به طور مثال اگر نسبت سود به ضرر شما 1 باشد و در 50% موارد موفق باشید، شما در نهایت بازنده هستید. چرا که مقداری از پول شما صرف هزینههایی مثل Spread و کمیسیون و … میشود. اگر نسبت سود به ضرر شما 2 باشد و در 35% موارد موفق باشید، برنده هستید.
منظور از حد ضرر یا چگونگی محاسبه حد ضرر stop loss چیست؟
بطور کلی می توان گفت حد ضرر یا استاپ لاس Stop loss یعنی بازه ای از قیمت که شما انتخاب می کنید تا معاملات ضررده بسته شوند تا از ضرر بیشتر جلوگیری کنید.البته گاهی اوقات دستور استاپ لاس می تواند در سود نیز عمل کند یا حتی در نقطه صفر به صفر.
اما بطور کلی باید اذعان کرد که حد ضرر یا استاپ لاس در معاملات بسیار ضروری بوده و جز اصلی معاملات در بازارهای مالی می باشد. بطور کلی در تمام استراتژی های معاملاتی سوده در بازار های مالی شما باید مقدار ریسک و حد ضرر را به راحتی باید بتوانید محاسبه کنید. در غیر این صورت یک گام اصلی از سیستم معاملاتی ناقص خواهد ماند. در تمام مراحل معاملات مارجینی و غیر مارجینی شما صد در صد نیازمند به دانستن حداکثر ضرر احتمالی هستید و لازم هست که به صورت دستی یا اتوماتیک آنرا اعمال کنید.
با توجه به این که نوسان های بازار می تواند بسیار زیاد باشد و بستن بصورت دستی ممکن است مقدور نباشد پیشنهاد می کنیم که حتما در معاملات خود در دستورات تنظیم شده در کارگزار فارکس یا هر کارگزاری دیگر حتما حد ضرر یا استاپ لاس را قرار دهید تا خود کار اعمال شود.
در بروکرهای فارکس معمولا دستور ضرر در اولیت قیمت قابل دسترس در بازار اجرا می شود و همینطور برای سایر دستور ها مثل حد سود. و گاها ممکن است شما ببینید که دستور بستن معاملات شما با کمی اختلاف یا بشتر انجام شده باشد و این به معنی این است که قیمت لازم برای اجرای دستورات در بازار موجود نبوده است.اما فرموش نکنید بطور کلی اجرا دستورات معاملاتی در تمامی کارگزارن بازار فارکس و سایر بازارهای مالی امری نسبی است و بسته به شرایط می تواند متغییر باشد.
مواردی که برای گذاشتن و تنظیم استاپ لاس ( حد ضرر ) اصولی باید به آنها توجه کنیم:
مقدار پول مشخص در ریسک: تا زمانی که شما درصد پول درگیر شده به معامله را ندانید نمی توانید مقدار صحیح استاپ لاس را حساب کنید. شما باید بدانید در سیستم معاملاتی و مدیریت سرمایه شما چه مقدار ضرر برای هر معامله تعریف شده است، ۰٫۱ درصد ، ۱ درصد یا ۳ درصد یا بیشتر.
پیوت های قیمت: پیوت های قیمت یا Pivot Point ها قیمت هایی هستند که بیشترین پتانسیل چرخش قیمت در آنها وجود دارد و معمولا در گذشته قیمت ها روی این قیمت ها تغییر مسیر داده اند. این قیمت ها نقاط حمایت و مقاومت بازار support و resistance را می توانند تعیین کنند و تریدر ها به انها توجه خاصی دارند تا به کمک این قیمت ها حد ضرر خود را تعیین کنند.
سقف و کف روزانه: قیمت های بالا و پایین گذشته مانند یک خط کش ابعاد احتمالی بازار را نشان می دهند و می توان نقاط عرضه و تقاضا را به کمک آنها حدس زد. بدون دانستن این قیمت ها در استاپ لاس شما موفق نخواهید بود.
سقف و کف قیمت های هفتگی: قیمت های اوج بازار در هفته های گذشته و یا کف های قیمتی در هفته های قبل نقاط خوبی برای چرخش مجدد قیمت ها هستند و در تعیین استاپ لاس ( حد ضرر ) و تیک پروفیت ( حد سود ) بسیار تاثیر گذارند.
ترند های تایم های بالاتر: ترندهای قیمتی در بازه های زمانی بالاتر هم برای ورود به معاملات راهنمای خوبی هستند و هم برای تعیین حد ضرر احتمالی و خروج از بازار.
سطوح فیبوناچی: درصد ها و سطوح فیبوناچی قیمت های احتمالی برای حمایت و مقاومت هستند و برای انجام معاملات این قیمت ها را باید حتما از قبل بر روی چارت تحلیل تکنیکال خود علامت بزنید.
میانگین های قیمت: میانگین قیمت های گذشته و اختلاف قیمت جاری بازار از آنها ابزار و معیار خوبی برای پیش بینی ترند احتمالی است اما مسلما به تنهایی کافی نیست. اما دانستن میانگین روزها و ساعت های گذشته بازار برای انجام معاملات و تعیین استاپ لاس اصولی ( حد ضرر اصولی ) بسیار مهم خواهد بود.
بخش اول محاسبه پارامترهای معامله: ریسک معامله را آگاهانه انتخاب کنید!
از آنجایی که اکثر معاملهگران فارکس با استفاده از پلتفرمهای معاملاتی مثل متاتریدر وارد معامله میشوند، گاهی اوقات فراموش میکنند که باید پیش از ورود به معامله میزان حجم، میزان حد ضرر و ارزش هر پیپ معامله را محاسبه کنند. نرمافزارهای معاملاتی مثل متاتریدر به طور خودکار موارد اشاره شده را محاسبه میکنند. به همین دلیل معاملهگران نیازی به محاسبه دستی احساس نمیکنند. اما این یک اشتباه بزرگ در حرفه معاملهگری است. پلتفرمهای معاملاتی تنها بعد از ورود به معامله ارزش هر پیپ را محاسبه میکنند.
فرض کنید میخواهید وارد معامله شوید. سیگنال پرایس اکشن با پین بار صعودی صادر شده و شما میدانید که با قرار دادن حد ضرر در زیر پین بار میتوانید وارد معامله خرید شوید. حد سود معامله هم در فاصله خوبی قرار گرفته و به همین دلیل نسبت حد ضرر به حد سود یا همان ریسک به ریوارد هم منطقی است. تا به این جای کار همه چیز طبق روال پیش میرود و اصولاً میتوانید وارد معامله شوید. اما اشتباه اصلی معاملهگران تازهکار این است که پیش از ورود به معامله میزان ریسک معامله (ارزش چگونگی محاسبه حد ضرر دلاری حد ضرر) را با آستانه تحمل ریسک خود مقایسه نمیکنند!
آستانه تحمل ریسک شما چقدر است؟
آستانه تحمل ریسک یکی از موضوعات مهمی است که هر معاملهگری باید در بخش مدیریت سرمایه خود آن را به دقت ارزیابی و تعیین کند. آستانه تحمل ریسک، سقفی است که برای ریسک معاملات انتخاب میشود. اگر آستانه تحمل ریسک معاملهگری ۵ درصد کل سرمایه است، یعنی در هر زمانی و با هر تعداد معاملهای تنها میتواند به اندازه ۵ درصد کل حساب ریسک کند. آستانه تحمل ریسک از هر شخصی به شخص دیگر متفاوت است. شاید معاملهگر دیگری آستانه تحمل ریسک یکدرصدی داشته باشد. در این صورت حد ضرر مجموع معاملات نباید بیشتر از یک درصد کل حساب باشد.
توجه به آستانه تحمل ریسک کمک زیادی به معاملهگر میکند. شاید بازاری سیگنال قوی صادر کرده باشد، اما میزان حد ضرر آن بیش از آستانه تحمل معاملهگر باشد. در این سناریو یا معاملهگر باید از ورود به معامله خودداری کند و یا اینکه خیلی ساده حجم معامله را بهگونهای پایین بیاورد که ارزش دلاری حد ضرر کمتر از آستانه تحمل ریسک معاملهگر باشد.
فرض کنید حد ضرر معاملهای ۶۰ دلار و آستانه تحمل ریسک معاملهگر هم ۳ درصد کل حساب است. طبق قوانین مدیریت سرمایه، اگر موجودی حساب ۱۰۰۰ دلار باشد، معاملهگر نمیتواند وارد این معامله شود. ۶۰ دلار حد ضرر یا ریسک ۶ درصد نسبت به موجودی حساب، فراتر از تحمل ۳ درصدی معاملهگر است. اما اگر حجم معامله را تغییر یابد، میتوان ارزش حد ضرر را به زیر ۳۰ دلار رساند. در این صورت معاملهگر با حجم کمتری وارد معامله خواهد شد و بی دلیل حساب خود را در معرض ریسک جدی قرار نخواهد داد.
متأسفانه معاملهگران زیادی هستند که چندین سال در بازار فارکس فعالیت میکنند، اما هنوز به حد ضرر یا حجم مناسب برای معامله توجهی نمیکنند. عدهای دیگر از معاملهگران هم استراتژی سفت و سختی دارند و تنها از حجم ثابتی برای تمام معاملات استفاده میکنند. اگر شما هم تمایلی به تعیین حد ضرر ندارید و یا حجم معاملات را بدون دلیل خاص و منطقی انتخاب میکنید، بهتر است که ابتدا مقاله آموزشی “رابطه ریسک با بازدهی در بازار فارکس” را مطالعه کنید تا به اهمیت حد ضرر در معاملات پی ببرید. در ادامه این مقاله ما سعی میکنیم رابطه پیپ با حجم معامله و همچنین ارزش دلاری حد ضرر و رابطه آن با آستانه تحمل ریسک را بررسی کنیم. این ارزیابی به شما کمک خواهد کرد تا مدیریت بیشتری بر ریسک معاملات و سرمایه خود داشته باشید. فراموش نکنید که مدیریت ریسک مهمترین اصل در حرفه معاملهگری فارکس است.
پیپ چیست؟
در بازار فارکس کوچکترین واحد قیمتگذاری ارزها پیپ است. در اکثر جفت ارزها پیپ همان ۰٫۰۰۰۱ جفت ارز است. اما در جفت ارزهای ین ژاپن هر پیپ برابر ۰٫۰۱ است. برخی از کارگزاریها در قیمتگذاری جفت ارزها از پنج رقم اعشار استفاده میکنند و در نشان دادن جفت ارزهای ین هم از سه رقم اعشار استفاده میکنند. در این صورت آخرین رقم اعشار (رقم پنجم) به جای اینکه پیپ خوانده شود، به آن پیپیت یا pipette گفته میشود که برابر یکدهم یک پیپ است. یعنی ده پیپیت میشود یک پیپ.
مفهوم پیپ در جفت ارز ها (pip)
محاسبه ارزش پیپ و یافتن بهترین حجم برای معامله
ارزش پیپ در هر جفت ارز با دیگران متفاوت است. ارزش هر پیپ جفت ارز EURUSD با ارزش هر پیپ USDCHF تفاوت دارد. برای محاسبه ارزش پیپ کافی است طبق مثالهای زیر عمل کنید.
مثال: معامله با پین بار صعودی USDCAD
پین بار صعودی در نمودار چهارساعته USDCAD فرصت معاملاتی خوبی را ایجاد کرده است
در نمودار چهارساعته USDCAD شاهد هستیم که پین بار صعودی تشکیل شده است. با فعال شدن این سیگنال خرید میتوان وارد معامله شد. حساب معاملاتی ما ۱۰۰۰ دلار است و آستانه تحمل ریسک ما هم تنها ۵ درصد است. اگر از ۱٫۳۳۲۵ دلار وارد معامله خرید شویم، حد ضرر ما ۲۵ پیپ و حد سود ما هم در مقاومت اول ۱٫۳۳۶۵ است. یعنی حد سود معامله ۴۰ پیپ است. وضعیت کلی بازار برای ورود به معامله مناسب است. اما با چه حجمی باید وارد معامله شد، بهطوریکه آستانه تحمل ریسک ۵ درصدی ما نقض نشود؟ در این مورد باید حد ضرر معامله زیر ۵۰ دلار (۵ درصد حساب ۱۰۰۰ دلاری) باشد.
مرحله اول: نرخ فعلی USDCAD در بازار ۱٫۳۳۲۷ است. برای راحتی کار، نرخ برابری را به این شکل روی کاغذ بنویسید:
هر یک دلار آمریکا = ۱٫۳۳۲۷ دلار کانادا
مرحله دوم:. اگر هر ۱٫۳۳۲۷ دلار کانادا برابر یک دلار آمریکا باشد، آنگاه ۰٫۰۰۰۱ (یک پیپ) چند دلار آمریکا خواهد بود؟
محاسبه ارزش هر پیپ (pip) برای جفت ارز هایی که ارز پایه آن ها دلار آمریکاست
با محاسبات بالایی میتوان ارزش هر پیپ را برای جفت ارز USDCAD پیدا کرد. اما مقدار بالایی تنها برای یک واحد USDCAD محاسبه شده است. یعنی با تغییر حجم معامله، ارزش پیپ هم تغییر میکند. برای راحتی کار سعی کنید از یک لات یا ۱۰۰ هزار استفاده کنید. در مثال بالایی ارزش هر پیپ را به عدد ۱۰۰ هزار ضرب کنید. با این کار ارزش هر پیپ از جفت ارز USDCAD برای معاملهای با حجم یک لات تقریباً برابر ۷٫۵۰ دلار خواهد بود.
مرحله سوم: حد ضرر معامله چند پیپ است؟ در مثال بالایی حد ضرر معامله ۲۵ پیپ است. هر پیپ ۷٫۵۰ دلار ارزش دارد. پس حد ضرر معامله با حجم یک لات میشود ۲۵ پیپ ضربدر ۷٫۵۰ یا همان ۱۸۷٫۵ دلار.
اگر موجودی حساب معاملاتی شما ۱۰۰۰ دلار است و آستانه تحمل ریسک شما هم تنها ۵ درصد است باید حجم معامله را پایین بیاورید. با پایین آمدن حجم معامله، ارزش هر پیپ هم کاهش پیدا میکند.
ارزش هر پیپ با تغییر حجم معامله تغییر می کند
طبق جدول بالا میتوانید با ۱۰ هزار دلار یا ۰٫۱ لات وارد معامله خرید شوید. در این صورت حد ضرر شما ۱۸٫۷۵ دلار خواهد بود که خیلی کمتر از ۵۰ دلار (آستانه تحمل ریسک) است. شما حتی میتوانید به جای ۱۰ هزار دلار، با ۲۰ هزار دلار یا ۰٫۲ لات وارد معامله شوید. در این صورت میزان ریسک معامله ۳۷٫۵ دلار خواهد بود. شما میتوانید حجم معامله را بهگونهای تغییر دهید که حد ضرر معامله به آستانه تحمل ریسک در ۵۰ دلار برسد.
اگر حجم معامله را ۰٫۲ لات یا ۲۰ هزار دلار در نظر بگیرید، ریسک معامله شما ۳۷٫۵ دلار یا ۳٫۷۵ درصد کل حساب خواهد بود و بازدهی انتظاری هم ۶۰ دلار یا ۶ درصد کل موجودی حساب خواهد بود. آیا حاضر هستید وارد چنین معامله شوید؟
مثال: معامله با پین بار نزولی AUDUSD
پین بار نزولی چهارساعته AUDUSD از سقوط نرخ برابری و فرصت معاملاتی فروش حکایت دارد
در نمودار چهارساعته AUDUSD شاهد تشکیل پین بار نزولی قوی در ۰٫۷۲۷۲ هستیم. طبق تحلیل پرایس اکشن به این نتیجه رسیدهایم که میتوانیم با این سیگنال وارد معامله فروش AUDUSD شویم.
موجودی حساب: ۱۰۰۰ دلار
آستانه تحمل ریسک: ۵ درصد کل حساب یا ۵ دلار
محل ورود به معامله فروش AUDUSD: 0.7272
حد ضرر معامله: ۲۵ پیپ
حد سود معامله: ۷۲ پیپ
ریسک به ریوارد معامله منطقی است. میزان سود تقریباً سه برابر میزان ریسک معامله است. پیش از ورود به این معامله باید ابتدا ارزش دلاری هر پیپ را پیدا کنید. ارزش دلاری هر پیپ به شما کمک میکند تا میزان دلاری حد ضرر را متناسب با حجم معامله ارزیابی کنید و بهترین حجم معامله را برای ورود به بازار انتخاب کنید. حجم معامله باید بهگونهای انتخاب شود که حد ضرر بیشتر از آستانه تحمل ریسک شما نباشد.
محاسبه ارزش پیپ برای جفت ارز AUDUSD
در شکل بالا ارزش هر پیپ جفت ارز برابر شد با ۰٫۰۰۰۱۳۷۵۱ دلار استرالیا. از آنجایی که حساب معاملاتی ما بر اساس دلار است، باید ارزش هر پیپ را به دلار آمریکا تبدیل کنیم. برای راحتی کار بهتر است که همیشه ارزش هر پیپ جفت ارز را برای حجم یک لات چگونگی محاسبه حد ضرر یا ۱۰۰ هزار محاسبه کنید. یعنی ارزش هر پیپ جفت ارز AUDUSD را به ۱۰۰ هزار ضرب میکنیم، پس ارزش هر پیپ جفت ارز AUDUSD برابر ۱۳٫۷۵۱۰ دلار استرالیاست. برای اینکه دلار استرالیا را به دلار آمریکا تبدیل کنیم، کافی است ۱۳٫۷۵۱۰ را بر نرخ برابری دلار استرالیا به دلار آمریکا ضرب کنید: یعنی ۱۳٫۷۵۱۰ را ضرب در ۰٫۷۲۷۲ میکنیم: ۹٫۹۹۹۹ یا تقریباً ۱۰ دلار. پس ارزش هر پیپ جفت ارز AUDUSD برای معاملهای با حجم یک لات برابر ۱۰ دلار است.
حد ضرر معامله ۲۵ پیپ است، پس:
اگر با حجم یک لات یا ۱۰۰ هزار معامله کنیم، ریسک معامله یا ارزش حد ضرر ۲۵۰ دلار خواهد بود.
اگر با حجم نیم لات یا ۵۰ هزار معامله کنیم، ارزش هر پیپ نصف خواهد شد. پس ریسک معامله ۱۲۵ دلار خواهد بود.
اگر با حجم مینی لات یا ۱۰ هزار دلار معامله کنیم، ارزش هر پیپ یک دلار خواهد شد. پس ریسک معامله تنها ۲۵ دلار خواهد بود.
همانطور که ملاحظه میکنید با حجم ۱۰ هزار واحد AUDUSD میتوان با حد ضرر ۲۵ پیپ یا ۲۵ دلار وارد معامله شد. ۲۵ دلار نصف آستانه تحمل ریسک ما (۵۰ دلار) است. شما حتی میتوانید با ۲۰ هزار AUDUSD هم وارد معامله شوید و مطمئن باشید که ریسک معامله با آستانه تحمل ریسک شما همخوانی خواهد داشت. اگر با ۱۰ هزار واحد AUDUSD وارد معامله فروش شوید، ریسک شما ۲۵ دلار و بازدهی انتظاری ۷۲ دلار خواهد بود.
جمعبندی
در هفته پیش رو سعی کنید این ایده را در معاملات آزمایشی خود پیاده کنید. یعنی بعد از پیدا کردن سیگنال معاملاتی سریعاً وارد معامله نشوید. ابتدا ارزش هر پیپ را محاسبه کنید و بعد از آن بررسی کنید که آیا ریسک معامله با آستانه تحمل ریسک شما همخوانی دارد یا خیر؟ اگر ریسک معامله غیر قابل تحمل بود، حجم معامله را پایین بیاورید. شاید در نگاه اول به نظر پیچیده بیاید، اما بعد از چند بار تمرین کردن این کار به یک عادت تبدیل خواهد شد. در هفته پیش رو این ایده را تست کنید و نتیجه آن را در عملکرد معاملات خود ارزیابی کنید. در مقاله آموزشی هفته آینده بیشتر در این رابطه حرف خواهیم زد.
چگونگی محاسبه حد ضرر
نسبت سود به ضرر چیست و چگونه محاسبه می شود؟
در مقاله پیشین از سری مقالات مرتبط با مدیریت سرمایه در بازارهای مالی به شرح و بررسی «چرا یک معاملهگر باید استراتژی شخصی داشته باشد؟» پرداختیم.، در این مقاله به شرح این که «نسبت سود به ضرر چیست و چگونه محاسبه می شود؟» میپردازیم.
در صورت برقراری شرایط معاملات الگوریتمی در بازار هدف برای اعمال هر یک از این مفاهیم در استراتژیهای معاملاتی میتوانید از سفارش کد پایتون، سفارش کد mql و … برای کد کردن و بهینه یابی استراتژیهای خود استفاده کنید. و در عین حال سوای امکان سفارش اکسپرت میتوانید از سفارش اندیکاتور برای دریافت یک نمایش گرافیکی از محاسبات استراتژی خود بهره ببرید.
فرض کنید سودی را در نظر گرفتهاید برای رسیدن به این سود، چقدر ریسک متحمل میشوید؟ اگر تارگت شما 100 pip باشد و ریسکی که متحمل میشوید، 50 pip باشد، نسبت سود به ضرر شما 2 است.
یکی از پارامترهایی که در بحث مدیریت سرمایه باید مورد توجه و مطالعه قرار گیرد مبحث Risk/Reward ratio یا نسبت سود به ضرر است. منطقا بهرهگیری از آموزش مدیریت سرمایهی مناسب میتواند به تسهیل این روند کمک شایانی کند. البته در صورت انتخاب و تست سیستم مدیریت سرمایهی مطلوب خود میتوانید از سفارش کد مدیریت سرمایه نیز استفاده کنید و یا از نرم افزار مدیریت سرمایه مناسبی استفاده کنید.
نکته : نسبت سود به ضرر بر اساس مقدار ریسکی است که در ابتدای معامله متحمل میشوید. بنابراین کارهایی مثل بستن دستی پوزیشن یا Trailing Stop کردن یا Risk Free کردن معامله در فرمول نسبت سود به ضرر نقشی ندارند.
دلیل مهم بودن نسبت سود به ضرر این است که یکی از پارامترهایی است که نشان میدهد یک استراتژی سود ده است یا خیر ( البته شرط لازم است و نه کافی ).
به طور مثال اگر نسبت سود به ضرر شما 1 باشد و در 50% موارد موفق باشید، شما در نهایت بازنده هستید. چرا که مقداری از پول شما صرف هزینههایی مثل Spread و کمیسیون و … میشود.
اگر نسبت سود به ضرر شما 2 باشد و در 35% موارد موفق باشید، برنده هستید.
به جدول زیر دقت کنید :
اما تعاریف بالا راجع به مفهوم نسبت سود به ضرر خیلی ساده انگارانه است. ما میخواهیم معنی واقعی نسبت سود به ضرر را تعریف کنیم.
معنی واقعی Risk/Reward چیست ؟
(( همیشه باید مقدار tp از مقدار sl بیشتر باشد. ))
حتما این جمله را بارها و بارها در سایتها و گروههای مختلف شنیدهاید. این جمله درست است ولی بیانگر تمام واقعیت نیست. و خیلی از کسانی که این جمله را میگویند هنوز خود مفهوم واقعی آن را درک نکردهاند. آنها خیلی راحت میگویند که اگر حد سود را از حد ضرر بیشتر در نظر بگیرید، معامله ، معامله خوبی است. بعضی از حرفهایترها میگویند «اگر حد سودتان از حد ضررتان بیشتر نبود، از معامله صرف نظر کنید.»
واقعیت این است که استفاده از این قانون که ((حد سود باید بیشتر از حد ضرر باشد )) بدون در نظر گرفتن احتمال رخ دادن هرکدام ، کاملا غلط است.
این مسئله را با یک مثال روشن میکنیم. فرض کنید در یک شرط بندی شرکت کردهاید که هزینهی شرکت در آن یک دلار است و در صورت برنده شدن، یک میلیون دلار جایزه میگیرید.
ظاهرا شرط بندی خوبی است. زیرا که نسبت سود به ضرر برابراست با 1,000,000$.
باید به این نکته توجه داشته باشید که دو میلیون نفر در این شرط بندی شرکت کرده اند.
بسیار خوب بیایید احتمال برنده شدن و بازنده شدن را محاسبه کنیم :
حالا ریسک واقعی را حساب میکنیم. :
همانطور که مشاهده میکنید نسبت سود به ضرر 0.5 شد یعنی شما به ازای هر دلاری که ریسک میکنید تنها 50 سنت سود میکنید. و این معامله بسیار معامله بد و غیر منطقی است. همانطور كه در بالا ذكر گرديد فرمول واقعي Reward/Risk به شكل زير است :
مثال بالا بیانگر مفهوم واقعی نسبت سود به ضرر است.در معادلات E(win) همان حد سود و E(loss) همان حد ضرر است. با استفاده از فرمول فوق میتوانیم حداقل نسبت سود به ضرر را با استفاده از احتمال موفقیت و یا حداقل احتمال موفقیت با استفاده از نسبت سود به ضرر به دست آوریم. به فرمولهای زیر توجه کنید.
به طور مثال اگر نسبت سود به ضرر برابر 1 باشد، حداقل احتمال بردی را که سیستممان باید داشته باشد به دست میآوریم :
یا اگر طبق خروجی بکتست استراتژیمان احتمال برد ما 60% باشد، حداقل نسبت سود به ضرری که میتوانیم داشته باشیم و سیستممان همچنان سودده باشد برابر است با :
گراف زیر منحنی مرزی بین سود ده بودن و ضرر ده بودن سیستم را با توجه به مقادیر مختلف احتمال موفقیت و نسبت سود به ضرر را نشان میدهد.
همانطور که میبینید، شرط لازم ( و نه کافی ) برای اینکه سیستمتان سود ده باشد این است که بالای منحنی قرمز قرار گیرد. این پارامتر میتواند کمک بسیار خوبی برای تشخیص و تخصیص سیستم مدیریت سرمایهی مناسب برای سیستم معاملاتیتان باشد. استفاده از آموزش مدیریت سرمایه مناسب میتواند کمک بسیار خوبی به شما در این راستا باشد. همچنین میتوانید از نرم افزار مدیریت سرمایه چگونگی محاسبه حد ضرر برای تسهیل این پروسه کمک بگیرید. جدول زیر این موضوع را با جزئیات بیشتری نشان میدهد. :
در صورت برقراری شرایط معاملات الگوریتمی در بازار هدف، میتوان استراتژیهای بر مبنای مباحث حجم یا هر یک از مباحث تحلیل تکنیکال را به وسیلهی سفارش کد پایتون یا سفارش کد mql و سفارش اکسپرت کد کرد و در پروسهی بک تست اعتبار سنجی نمود. همچنین میتوان از طریق سفارش اندیکاتور به آنها یک جنبهی نمایشی نمایانتری برای تسهیل تحلیل در سابقهی نماد داد.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ | آموزش محاسبه آن
نسبت ریسک به ریوارد به شما درباره میزان ریسکی که برای مقدار مشخصی ریوارد انجام میدهید، اطلاع میدهد.
معاملهگران و سرمایهگذاران خوب گزینههای خود را با دقت انتخاب میکنند. آنها به دنبال روندهایی هستند که بیشترین پتانسیل را برای افزایش قیمت و کمترین پتانسیل را برای کاهش قیمت دارند. اگر یک سرمایهگذاری بازدهی مشابه یک سرمایهگذاری دیگر داشته باشد اما ریسک کمتری به همراه داشته باشد، گزینه بهتری است.
این مقاله در مورد یکی از موضوعات دوره آموزش مدیریت سرمایه میباشد!
مدیریت سرمایه بی شک مهم ترین عامل موفقیت در بازارهای مالی است.قوانین آن به نحوی است که هیچگاه سرمایه خود را از دست نمیدهید
برای دریافت اطلاعات در مورد دوره آموزش مدیریت سرمایه اطلاعات خود را برای ما ارسال کنید!
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت (R/R یا R) میزان ریسکی را که یک معاملهگر برای رسیدن به مقدار معینی ریوارد انجام میدهد، محاسبه میکند.
برای مطالعه بیشتر ریسک به ریوارد و همچنین آشنایی با دوره مدیریت سرمایه به صفحه این دوره مراجعه کنید
محاسبه نسبت ریسک به ریوارد:
برای مثال شما قصد ورود به پوزیشن خرید بیت کوین را دارید. شما تحلیل خود را انجام میدهید و تعیین میکنید که سفارش سودآور شما 15% بیشتر از قیمت ورود است. در همان زمان، سئوال زیر را نیز مطرح میکنید. ایده معاملاتی شما در کدام نقطه نامعتبر شد؟ این نقطه همانجایی است که باید سفارش حد ضرر خود را قرار دهید. در این حالت، تصمیم میگیرید که نقطه نامعتبر سازی شما 5% بیشتر از نقطه ورود شما است.
باید توجه داشت که این ارقام نباید بر اساس درصدهای اختیاری باشند. شما باید سود هدف و حد ضرر را بر اساس تحلیل خود از بازارها چگونگی محاسبه حد ضرر تعیین کنید. اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال میتوانند بسیار مفید باشند.
بنابراین، سود هدف ما 15% است و ضرر بالقوه ما 5% است. نسبت ریسک به reward ما چقدر است؟ این نسبت
5/15 = 1:3 = 0/33 است. بسیار ساده است. به این معنی که برای هر واحد ریسک، ریوارد سه برابر دریافت میکنیم. بهعبارتدیگر، برای هر دلاری که ریسک میکنیم، شایسته 3 ریوارد هستیم؛ بنابراین اگر پوزیشنی به ارزش 100 دلار داریم، ریسک از دست دادن 5 دلار به ازای 15 دلار سود را میکنیم.
میتوانیم حد ضرر خود را نزدیک به نقطه ورود قرار دهیم تا نسبت کاهش یابد. بااینوجود، همانگونه که پیشتر گفتیم، نقاط ورود و خروج نباید بر اساس اعداد اختیاری محاسبه شوند بااینکه باید بر اساس تحلیل ما محاسبه شوند. اگر تنظیمات معامله دارای نسبت ریسک/ریوارد بالایی است، احتمالاً لازم به تلاش و بازی کردن با اعداد نیست. بهتر است که آن را نادیده بگیریم و به دنبال تنظیمات دیگری که نسبت ریسک/ریوارد خوبی دارد باشیم.
توجه کنید که پوزیشن های با اندازههای مختلف میتوانند نسبت ریسک/ریوارد مشابهی داشته باشند. برای مثال، اگر پوزیشنی به ارزش 10000 دلار داشته باشیم، ریسک از دست دادن 500 دلار را میکنیم تا 1500 دلار سود کسب کنیم. نسبت همچنان 1:3 است. نسبت تنها در صورتی تغییر میکند که پوزیشن نسبی هدف خود و حد ضرر را تغییر دهیم.
نسبت ریوارد به risk چیست؟
باید دانست که بسیاری از معاملهگران این محاسبه را برعکس انجام میدهند یعنی محاسبه نسبت ریوارد به ریسک. علت تنها به اولویتبندی مربوط میشود. برخی درک این نسبت برعکس را آسانتر میدانند. محاسبه دقیقاً با فرمولی عکس فرمول ریسک به ریوارد انجام میگیرد. ازاینرو، نسبت در مثال بالا بهصورت 15/5 = 3 خواهد بود. همانگونه انتظار میرفت، یک نسبت ریوارد به ریسک بالاتر بهتر از نسبت پایینتر است.
در کنار دوره مدیریت سرمایه میتوانید وارد کانال سیگنال ارز دیجیتال چگونگی محاسبه حد ضرر شوید و از بهترین نقاط ارزهای داده شده بهترین سود دلاری کسب کنید
مقایسه ریسک به ریوارد:
فرض کنید در باغوحش هستیم و یک شرطبندی انجام میدهیم. من به شما در ازای ورود یواشکی به قفس پرندگان و غذا دادن به یک طوطی با دست خود، 1 BTC خواهم داد. ریسک احتمالی چیست؟ ازآنجاییکه شما کاری را باید انجام دهید که نباید، ممکن است توسط پلیس دستگیر شوید. از طرف دیگر، اگر موفق شوید، 1 BTC به دست خواهید آورد.
در همان زمان، پیشنهاد جایگزینی نیز به شما میدهد. درازای ورود یواشکی به قفس ببر و دادن گوشت خام به ببر با دستان خالی، به شما 1/1 BTC میدهم. ریسک احتمالی در این مورد چیست؟ مطمئناً توسط پلیس دستگیر شدن، اما این احتمال نیز وجود دارد که ببر به شما حمله کند و آسیب مرگباری به شما وارد کند. از طرف دیگر ریوارد بیشتری نسبت به موضوع غذا دادن به طوطی در میان است.
کدامیک معامله بهتری به نظر میرسد؟ درواقع هر دو معاملههای بدی هستند، زیرا شما نباید یواشکی وارد جایی شوید. بااینوجود، با پذیرش شرط ورود به قفس ببر شما ریسک بیشتری میکنید تا تنها اندکی ریوارد بیشتر به دست آورید.
در بازار نیز معاملهگران بسیاری به دنبال انجام معاملاتی هستند که سود بیشتری نسبت به ضرر احتمالی به دست آورند. به این شرایط فرصت نامتقارن (asymmetric opportunity) (میزان سود بالقوه از ضرر بالقوه بیشتر است) میگویند.
موضوع دیگری که در اینجا حائز اهمیت است، نرخ برد (win rate) شما است. نرخ برد شما حاصل تقسیم معاملات برنده شما به معاملات بازنده است. برای مثال، اگر نرخ برد شما 60% است، شما در 60% معاملات خود سود کسب کردهاید (بهطور متوسط). در ادامه با نحوه استفاده از آن در مدیریت ریسک آشنا میشوید.
برخی از معاملهگران ممکن است سود بسیاری کسب کنند اما نرخ برد پایینی داشته باشند. علت این است که نسبت risk به ریوارد هریک از معاملات آنها با آن مطابقت دارد. اگر در تنظیمات معامله، نسبت ریسک به reward 1:10 را انتخاب کنند، تنها باید 2 معامله از 10 معامله را ببرند تا سود کسب کنند. به این شکل محاسبه ریسک میتواند قوی باشد.
نسبت ریسک به پاداش و نحوه محاسبه آن در بازارهای مختلف
نسبت ریسک به پاداش (Risk and Rivard) یکی از مفاهیمی است که علاقه مندان به سرمایه گذاری و بازار بورس به خوبی با آن آشنا هستند. این نسبت به ما میگوید که در ازای ریسکی که میکنیم چقدر پاداش دریافت میکنیم. این نسبت قابل اندازه گیری و محاسبه است و در بورس فارکس و ارز دیجیتال نیز کاربرد دارد.
معامله گران و سرمایه گذاران همیشه سعی دارند که ریسک کمتری داشته و در مقابل به پاداش و سود مناسبی برسند. حرکت صعودی زیاد و افت کم از مهمترین ویژگیهای این حرکت است. نسبت ریسک به ریوارد باید نسبتی داشته باشد که با وجود کمی ضرر نهایتاً معامله منجر به سود شده و سود از ضرر بیشتر باشد. این امر باعث حفظ سرمایه و حتی افزایش آن چگونگی محاسبه حد ضرر میشود.
نسبت ریسک به پاداش چیست؟
نسبت ریسک به پاداش یا ریسک به سود نشان دهنده این است که یک معامله گرچه مقدار ریسک و چه مقدار پاداش برای معامله خود در نظر گرفته است. بهعبارت دیگر این مقدار نشان میدهد که برای هر یک دلار یا ریال سرمایه گذاری در بورس ارز دیجیتال یا هر بازار دیگری چه میزان سود در نظر گرفته شده است. محاسبه و تعیین مقدار نسبت سود به پاداش کار سختی نیست. کافی است حداکثر ریسک خود را بر سود خالص خود تقسیم کنید تا این مقدار بهدست بیاید.
برای شروع باید تعیین کنید که با چه قیمتی وارد معامله میشوید. بعد از آن باید تعیین کنید حد سود شما چقدر است و در چه قیمتی قصد دارید سرمایه یا پول خود را از معامله خارج کنید؛ البته چنانچه معامله موفق باشد. حد ضرر خود را نیز تعین کنید. برای شرایطی که معامله شکست بخورد. اگر میخواهید محاسبه ریسک به سود شما درست باشد این شرایط را باید بهدرستی مدیریت کنید. معامله گران حرفهای پیش از ورود به بازار حد سود و زیان خود را تعیین میکنند. این بدان معنا است که شما باید اهداف خود از معامله و نقطه ورود و خروج خود را تعیین کنید.
همانطور که گفته شد باید میزان ریسک را بر میزان پاداش تقسیم کنید. هر چه این مقدار و نسبت کمتر باشد نشان دهنده سود بیشتری است که نصیب شما خواهد شد.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش در بازارهای مختلف
نسبت ریسک به پاداش یا ریسک به سود در بازارهای مختلف از جمله ارزهای دیجیتال، بازار بورس تهران و بازار فارکس بین المللی کاربرد دارد. معامله گران حرفهای برای محاسبه سود و زیان خود، نقطه ورود و خروج خود و تحلیل تکنیکال از نسبت ریسک به پاداش استفاده میکنند.
بهعنوان مثال نحوه محاسبه ریسک به پاداش در ارز دیجیتال را بررسی میکنیم. تصور کنید که برای خرید بیت کوین قصد انجام یک خرید را داریم. در ابتدای کار تجزیه و تحلیل خود را انجام داده و میزان سود خود را تعیین میکنید. بهعنوان مثال میزان سود شما ۱۵ درصد است. همچینین باید تعیین کنید که اگر پیش بینی شما درست نباشد و دچار زیان شدید در چه حد قیمتی زیان خود را مشخص میکنید. در این حالت باید نقطه عدم اعتبار و ناتوانی این معامله را ۵ درصد کمتر از نقطه آغاز مشخص شود.
این نکته را مد نظر داشته باشید که درصدهای مشخص شده نباید بر اساس میزان دلخواه باشد. بلکه بر اساس تجزیه و تحلیل تکنیکال بازار، نقطه سود دهی و حد ضرر تعیین شود. شاخصهای تجزیه و تحلیلهای فنی و تکنیکی بیش از هر چیز دیگری به کمک شما میآیند. بنابراین اگر هدف خود را سود ۱۵ درصد و زیان را ۵ درصد قرار دهیم با یک تقسیم ساده نسبت ریسک به پاداش برابر است با: ۰٫۳۳
به همین سادگی میتوان نسبت سود به زیان را در بازارهای مختلف محاسبه کرد. این عدد نشان میدهد که برای هر واحد ریسک شاید سه برابر پاداش بهدست میآوریم. یا به ازای هر یک ریال میتوان سه ریال پاداش کسب کرد. اگر موقعیت معامله به ارزش ۱۰۰ ریال را داشته باشیم احتمالاً در هر ماه ۵ ریال زیان و ۱۵ ریال سود خواهیم داشت.
این نکته را به یاد داشته باشید که میزان سرمایه و موقعیت خرید به هر میزانی که باشد نسبت ریسک به پاداش یکسان است. بهعنوان مثال چنانچه میزان سرمایه ما ۱۰ هزار تومان باشد به همان میزان برای پاداش ۱۵۰۰ تومانی ۵۰۰ تومان ریسک خواهیم داشت. یعنی همان ۰٫۳۳٫ این مقدار در صورتی تغییر میکند که میزان حد ضرر و سود را تغییر دهیم.
همچنین اگر حد ضرر را به نقطه ورود به معامله نزدیک کنیم نسبت ریسک به پاداش کاهش پیدا میکند. با این حال نقاط ورود و خروج بر اساس اعداد دلخواه تقسیم نمیشوند و این تجزیه و تحلیل است که نقاط را مشخص میکند. اگر محاسبات و تحلیلها نشان دهد که نسبت ریسک به سود رقم بالایی است ارزش انجام معامله کم میشود. بنابراین بهتر است به دنبال یک معامله دیگر با نسبت ریسک به پاداش بهتر باشید.
توجه داشته باشید اگر این مقدار محاسبه شده از ۱ بزرگتر باشد معامله به هیچ عنوان توصیه نمیشود. زیرا در مقابل احتمال سود ۱۰ درصدی به همان مقدار احتمال زیان وجود دارد. در بازار همیشه فرصت برای انجام معامله خوب است و نیاز نیست با ریسک بالا معاملهای را انجام دهیم. نحوه محاسبه ریسک به پاداش در بازار فارکس نیز به چگونگی محاسبه حد ضرر همین شکل است.
نسبت پاداش به ریسک
خوب است بدانید برخی از معامله گران نسبت پاداش به ریسک را محاسبه میکنند و این کار کاملاً سلیقهای است. ممکن است برخی از افراد با این نسبت راحتر بتواند کار کنند. در این صورت بهتر میتوانند با این نسبت کار کنند و مقدار محاسبه شده ۳ برابر فرمول قبلی خواهد بود. یعنی دقیقاً بر عکس آن. در نمونه قبلی میزان نسبت پاداش به ریسک ۳ برابر میشود. در این صورت نسبت پاداش به ریسک بالاتر بهتر از پاداش به ریسک کمتر است.
توضیحاتی درباره ریسک و پاداش
برای درک بهتر نسبت نسبت سود به زیان میتوان مثالی زد. فرض کنید شما در باغ وحش رفته و شرطی را میبندید. شرط این است که باید به داخل محوطه نگهداری پرندگان رفته و به آنها غذا بدهید. در این صورت یک بیت کوین دریافت خواهید کرد. این کار یک خطر بالقوه دارد و آن دستگیری توسط پلیس است. زیرا افراد اجازه انجام این کار را در باغ وحش ندارند. در این صورت ممکن است توسط پلیس دستگیر شوید و اگر موفق به انجام این کار شوید یک بیت کوین دریافت میکنید.
همزمان یک پیشنهاد دیگر نیز به شما داده میشود که پاداش بیشتری دارد. اگر فرد به داخل قفس شیر رفته و با دست خود به او غذا بدهد شرط را برده است و ۲ بیت کوین دریافت میکند. اما این شرط نیز دو خطر بالقوه دارد. یکی خطر دستگیر شدن توسط پلیس زیرا این کار خلاف قانون است و دیگر احتمال دیدن آسیب جدی بهعلت حمله احتمالی شیر. در اینجا خطر بیشتری شما را تهدید میکند اما میزان پاداش شما کمی بیشتر است. سؤال اینجاست کدام یک از معاملات با شروط گفته شده بهتر است و نسبت ریسک به پاداش کمتری دارد؟
از نظر تحلیل تکنیکال هر دو معامله بد هستند زیرا بهصورت مخفیانه انجام شده و جرم محسوب میشوند. با این حال ورود به قفس ببر بسیار پرخطر تر از قفس پرنده است و ریسک بیشتری داشته و فقط کمی بیت کوین بیشتری دارد. همچنین در هنگام انجام معامله، معاملهگران بیشتر به دنبال موقیعت هایی هستند که میزان سود بیشتر از ریسک باشد و بهاصطلاح حالت نا متقارن دارد. روند صعودی بالقوه در معامله بیشتر از روند نزولی است.
نکته مهم دیگر در محاسبه ریسک به ریوارد در بازار فارکس یا هر بازار توجه به نرخ برد است. این نرخ از تقسیم تعداد بردها یا معاملههای سود ده به تعداد معاملههای زیان ده بهدست میآید. بهعنوان مثال اگر نرخ برد شما ۶۰ درصد باشد به این معنی است که شما در ۶۰ درصد معاملات خود سود میکنید. حال سؤال اینجاست که چگونه از نرخ برد برای محاسبه نرخ ریسک به پاداش استفاده کنیم؟
این را بدانید که برخی از معامله گران با مقدار نرخ برد پایین نیز موفق هستند زیرا نسبت ریسک به پاداش در معاملههای آنها اصلاح شده و از رقم مناسبی برخوردار است یا بهعبارتی نسبت ریسک به سود از تناسب خوبی برخوردار است. اگر نسبت ریسک به پاداش را ۱ به ۱۰ قرار دهند ممکن است ۹ معامله را را از دست داده و به نقطه سر به سر برسند و تنها در یک معامله موفق شوند. بنابراین اگر در حداقل دو معامله موفق شوند به سوددهی میرسند. این مسئله نشان دهنده ارزشمندی نسبت ریسک به پاداش است.
اندیکاتور محاسبه ریسک به ریوارد
برای محاسبه ریسک به سود در موقیعیت های تحلیل و برای تعیین نقاط ورود و خروج، تعیین حد سود و زیان و تعیین محدوده زمانی و قیمتی بین دو نقطه گوناگون میتوان از اندیکاتورهای زیر در برنامههای مختلف استفاده کرد:
- ابزار Forecast یکی از ابزارهایی است که به نوعی به تحلیل گران نقاط ورود و خروج را نشان داده و برای افزایش زیبایی نمودارها و تحلیلها از آیکونهای مختلف میتوان استفاده کرد.
- اندیکاتور Position Size Calculator نیز یکی از ابزارهای کاربردی است که در هر موقعیت و معامله با توجه به حجم معامله، نقاط ورود، حد ضرر و زیان و میزان ریسک پذیری معامله را نشان میدهد. این ابزار در پلتفرمهای متاتریدر ۴ و ۵ در دسترس است.
سخن پایانی
در این مقاله به بررسی نسبت ریسک به سود پرداخته و گفتیم برخی از افراد ترجیح میدهند نسبت پاداش به ریسک را محاسبه کنند که کاملاً سلیقهای و شخصی است. اما به هر حال محاسبه ریسک به ریوارد در تمامی بازارهای ارز دیجیتال فارکس و بورس اوراق بهادار لازم و ضروری است و بهتر است در کنار دیگر تحلیلهای تکنیکال به کار گرفته شود. بسیاری از پلتفرمها ابزارها و اندیکاتورهای لازم برای محاسبه و نشان دادن ریسک به ریوارد را ارائه میکنند.
در هنگام مدیریت ریسک بهتر از معاملات روزانه خود گزارش های دقیقی تهیه کنیم تا تصویر درستی از استراتژی معاملات ما بهدست آید. همچنین این کار کمک میکند تا استراتژی خود را در بازارهای مختلف و میزان سرمایههای مختلف بررسی و امتحان کنیم.
دیدگاه شما