مدیریت پرتفوی و انواع استراتژی مدیریت سبد سهام
دارایی به منابع مالی گفته میشود که برای فرد دارای ارزش اقتصادی باشد و مدیریت دارایی عبارت است از مجموعه فعالیتهایی که برای نگهداری، بهکارگیری و توسعه داراییهای یک نهاد، شرکت یا گروه انجام میگیرد. لازمهی تصمیمگیری در فرآیند مدیریت دارایی، مواردی همچون دانش، تجربه کافی و بهکارگیری اصول تنوعبخشی است. شرکت مدیریت دارایی، نهادی است که به نمایندگی از مشتریان خود به سرمایهگذاری میپردازد و از مهمترین مزایای این شرکتها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• دراختیار داشتن منابع مالی بیشتر
• سرمایهگذاری در چند حوزه و مجموعه بزرگتری از اوراق
• امکان تنوعبخشی در سبد مشتریان
استراتژی این شرکتها در سرمایهگذاری میتواند متفاوت باشد؛ برخی با توجه به تمایلات مشتریان، سبد سهام را تشکیل میدهند و برخی دیگر با توجه به استراتژی صندوقهای شاخصی، استراتژی سبد را انتخاب میکنند؛ امروزه مدیریت دارایی میتواند به وسیله صندوق سرمایهگذاری مشترک، صندوق بازنشستگی، سبدگردانی اختصاصی و صندوق پوشش ریسک انجام شود. منابع درآمدی در این شرکتها، هزینه کمیسیون و خدماتی است که از مشتریان خود دریافت میکنند.
آشنایی با شرکتهای سبدگردانی
همانطور که در مطلب “سبدگردانی اوراق بهادار در کارگزاری آگاه ” ذکر شد، سبدگردانی به خرید، فروش یا نگهداری اوراق بهادار، بنام سرمایهگذار معین و توسط سبدگردان گفته میشود که در قالب قراردادی مشخص و بهمنظور کسب انتفاع برای سرمایهگذار انجام میگیرد. از مزیت این شرکتها، میتوان به اداره آنها توسط مدیران و کارشناسانی خبره در زمینه سرمایهگذاری اشاره کرد. از دیگر نهادهای سرمایهگذار، میتوان به صندوقهای سرمایهگذاری اشاره کرد که در شیوهی سرمایهگذاری توسط آنها و سبدگردانها، تفاوتهایی وجود دارد.
از جمله این تفاوتها میتوان به این موضوع اشاره کرد که در سبدگردانی، پورتفو به صورت خاص برای هر فرد تهیه میشود در نتیجه اهداف فرد سرمایهگذار، میزان ریسک گریزی و افق زمانی وی در سبد، در نظر گرفته خواهد شد. در این سبدها، فرد سرمایهگذار مالکیت مستقیم سرمایه خود را دارد و در واقع سرمایهگذاری بانام او انجام میشود؛ این در حالی است که مالکیت در صندوقها بهصورت مشاع است و افراد با خرید هر واحد به همان میزان در سود و زیان صندوق سهیم میشوند. مدیران صندوقها با فروش این واحدها، وجه لازم برای سرمایهگذاری در انواع اوراق را بهدست میآورند. شرکتهای سبد¬گردان علاوه بر تشکیل سبدهای سرمایهگذاری برای افراد حقیقی و حقوقی، میتوانند نقش انواع ارکان صندوقهای سرمایهگذاری را نیز بر عهده داشته باشند
آشنایی با مدیریت پرتفوی
یکی از وظایف مهم شرکتهای مدیریت دارایی، مدیریت پرتفوی است. پرتفوی به معنای مجموعهای از داراییها و مدیریت پرتفوی، هنر و علم تصمیمگیری در مورد سیاست و ترکیب سرمایهگذاری، متناسبسازی سرمایهگذاری با اهداف، تخصیص دارایی برای افراد و مؤسسات و کنترل ریسک است. به بیانی دیگر میتوان گفت مدیریت پرتفوی به معنای تعیین نقاط ضعف و قوت، تهدیدها و فرصتها در انتخاب بدهی در مقابل سرمایه، رشد در مقابل اطمینان و دیگر انتخابها در مسیر افزایش بازدهی در سطح معینی از ریسک است. بهطورکلی مراحل تشکیل هر پرتفوی به این شرح است:
• تعیین سیاست سرمایهگذاری
• تجزیهوتحلیل اوراق بهادار
• تشکیل سبد سرمایهگذاری
• تجدیدنظر در سبد سرمایهگذاری
• ارزیابی عملکرد سبد سرمایهگذاری
تعیین سیاست سرمایهگذاری
میزان بازده درخواستی چهقدر است؟ میزان نقدشوندگی چهقدر باشد؟چه میزان ریسک را میتوانیم متحمل شویم؟
تجزیه و تحلیل اوراق بهادار
بر اساس استراتژی تعیینشده در قدم قبلی، سبد سهام از چه سهمهایی و با چه ترکیبی تشکیل شود؟
تشکیل سبد سرمایهگذاری
چقدر از سرمایه را وارد بازار سهام کنیم؟ میزانی که در بانک سپردهگذاری میکنیم چهقدر باشد؟ چه میزان از سرمایه را به خرید طلا و ارز اختصاص دهیم؟
تجدیدنظر در سبد سرمایهگذاری
با توجه به سبد سهام تشکیل شده، آیا به اهداف موردنظر سرمایهگذاری خود نزدیک شدهایم؟
ارزیابی عملکرد سبد سرمایهگذاری
در دورههای مختلف، عملکرد مدیریت پرتفوی چگونه است؟
انواع استراتژی مدیریت سبد سهام
استراتژی منفعل
استراتژی منفعل یا انفعالی: در این نوع استراتژی، به دلیل عدم توانایی پیشبینی جریان آتی بازار یا عملکرد قیمت سهام، هدف اصلی نزدیک کردن بازده پرتفوی به بازده شاخص موردنظر است. در این نوع استراتژی، نوع مدیریت پرتفوی بهصورت خرید و نگهداری است. در این شرایط خرید سهام بر مبنای چندین معیار انجام شده و تا پایان دوره سرمایهگذاری، حفظ میشود. بنابراین هیچگونه فعالیت خریدوفروشی پس از ایجاد پرتفوی وجود ندارد.
استراتژی منفعل، به نامهای مختلفی همچون استراتژی سرمایهگذاری در شاخص نیز، گفته میشود. در این حالت مدیریت هیچگونه تلاشی جهت شناسایی سهام با قیمت پایین یا با قیمت بالا از طریق روشهای تجزیه و تحلیل نمینماید و همچنین هیچگونه تلاشی در جهت پیشبینی حرکات کلی در بازار انجام نمیدهد.
چگونه پرتفوی شاخص انفعالی تشکیل دهیم؟
برای ایجاد پرتفوی با نگاه استراتژی انفعالی، سه روش مرسوم وجود دارد:
روش پیگیری کامل: در این روش همه سهام موجود در شاخص به نسبت وزنشان در آن شاخص خریداری میگردند.
روش نمونهگیری: در این روش، مدیر پرتفوی تنها به خرید نمونهای از سهام که در شاخص مبنا وجود دارد، میپردازد.
روش بهینهسازی یا برنامهریزی غیرخطی: در این روش از اطلاعات تاریخی تغییرات قیمتها و همبستگی بین سهام (ارتباط هر سهم با سهم دیگر) استفاده میشود و بر این اساس ترکیب پرتفوی مشخص خواهد شد.
استراتژی فعال
استراتژیفعال: این استراتژی عمدتاً بهمنظور هماهنگی با پیشبینیهای کوتاهمدت یا میانمدت بازار و سهم بکار میرود. یعنی مدیر پرتفوی در حال خریدوفروش سهم است تا بتواند بازدهی بیش از بازدهی شاخص بازار (بازدهی متوسط بازار) کسب کند.
برای مدیریت فعال پورتفوی، سه نوع استراتژی وجود دارد.
استراتژی سنجش موقعیت بازار: سرمایهگذار با پیشبینی آینده بازار، حجم سرمایهگذاری را بین اوراق بهادار تغییر میدهد و در صورت پیشبینی بازده بالاتر از متوسط برای پرتفوی، نسبت به تعدیل و اصلاح ریسک پرتفوی اقدام مینماید. یعنی مدیر پرتفوی اگر بداند بازار در روند نزولی (صعودی) قرار خواهد گرفت، بیشتر (کمتر) در اوراق بهادار با درآمد ثابت (مثل اوراق مشارکت یا اوراق خزانه اسلامی)، سرمایهگذاری میکند و حجم سرمایهگذاری در سهام را کاهش (افزایش) میدهد.
استراتژی گلچین سهام: سرمایهگذار، وزن سهام زیر قیمت را در پرتفوی افزایش و وزن سهام بالای قیمت را کاهش میدهد. از این طریق ریسک پرتفوی نیز متنوع میشود و انتخابهای سهم بر سایر سهام اثر میگذارد.
استراتژی تمرکزبخش: این روش مشابه استراتژی گلچین سهام است، با این تفاوت که واحد موردنظر بهجای سهام، صنعت است.
انتخاب استراتژی
در ادامه به مهمترین عواملی که مدیر پرتفوی باید برای تعیین نوع استراتژی خود در نظر بگیرد، اشاره خواهیم کرد:
– شرایط حاکم در بازار و نوع بازار: مدیر پرتفوی در شرایط رونق بازار از استراتژی فعال و در شرایط رکودی از استراتژی مدیریت منفعل در بازار بهره میگیرد.
– سطح کارایی بازار: در بازاری که کارایی آن در سطح بالایی قرار دارد، مدیریت منفعل استفاده میشود و مدیران به سمت سرمایهگذاری در صندوقهای شاخصی و متنوع حرکت میکنند. در مقابل در بازارهای غیرکارا بهتناسب وجود شکافها و فرصتهای آربیتراژی، مدیران به سمت بهرهگیری از توان تحلیلگری و مدیریت فعال حرکت میکنند.
– نگاه و ویژگی شخصیتی مدیران: ظرفیت ریسکپذیری و محافظهکاری مدیران پرتفوی، نوع استراتژی که آنها در سبد سهام خود به کار میگیرند را مشخص میکند.
– اندازه و حجم پرتفوی: مدیران پرتفویهایی باارزش و حجم بالا، از سیستم مدیریتی منفعل استفاده میکنند و دلیل آن حجم بالای معاملاتی است که در صورت تغییر پرتفوی، باید انجام دهند و در مقابل مدیر یک پرتفوی کوچک بهراحتی میتواند با اجرای مدیریت فعال به جابهجایی سهام در پرتفوی خود بپردازد.
– سطح تحمل ریسک پرتفوی: هرچه پرتفوی تحمل ریسکش بالاتر رود از استراتژی منفعل به سمت استراتژی مدیریت فعال حرکت خواهیم کرد.
– انتظار و توقع سرمایهگذار: سهامداران محافظهکار معمولاً استراتژی منفعل را به کار میگیرند و در مقابل سهامدارانی که انتظار سود بیشتری دارند از مدیریت پرتفوی فعال استفاده میکنند.
مدیریت سرمایه گذاری و ریسک چیست ؟
مدیریت سرمایه به صورت مدیریت حرفهای انواع داراییها به منظور تحقق اهداف سرمایهگذار تعریف میشود.
مدیریت سرمایه امری کاملا شخصی است. با توجه به شخصیت، روحیات و اهداف شما میتواند متفاوت باشد.
سن شما، میزان سرمایه شما، تعیین اهداف و زمان رسیدن به اهدافی که برای خود مشخص میکنید، همگی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه نقش دارد.
استراتژی مناسب برای سرمایهگذاریِ هر فرد با دیگری متفاوت است. عواملی مثل میزان تحصیلات و سواد مالی، سن، میزان درآمد، میزان سرمایه اولیه، ریسکپذیری و… باعث پیدایش استراتژیهای متفاوت سرمایهگذاری میشود.
ریسک چیست؟
کلمه ریسک بیشتر افراد را به یاد خطر و ضرر میاندازد. اما ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت به دست میآید. وقتی شما ریسک میکنید، خطری را بهجان میخرید، به امید آنکه فرصتی به دست بیاورید. شما با توجه به میزان تواناییهای فردی خود در کنار شناخت کامل از تهدیدهای احتمالی، میتوانید از این فرصتها استفاده کنید تا به اهداف خود برسید.
بیشتر روشهای سرمایهگذاری با درصدی از ریسک همراه هستند. تنها سرمایهگذاری در داراییهایی چون سپردهگذاری در بانک یا مواردی چون سرمایهگذاری در اوراق خزانه است که ریسک بسیار پایینی دارند.
این موارد (که میتوان آنها را سرمایهگذاری بدون ریسک نیز نامید) یک بازدهی مشخص، قطعی ولی محدود دارند.
فرآیند مدیریت سبد سهام
یکی از راههای کم کردن ریسک یک پرتفوی تنوعبخشی به آن است. تنوعبخشی با هدف کاهش ریسک پرتفوی تا حداقل مقدارِ ریسک و افزایش بازده پرتفوی تا بالاترین اندازه ممکن انجام میشود.
با تقسیم کردن مبلغ سرمایهگذاری در سهمهای متنوع، میتوان بخشی از ریسک پرتفوی را حذف کرد. برای انجام این کار بهتر است که سهمها، از صنایع و گروههای متفاوت از هم انتخاب شوند تا اگر یک صنعتی دچار مشکل شد تنها بخش کوچکی از سبد سرمایهگذاری شما بهخطر بیفتد.
نقل قولی معروف در رابطه با تنوعبخشی وجود دارد که بیان میکند: تمامی تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید، تا در صورت افتادن سبد همه تخم مرغهایتان از بین نروند.
نکتهی قابل توجه این است که شما با تنوعبخشی نمیتوانید کل ریسک سبد خود را از بین ببرید، اما میتوانید آن را کم کنید.
ریسک کل
ریسک کل از دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تشکیل شده است.
ریسک غیرسیستماتیک منحصر به یک دارایی نظیر سهم یک شرکت است، که این ریسک با تنوعبخشی قابل کاهش است.
اما بخش دیگری از ریسک کل، ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار است، که به آن ریسک حذفنشدنی هم میگویند. این ریسک از طریق تنوعبخشی کاهش پیدا نمیکند.
انواع سرمایه گذاران بر مبنای میزان تحمل ریسک
سرمایه گذاران به سه دسته تقسیم میشوند:
1. سرمایهگذاران ریسک خنثی افرادی هستند که به میزان ریسک سرمایهگذاری توجهی نمیکنند و تنها به دنبال حداکثر کردن بازدهی خود هستند و میزان انواع ریسک در سبد سهام انواع ریسک در سبد سهام مطلوبیت آنها توسط بازدهی سرمایهگذاری تعیین میشود.
2. تعدادی از سرمایهگذاران نسبت به سایرین ریسکپذیرتر هستند؛ در نتیجه میتوانند نسبت به دیگران بهتر با این نوسانات کنار بیایند و آن را تحمل کنند.
3. سرمایهگذاران ریسکگریز هستند. این افراد بیشتر به سرمایهگذاری در مواردی که بازدهی مطمئن داشته باشند علاقهمند هستند و از سرمایهگذاری در پروژههای پرریسک دوری میکنند. بیشتر این افراد به سپردهگذاری در بانک روی میآورند و معتقدند که سپردهگذاری در بانک نوعی سرمایهگذاری ایمن است.
خلاصه مقاله
در نهایت به سرمایهگذاران پیشنهاد میشود که ابتدا با توجه به شرایط خود، میزان ریسکپذیری، سواد مالی، سرمایه اولیه و درآمد، استراتژی خود را مشخص کنند و سپس یک سبد سرمایهگذاری مناسب تشکیل دهند.
این سهمها میتوانند با توجه به دیدگاه سرمایهگذار و اهداف آنها متفاوت از هم باشند.
منظور از سبد سهام چیست؟
احسان والیان
- اشتراکگذاری
سبد سهام، به همان پرتفو (مجموعه دارایی ما از سهام شرکتهای مختلف) میگویند که هر روز آن را رصد میکنیم و سهام خریداری شده خود را در آن میبینیم.
بازار سهام یکی از جذابترین بازارهای سرمایه بوده و هست. بسیاری از ما برای شروع یک سرمایه گذاری پرسود و البته هیجان انگیز به بازار سهام ورود میکنیم. بی شک همه ما علاقه داریم که با ریسک هر چه کمتر سرمایه گذاری خود را در سهام شروع کنیم. به همین خاطر اولین و مهمترین قدمی که باید برداریم و به خوبی آن را تعیین کنیم، سبد سهام است. اگر بخواهیم در آینده میانمدت یا بلندمدت سرمایه گذاری پرسودی در این بازار مالی داشته باشیم باید مفهوم سبد سهام را به خوبی درک کنیم و جزئیات آن را به خوبی یاد بگیریم. سعی داریم هر آن چه که در باب این موضوع مهم وجود دارد را در ادامه بررسی کنیم.
سبد سهام چیست؟
خیلی ساده میتوان این طور تعریف کرد که سبد سهام، به همان پرتفو (مجموعه دارایی ما از سهام شرکتهای مختلف) میگویند که هر روز آن را رصد میکنیم و سهام خریداری شده خود را در آن میبینیم. همانطور که وقتی در فروشگاه خرید میکنیم، اقلام و اجناس خریداری شدهمان را در سبد میگذاریم، در فضای سرمایه گذاری آنلاین نیز اقدام به خرید و فروش سهام در سبد سهام خود میکنیم. همانطور که ترکیب سبد خرید شما را در یک فروشگاه یا مغازه اقلام روزمره و رنگارنگ تشکیل میدهد، سبد سهام نیز با توجه به بودجهای که شما برای خرید سهام اختصاص دادهاید از انواع مختلف سهام تشکیل میشود. البته گاهی ممکن است عدهای از ما تنها یک یا دو سهم در سبد خود داشته باشیم و گاهی هم میبینیم که برخی از دوستان و یا حتی خود ما سبد سهام را تا حدی از سهام مختلف پر کردهایم که مدیریت و بررسی بعضی از این سهام را فراموش میکنیم. باید گفت که نه افراط در مسیر سرمایه گذاری مناسب است و نه تفریط. رعایت تعادل و تنوع و این که اصلا چگونه سبد خود را تشکیل دهیم اولین و مهمترین گامی است که در مسیر سرمایه گذاری در بورس برمیداریم.
چگونه سبد سهام خود را تشکیل دهیم؟
این که بهتر است هر چه زودتر بعد از دریافت کد بورسی و احراز هویت دست به کار خرید سهام و تشکیل سبد سهام شویم جای خود دارد. اما مهمتر از همه این است که بدانیم چگونه باید این قدمهای اولیه را برداریم که خاطره تلخی از روزهای اول ورود به بازار سهام پیدا نکنیم. اول از همه برای تشکیل سبد سهام – به ویژه اگر غیر حرفهای بازار بورس هستیم – نباید عجله کنیم. در مواقعی که عطش خرید سهام در ما شعله میکشد به ما پیشنهاد میشود که فعلا تا زمانی که به تحلیل درستی از بازار و سهام مختلف نرسیدهایم به خرید عرضه اولیه مشغول باشیم. این پیشنهاد برای شروع توصیه خوبی است؛ چرا که با توجه به تجربیات ثابت شده که عرضه اولیه در بیشتر مواقع سودآور بوده است. اما بالاخره باید از این لاک منطقی و البته تدافعی در بازار بورس بیرون بزنیم و سراغ خرید سهام دیگر برویم. اما چطور؟ یکی از مهمترین ابزارها برای این که بدانیم چه سهمی را وارد سبد سهام خود کنیم تحلیل است. باید به خوبی سهم موردنظر را زیر نظر بگیریم و با گزارشهای معتبر از وبسایتهای معتبر مانند TSETMC، کدال و رهاورد به این نتیجه برسیم که آن سهم پیشینه و عملکرد خوبی داشته است یا خیر. البته گفتنی است که قبل از انتخاب سهام باید سنجش ریسک کرد و فهمید که جزو سرمایه گذاران ریسک پذیر هستید یا ریسک گریز. بعضی اوقات با خرید سهامی رو به رو میشوید که ممکن است در کوتاه مدت بازدهی خوبی داشته باشد اما در بازه زمانی طولانیتر دچار نزول شوند. گاهی افراد بر اساس ریسک پذیر بودنشان ترجیح میدهند که سبد سهام خود را با سهمهای پرریسک پر کنند. برخی نیز سهمهای کمریسک را ترجیح میدهند.
عوامل مؤثر بر تشکیل سبد سهام
چند عامل مؤثر وجود دارد که در تشکیل سبد سهام بسیار مهم هستند. اولین عاملی که کمی قبلتر با هم بررسی کردیم، همان ریسک پذیری و ریسک گریزی افراد است. بسیاری از افرادی که بر این اساس اقدام به خرید سهم میکنند بر اساس یکی از این دو ویژگی اقدام میکنند. افرادی که ریسک گریز هستند اغلب به سراغ سهام ارزندهای میروند و روند رشدشان یکدست اما پایدار است و کمتر دچار نوسان قیمت میشوند. اما افرادی که ریسک پذیر هستند ترجیح میدهند به سراغ سهام هیجانی بروند که بازار برای مدتی روی آنها متمرکز شده اما سوددهی هیجانیشان آن قدرها هم طول نمیکشد. عوامل دیگر نیز باز به انتخاب و نوع علاقه فرد سرمایه گذار مرتبط میشود. گاهی فرد علاقمند است که در حوزه صنایع مختلف بنا به تخصصی که دارد سهام بخرد و تشکیل سبد سهام بدهد.
انواع سبد سهام
بهتر است بگوییم که انواع سبد سهام از لحاظ ریسک به چه شکل است؟ برخی از انواع سبد سهام را مستعد رشد میدانند. این دسته از سبدها تشکیل شده از سهامی است که به عمد برای رشد هر چه سریعتر سرمایه انتخاب میشوند که به اصطلاح به آنها (Growth Portfolio) میگوییم. گفتنی است که این دست سبدها تشکیل شده از سهام پرریسک هستند. از دیگر انواع سبد باید به سبد سهام درآمدی یا (Income portfolio) اشاره کنیم. این دست سبد سهام معمولا از سهامی تشکیل شده که ریسک کمتری دارند و بهترین گزینه برای کسانی است که به دنبال شرکتهایی با بازده منظم میگردند و میخواهند از تشکیل سبد سهام خود و بازده آن درآمد ماهیانه کسب کنند.
نحوه مدیریت پرتفو چگونه است؟
باز به توضیح مهمترین نکته برای ورود به بازار سهام و موفق بودن در آن برمیگردیم. این که چگونه باید سبد سهام خود یا همان پرتفوی شخصیمان را هدایت کنیم. باید با خود صادق باشیم؛ یعنی اگر وقت و دانش کافی برای تحلیل سهام برای تشکیل سبد سهام داریم، وقت را تلف نکنیم و سریع دست به کار شویم. اما اگر این دو عامل مهم یعنی همان دانش و وقت کافی را برای مطالعه و تحلیل روزانه سهام نداریم، پس بهتر است به سراغ روش غیرمستقیم سرمایه گذاری در بورس برویم. روش غیرمستقیم یعنی سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری. در میان انواع صندوقها، صندوقهای سرمایه گذاری سهامی میتوانند بهترین گزینه برای مخاطبان بازار سهام باشند. همان طور که گفتیم تشکیل سبد سهام مناسب برای شروع سرمایه گذاری در بورس بسیار اهمیت دارد. صندوق های سهامی با توجه به پشتیبانی یک تیم متخصص به نام ارکان صندوق و تحلیل روزانه سهام موجود در سبد صندوق و دیگر سهام بازار، میتوانند بهترین گزینهها را از میان تمام سهام انتخاب کنند و ما را نیز منتفع کنند. پس اگر وقت و دانش کافی برای بررسی سهام موجود در بازار را نداریم، سرمایه گذاری در این صندوقها کار را برای ما انواع ریسک در سبد سهام راحت میکند و دیگر نیازی به تحلیل روزانه خودمان و اختصاص دادن وقت نداریم.
سبد سهام، به همان پرتفو (مجموعه دارایی ما از سهام شرکتهای مختلف) میگویند که هر روز آن را رصد میکنیم و سهام خریداری شده خود را در آن میبینیم.
چند عامل مؤثر وجود دارد که در تشکیل سبد سهام بسیار مهم هستند. اولین عاملی که کمی قبلتر با هم بررسی کردیم، همان ریسک پذیری و ریسک گریزی افراد است. بسیاری از افرادی که بر این اساس اقدام به خرید سهم میکنند بر اساس یکی از این دو ویژگی اقدام میکنند. افرادی که ریسک گریز هستند اغلب به سراغ سهام ارزندهای میروند و روند رشدشان یکدست اما پایدار است و کمتر دچار نوسان قیمت میشوند. اما افرادی که ریسک پذیر هستند ترجیح میدهند به سراغ سهام هیجانی بروند که بازار برای مدتی روی آنها متمرکز شده اما سوددهی هیجانیشان آن قدرها هم طول نمیکشد. عوامل دیگر نیز باز به انتخاب و نوع علاقه فرد سرمایه گذار مرتبط میشود. گاهی فرد علاقمند است که در حوزه صنایع مختلف بنا به تخصصی که دارد سهام بخرد و تشکیل سبد سهام بدهد.
حسابداری
در این متن های آموزشی، ارکان مختلف بازار سرمایه، ابزارهای و نهادهای مالی جدید، نحوه ورود و معامله و … به زبانی ساده در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.
پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه (سنا) با هدف توسعه فرهنگ سهامداری و معرفی هر چه بیشتر بازار سرمایه به علاقه مندان، متن های آموزشی الفبای بورس را منتشر می کند.
در این متن های آموزشی، ارکان مختلف بازار سرمایه، ابزارهای و نهادهای مالی جدید، نحوه ورود و معامله و … به زبانی در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.
بخش دهم این مجموعه به توضیح انواع ریسک ها می پردازد:
در این قسمت قصد داریم انواع ریسکهایی را که یک سرمایهگذار در خرید سهام شرکتهاو سرمایهگذاری در بورس با آن مواجـه است، معرفی کنیـم.
ریسک در یک طبقهبندی کلـی، به دو دستـه تقسیم میشود، ۱- ریسک قابل اجتناب و ۲- ریسک غیرقابل اجتناب
۱- ربسک قابل اجتناب:ریسکی که میتوان با استفاده از برخـی روشها، از آن اجتناب کرد. به این دسته از ریسکها، ریسکهای قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک میگویند. ریسکهای قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک اغلب ناشی از خصوصیات خاص شرکت هستند. برای مثال، فرض کنید شما سهام شرکتی را خریداری کردهاید. اگر مدیریت شرکت ضعیف باشد، سهامداران شرکت درست عمل نکنند، یا شرکت در رقابت با سایر رقبا، موفقیتی بدست نیاورد و یا احیانا به علت قدیمیشدن محصولات تولیـدی آن شرکت، مشتریان شرکت به تدریج کم و فروش آن کاهش یابد، همه این موارد نمونههایی از ریسک قابل اجتناب هستند. ریسک غیرسیستماتیک، اغلب منشأ درونی دارد و علت بروز آن، به داخل شرکت مربوط است. با توجه به اینکه این نوع ریسک را میتوان با به کارگیری برخی روشها، به حداقل ممکـن رساند، از آن به ریسک قابل اجتناب یاد میشود.
۲- ریسک غیرقابل اجتناب:دستـه دوم ریسکهایـی که سرمایهگذاران با آن مواجهاند، ریسکهایی هستند که کنتـرل آن در اختیار سرمایهگذار نیست. به این گروه از ریسکها، ریسک غیرقابل اجتناب یا ریسک سیستماتیک میگویند. مواردی مثل تغییر نرخ تورم، سیاستهای کلان اقتصـادی، شرایط سیـاسی و…، مـواردی هستنـد که کنترل آنهـا از اختیار سرمایهگذار خـارج است. برای مثـال، تغییر در سیاستهای کـلان اقتصادی و افزایش یا کاهش نرخ ارز و یا نرخ تورم، میتواند به طور مستقیم در وضعیت درآمد، هزینه و میزان سودآوری شرکتها تأثیرگذاشتـه و طبیعتـا ارزش سهام آنها را تحت تأثیـر قرار دهد. اینگونـه ریسکها را ریسکهای سیستماتیک یا غیرقابل اجتناب میگوینـد، چون کنترل آنها از اختیـار سرمایهگذار خـارج است.
اما چگونه میتوان ریسک قابل اجتناب را به حداقل ممکن رساند؟ به این ضربالمثل مشهور دقت کنید: ”همه تخممرغها را در یک سبـد قرار ندهید”. اگر از شما بپرسند منطق این ضربالمثل چیست، همه شما خواهید گفت با این کار، ریسک ما کاهش مییابد؛ چون اگر یکی از سبدهای تخممرغ به زمین افتاد و تخممرغهای آن شکست، سبدها و تخممرغهای دیگر همچنان سالم است.
در مباحث مرتبط با بورس هم تئوری بسیار معروفی به نام “تئوری سبد” وجود دارد که برپایه همین ضربالمثل شکل گرفته است. براساس این تئوری، سرمایهگذار میتواند با متنوعکردن سبد سرمایهگذاری خود و انتخاب داراییهای بسیار متنـوع، به جای یک یا چند دارایی محدود، ریسکهای قابل اجتناب را در سرمایهگذاری خود به حداقل ممکن برساند. بنابراین، هراندازه سبد سرمایهگذاری متنوعتر باشد، ریسک سرمایهگذاری کمتـر خواهد شد.
بر پایه تئوری سبد، متخصصان بازار سرمایه توصیه میکنند به جای آنکه فرد یک یا چند سهم از شرکتهای محدودی را خریداری کند، سهام شرکتهای متنوع از صنایع مختلف را خریداری کند و حتی در سبد سرمایهگذاری خود، اوراق بهادار بدون ریسک مثل اوراق مشارکت و… هم داشته باشد.
اما مجددا این نکته را یادآور میشویم که با متنوعسـازی سبد سرمایهگذاری، تنها میتوان حذف ریسکهای قابلاجتناب (غیرسیستماتیک) را به حداقل رساند و حذف ریسکهای غیرقابل اجتناب (سیستماتیک) از کنتـرل و اختیار سرمایـهگذار خارج است. البته با حذف یا کاهش ریسکهای قابل اجتناب، عملا بخش عمدهای از ریسکهایی که سرمایهگذار با آن مواجـه است، کاهش مییابد.
امیدوارم این مباحث برای شما جالب بوده باشد. به هر حال، موضوع ریسک از موضوعات اساسی در سرمایهگذاری است و نمیشود به آن اشاره نکرد. در برنامه بعد هم به موضوع ریسک میپردازیم، اما از زاویهای دیگـر.
علیرضا حسین پور دانشجوی کارشناسی حسابداری بازرگانی ازدانشگاه شمال آمل
در این وبلاگ سعی می شود مطالبی متنوع که عمدتا حول محور حسابداری برای دوستان
ارائه گردد. لطفا با نظرات خود در پربارتر شدن وبلاگ یاری ام نمایید.
مدیریت پرتفوی چیست؟|چطور در سرمایه گذاری خود ضرر نکنیم؟!
سبد سهام یا پرتفوی (Portfolio) ترکیب مناسبی از سهام خریداری شده توسط معاملهگر در جهت کاهش ریسک معاملاتش است در واقع سرمایهگذار با معامله سهام از صنایع مختلف سبدی کمریسکتر برای خود میچیند که در صورت ضرر یک سهم با سود سهم دیگر جبران شود و برآیند پرتفویش مثبت باشد. یکضرب المثل قدیمی است که میگوید: "همه تخممرغها رو در یک سبد نگذارید."چرا که شکستن سبد منجر به نابودی کل سرمایه میشود. این نکته را حتماً به خاطر داشته باشید که موفقترین تریدرها هم همیشه سهمهایشان مثبت مطلق نیست و برآیند مثبت کل سبد سهام و ریسک به ریوارد معقول از اهمیت ویژهای برخوردار است.
برای افرادی که ریسک گریزند نگذاشتن همه سرمایه خود در یک سبد از اولویتهای پلن معاملاتیشان است.
برای چگونگی مدیریت سهام خود در بازار سرمایه در این مقاله به اختصار به علوم موجود در بازار مالی میپردازیم تا بتوانیم راه کاری مؤثر بر مبنای علم و تجربه به شما مخاطبان گرامی ارائه دهیم.
بازارهای مالی جهانی
بازارهای مالی موجی از اقتصاد هستند که در آنها معامله نه بر روی اشیا و اموال قابل لمس بلکه بر روی مالکیت زمانی و ارزش آتی مواردی مانند ارز سهام شرکتها و اوراق بهادار انجام میپذیرد مواردی که فرد در طی مالکیتش هرگز آنها را لمس نمیکند اما از رشد و پویایی آنها بهره میبرد. بازارهای مالی جایگاه مهم و جذابی برای کسب درآمد و تولید ثروت بهحساب میآید سرمایهگذاری در آنها از قیدوبند زمان و مکان رها شده است و به دلیل ایجاد موقعیتهای مناسب کسب درآمد افراد بسیاری رو به خود جذب نموده است؛ اما ناگفته نماند که فعالیت در این بازارها مستلزم پذیرش ریسک بالایی نیز میباشد.
طی سالیان اخیر فعالیت بازارهای مالی بیشازپیش بر سرزبانها افتاده است، فعالیتهای علمی بسیاری برای آموزش و تحلیلهای بازارهای مالی بهمنظور سرمایهگذاری و فعالیت در این بازارها در دنیا انجام شده که حاصل آن دو شاخصه مجزا به نامهای تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال میباشد هر دوی این روشها هدف واحدی را دنبال میکنند و آن تولید ثروت است اما در واقع هرکدام دیدگاه جداگانهای برای معاملهگری در نظر گرفتند.
تحلیل تکنیکال و فاندامنتال
در روش تکنیکال تصمیمگیرندگان این روش با استفاده از اطلاعاتی چون حجم معاملات و قیمت سهام اقدام به بررسی روانشناختی روند حرکتی سهم میپردازند و معتقدند که کلیه اطلاعات موردنیاز در خصوص یک سهم در قیمت آن روز متبلور گردیده و این ایده پایهای را از جمعآوری اطلاعات گستردهای بررسی عملکرد شرکت صنعتی که شرکت در آن قرار گرفته بررسی بازده سهام و مباحث کلان اقتصادی و سیاسی بینیاز میکند و بنا بر به همین دلیل باید گفت که امروزه در بازار سرمایه ایران طرفداران مخصوص به خود را پیدا نموده و با سرعت نیز در حال گسترش است روش فاندامنتال برخلاف تکنیکالها، تکنسینها معتقدند که قیمت امروز الزاماً نمیتواند بیانگر بسیاری از حقایق موجود در آن باشد و بنابراین مستمراً دره حال ارزیابی پارامترهای خرد و کلان اقتصادی مؤثر بر روند سودآوری شرکت میباشد بررسی صورتهای مالی یک شرکت از جمله کارهای اساسی فاندامنتال کاران است.
برای چگونگی مدیریت سهام خود ابتدا باید علوم مربوط به بازارهای مالی را فرابگیریم و این امر میسر نیست جز با آموزش تمرین و تکرار برای اینکه بتوانیم مدیریت سهام خود را به نحو احسن انجام دهیم باید معاملات خود را بر پایه موفقیت ببندیم.
نکتهای که برای سرمایهگذاران حائز اهمیت است سبد سهام و پیرایش آن در صورت لزوم میباشد چراکه شرایط شرکتها ممکن است تغییر کند و ما بایستی همواره سبد سرمایه خود را مورد بررسی و پایش قرار دهیم تا در صورت ضرورت نسبت به بهینهسازی سبد سهام بتوانیم بهموقع اقدام کنیم. در یک سبد استاندارد 3 تا 7 سهم دارد البته به جز عرضه اولیهها، تک سهم یا بالای 10 سهم از اشتباهات متداول است. اگر به این نتیجه رسیدیم که سهمهای موجود در پرتفوی ما دیگر سود مناسبی ندارد و یا در موقعیت مناسبی نیستند از سبد سهام خود خارج کنیم و بهجای آن ها سهام با سودآوری و پتانسیل رشد بالا جایگزین کنیم.
در ذیل به نکات کاربردی در بهینهسازی سبد سهام اشاره میکنیم:
عناصر اساسی و استراتژی های مدیریت پرتفوی سهام
تعیین سیاست سرمایهگذاری
تجزیه و تحلیل اوراق بهادار
تشکیل سبد سرمایهگذاری
تجدیدنظر در سبد سرمایهگذاری
ارزیابی عملکرد سبد سرمایهگذاری (در صورت نیاز تجدیدنظر در سیستم معاملاتی)
1-هر معاملهای که انجام میدهیم باید انتظار خود را از سودی که مدنظرمان هست و میزان ریسکپذیری محاسبه کنیم ولی بیشتر معاملهگران اشتباهی که دارند این است که قسمت بازدهی را میبینند و وقتی به حد ضرر میرسند چون بهراحتی سود خود را ازدستدادهاند کنترل لازم را نداشته و به امید بازگشت سود خود هستند و در نتیجه حد ضرر را رعایت نمیکنند.
2-اگر قرار است سهامی خریداری کنیم باید و باید استراتژی داشته باشیم و سبد متنوعی برای خود بچینیم که از ریسکهای احتمالی اقتصادی و سیاسی در امان باشیم مثلاً تک سهم نشویم و یا آنهایی که نقدشوندگی مناسبی را ندارند انتخاب نکنیم
۳- لزومی ندارد که ما کل سرمایه خود را وارد بازار سرمایه کنیم و میتوانیم در بازارهای موازی مثل طلا ارز و مسکن وارد کنیم.
4- وقتی سبد خود را چیدیم در میانههای راه سری به پرتفوی خود بزنیم و ببینیم آیا به اهداف قیمتی ما انواع ریسک در سبد سهام نزدیک شدهاند و روند حرکتی بازار چگونه بوده است و اگر نیاز بود تجدید نظری در سبد خود انجام دهیم
مثلاً ما 30 روز برای هدف اول در نظر گرفتیم و در ۲۰ روز کاری به سود رسیدیم چون نسبت به تایمی که در نظر گرفته بودیم زودتر به سود رسیدیم میتوانیم تارگت خود را بالاتر ببریم و بازدهی بیشتری به دست آوریم و روی دیگر سکه این است که سهم خریداری شده در زمان پیشبینیشده نتوانسته خودی در بازار به خریداران نشان دهد و خودش را به هدف تعیین شده سوق دهد اینجاست که باید تجدید نظری روی سهم داشته باشیم.
5-مسلماً پاسخ به نحوه ی اداره ی پرتفولیو پیچیده است و نیازمند استفاده از ابزارهای آماری میباشد.
در اینجا سعی میکنیم از راه نسبتاً سادهتری به آن دست یابیم. در ادامه اصول راهنمایی عمومی در جهت تشکیل سبد بهینه را متذکر میشویم تا در بحث تخصیص وجه کافی و تشخیص میزان تعهد منطقی به یک معامله مفید واقع شوند.
- مبلغ سرمایهگذاری در بازار باید حداکثر 50% از کل سرمایه محدود شود. این بدین معناست که در هیچ زمانی نباید بیشتر از نصف سرمایه معاملهگر درگیر بازار باشد. نیمه ی دیگر باید بهعنوان ذخیره و پشتوانه برای روزهای ناگوار در معامله لحاظ شود.
- میزان مبلغ درگیر در هر معامله باید به 10 تا 15 % از کل سرمایه محدود شود. (به همین دلیل تک سهم شدن ممنوع است.). مثلاً از یک حساب به مبلغ 100000 دلار بایستی تنها 10000 تا 15000 دلار برای شرکت در یک معامله قابل وصول باشد. با این کار از اختصاص بیش از حد پول به یک معامله جلوگیری میشود .
- مبلغ قابل ریسک در هر معامله باید به 5% از کل سرمایه محدود شود. این 5% مبلغی است که یک معاملهگر میتواند در یک معامله ناکارا از دست بدهد. این مطلب برای تعیین هدف قیمت و نقطة ایست معامله باید مدنظر قرارداد.
- کل بودجه ی در گیر در هر بازار اختصاصی باید به 20 تا 25 % از کل سرمایه محدود شود. هدف از این اصل این است که از اختصاص مبالغ سنگین به یک بازار بهخصوص جلوگیری شود. قیمتها در یک بازار اختصاصی اغلب به صورت هماهنگ تغییر میکنند. مثلاً طلا و نقره به گروه فلزات قیمتی تعلق دارند و اغلب همسو با هم کاهش یا افزایش میابند. اینکه با یک پیشبینی واحد در معاملات زیرمجموعههای یک گروه از بازار، وارد شویم با اصل اولیه تنوع در سرمایهگذاری مغایرت دارد. سرمایهگذاری در گروههای یکسان باید تحت کنترل باشد.
- این اصول راهنما میتوانند برای همه ی انواع معاملات مفید باشند. برخی از معامله گران ریسکپذیرترند و با حجم پول بیشتری در معاملات شرکت میکنند. برخی انواع ریسک در سبد سهام دیگر محافظه کارند. نکته مهم این است که با تنوع بخشیدن به موارد معامله میتوان به حفظ سرمایه کمک کرد و با تعیین اهداف قیمتی زیان معاملات اشتباه را محدود کرد.
- برخی از معامله گران اعتقاد دارند که مدیریت مالی بااهمیتترین بخش از برنامهریزی معاملاتی است و حتی از اقدام به معامله مهمتر است. باید توجه داشته باشیم بدون توجه به این موضوع نمیتوان مدت زیادی از آسیبها و خطرات معامله مصون ماند.
- مدیریت مالی مستقیماً با حفظ بقا در بازار معاملات مربوط است. یک معاملهگر باید بتواند سرمایهاش را اداره کند و بر آن تسلط داشته باشد. هر معاملهگر خوبی میتواند در بلندمدت سود کسب کند. ولی مدیریت درست مالی شانس معاملهگر را برای باقیماندن و انجام معاملات بیشتر افزایش میدهد.
جمعبندی
زمانی که ما تصمیم میگیریم معاملات خود را بر پایه موفقیت بنا کنیم 20 تا 30 % شامل تحلیل تکنیکال، فاندامنتال یا رانت (دلایل نهانی) میباشد 70 تا 80 % به مدیریت پرتفوی باز میگردد.
لزوماً فردی که 90% تحلیلهایش به بار مینشیند موفقتر از فردی نیست که 50% تحلیلهایش به تارگت خورده است. بهعنوان مثال فرض کنید فردی با نام A 10 معامله انجام میدهد و از 9 معامله هرکدام 10 درصد سود میگیرد ولی در معامله آخر 40 در صد ضرر کند در این صورت بخش زیادی از سود را ازدستداده است حال فرض کنید فردی با نام B که 5 معامله را با سود 30% و 5 معامله را با زیان 10% فروخته است، مشخص است که فرد B با اینکه فقط 5 معامله سود ساز داشته است ریسک به ریوارد منطقیتری دارد در نتیجه ما باید برآیند معاملاتمان مثبت قابلقبول باشد و وقتی در یک سهمی زیان کردیم اشتباهترین کار ممکن انتقام گرفتن از سهم، چرا که این کار باعث زیان مجدد ما میباشد.
در پایان: حد ضرر حکم خط قرمز را دارد اگر در یک معامله به حد ضرر پایبند نباشیم، دیگر نمیتوانیم پایبند باشیم، باید بپذیریم که زیان کردیم و خطای معاملاتی ما است.
دیدگاه شما