند.
۲. الگوهای ادامهدهنده: الگوهایی که تداوم جهت فعلی روند قیمت را پیشبینی میکنند.
در مثالهای زیر، کندلهای سفید نشاندهنده این است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن است (کندل صعودی) و کندل سیاه نشاندهنده آن است که قیمت بسته شدن کندل پایین تر از قیمت باز شدن آن است (کندل نزولی).
الگوی کندل استیک سه خط حمله (الگوی Three Line Strike)
الگوی سه خط حمله صعودی، یک الگوی برگشتی است که در آن سه کندل نزولی شکل میگیرد و بعد از این سه کندل یک کندل صعودی با بدنه بزرگ با قیمت باز شدن پایین تر از کندل سوم شکل میگیرد و بالای شمع اول بسته میشود. بعد از این الگو منتظر یک تغییر در جهت حرکت قیمت باشید. به گفته بولکوفسکی، این الگو، برگشت روند قیمتها را با دقت بالای ۸۳ درصد پیشبینی میکند.
الگوی کندل استیک دو گپ سیاه (الگوی Two Black Gapping)
الگوی دو گپ سیاه بعد از یک صعود قابل توجه و در بالای روند صعودی ظاهر میشود. این الگو شامل دو کندل سیاه است و گپ قابل توجه بین آنها تشکیل میشود و پیشبینی میکند که روند کاهشی به کفهای پایینتری برسد. طبق گفته بولکوفسکی، این الگو، کاهش قیمت را با دقت ۶۸ درصد پیشبینی میکند.
الگوی کندل استیک سه کلاغ سیاه (الگوی Three Black Crows)
الگوی سه کلاغ سیاه نیز یکی از الگوهای برگشتی است که در سقف یا نزدیک به سقف یک روند صعودی تشکیل میشود. این الگو شامل سه کندل سیاه است که تقریبا هماندازه یکدیگر هستند. این الگو تایید میکند که روند کاهشی حتی تا پایینترین کف ادامه خواهد داشت. بیشترین کاهش پس از اتمام الگو شروع میشود و خریدارانی که شتابزده به امید خرید در کف الگوهای دو کندل وارد میشوند، به دام میاندازد. طبق گفته بولکوفسکی، این الگو، کاهش قیمت را با دقت ۷۸ درصد پیشبینی میکند.
الگوی کندل استیک ستاره شامگاهی (الگوی Evening Star)
یک الگوی قوی برگشت روند دیگر الگوی ستارهی شامگاهی است که از سه کندل تشکیل میشود و فوقالعاده عمل میکند. در الگوی ستارهی شامگاهی، کندل اول نسبتا بلند و صعودی است که روند صعودی فعلی را تأیید میکند. کندل دوم کمی بالاتر از کندل اول باز میشود؛ اما بدنهی آن کوچکتر از کندل اولی است و رنگ بدنهی کندل میانی مهم نیست، کندل سوم نزولی است و تا وسط کندل اول سقوط میکند. طبق گفته بولکوفسکی این الگو، کاهش قیمت را با دقت ۷۲ درصد پیشبینی میکند.
الگوی کندل استیک کودک رها شده (الگوی Abandoned Baby)
الگوی صعودی کودک رهاشده نوعی دیگر از نمودارهای شمعی است که از آنها برای تشخیص بازگشت در روند نزولی استفاده میشود. این الگو از سه کندل مجزا تشکیل شده است. اولین کندل یک کندل بلند سیاه است که در یک روند رو به پایین قرار دارد. کندل دوم یک کندل دوجی است (قیمت باز و بسته شدن یکسان است) که با فاصله، در پایینِ اولین کندل قرار دارد و در نهایت کندل سوم یک کندل بزرگ سفید است که الگو را تکمیل میکند. به گفته بولکوفسکی، این الگو، افزایش قیمت را با دقت ۴۹.۷۳ درصد پیشبینی میکند.
نتیجهگیری
الگوهای کندل استیک توجه بسیاری از بازیگران بازار را به خود جلب کرده است، اما بسیاری از سیگنالهای برگشت روند و ادامهدهندهای که توسط این الگوها در محیط الکترونیکی مدرن منتشر میشود قابل اعتماد نیست. خوشبختانه، آمار بولکوفسکی دقت خوبی را برای انتخاب بین این الگوها ارائه میدهد و سیگنالهای خرید و فروش قابل بررسی را به معاملهگران ارائه میکند.
جهت پیگیری اخبار و تحلیل های فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.
دیدگاه شما