الگوهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک بخش مهمی از تحلیل تکنیکال هستند که به راحتی میتوان در هر نمودار و هر تایم فریم آنها را مشاهده نمود.الگوهای کلاسیک میتوانند به عنوان سیگنالی برای پیش بینی و یا ورودوخروج معامله گر مورد استفاده قرار گیرد. به طور کلي الگوهای کلاسیک به دودسته بازگشتی و ادامه دهنده تقسيم ميشوند.الگو بازگشتی زمانی رخ میدهد که در محدوده قیمتی ازانتهای روند فروشندها بر خریداران قالب میشوند که قیمت توان گذر از آن محدوده را ندارد و قیمت شروع به اصلاح میکند،و بااستفاده از قوانین الگوها می توان میزان کاهش قیمت را پیش بینی کرد. برای اطمینان از تغییر روند از واگرایی اندیکاتورهای (مکدی_ار اس ای)کمک می گیریم که مهر تایید بر الگوهاهستند. الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو جزء بازگشتی ها هستند. در الگو ادامه دهنده روندها بعد از افزایش قیمت تصمیم به استراحت میگیرند که برای مدت زمانی در همان محدوده ها نوسان کنند که بعد از گذشت زمان خریدار و فروشنده بر سر یک قیمت همنظر میشوند و در نهایت به مسیر قبلی خود ادامه می دهند . الگو پرچم،مثلث ،کنج در دسته الگوهای ادامهدهنده قرار ميگيرند.
الگوی سر و شانه: اين الگو در تايم فريمهای مختلفی تشکيل ميشوند، ولي بيشترين استفاده در تايم روزانه است.اين الگو يکی از الگوهای برگشتی کاربرد انواع الگوهای قیمت کلاسيک بهحساب ميآيد. زمانی که قیمت بتواند از خط گردن با حجم معاملات بالا و گپ معاملاتی يا به همراه يک کندل قوی اين خط را رد کند و طی 3روز متوالی قیمت پایینتر از آن بسته شود بهمنزله شکست خط گردن تلقی خواهد شد.گاهی اوقات قیمت بعد از خارج شدن دوباره خط گردن را لمس میکند که اصلاحا به آن پولبک می گویند. هدف قيمتی اول از شانه تا خط گردن و هدف دوم به اندازه فاصله سر تا خط گردن می باشد. نکته ای که حائز اهمیت است اینکه هر چه شانه چپ و راست ازنظر بازه زمانی و تغییرات قیمتی به هم نزدیکتر باشند الگو اعتبار بیشتری دارد ، و همچنین صاف بودن خط گردن به اعتبار الگو می افزاید .
الگوی سقف دوقلو: اين الگو نيز همانند الگوی سرشانه يک الگوی بازگشتی است. سقف دوقلو يک سيگنال نزولي در بازار است . برای تایید الگو حتما از واگرایی در اندیکاتور مکدی در قله دوم کمک میگیریم و در صورت عبور از خط گردن با حجم بالا و تثبیت قیمت در پایینتر از آن میگوییم سقف دوقلو شکل گرفته است .هدف قيمتی بهاندازه فاصله سقف الگو تا خط گردن می باشد.
الگوی کف دوقلو:الگو کف دوقلو الگو باز گشتی ونشانه شروع روند صعودی در بازار تلقی می شود که حتما برای تایید الگو بایستی نمودار قیمت را با اندیکاتورها ترکیب کنیم . برای ورود به معامله در صورت مشاهده این الگو به دو صورت بای لیمیت و بای استاپ میتوان عمل کرد که این دو پوزیشن به استراتژی معاملاتی هر فرد بستگی دارد.
الگوی پرچم: اين الگو يکی از الگوهای ادامهدهنده در تحليل تکنيکال است. تشکيل این الگو پس از يکروند پرقدرت شکل می گیرد که موجب استراحت و تجديدقوا به منظور ادامه روند اصلی ميشود.ولی در بعضی مواقع باعث تغيير روند در يک سهم خواهد شد مثلا زمانی که سهم وارد الگو شده و بهصورت عکس از الگو خارج شود، باعث تغيير روند ميشود. باید در نظر داشت که به هیچ عنوان قبل از شکست خط و تثبیت آن در جهت ادامه روند ،تصمیم به معامله نمیگیریم . هدف قيمتی اول به حد فاصل سقف و کف ، هدف دوم بهاندازه پایه پرچم می باشد .
در تصویر زیر، سمت چپ الگوی پرچم و سمت راست الگوی مثلث را مشاهده می کنید:
الگوی مثلث :اين الگو یکی از الگوهای ادامهدهنده است ،ولی می تواند بصورت الگو بازگشتی هم عمل کند . تغييرات قيمت در مثلث متقارن به این صورت هست که سقف ها پایین تر از سقف قبلی و کف ها بالاتر از کف قبلی قرار می گیرند. ولی در مثلث نامتقارن تغییرات قیمت در سقف باهم برابر است ولی هر چه به کنج مثلث نزدیک می شویم کف ها بالاتر از کف قبلی قرار می گیرند. معمولا شکست های مثلث در مقاومت رخ می دهند که مي توان انتظار داشت به اندازه قاعده اولين حرکت داخل مثلث درجهت بالا به روند خود ادامه دهد نکته ای که لازم است بدانیم اینکه هیچگاه مجاز به معامله در داخل مثلث نیستیم ما منتظریم تا شکست رخ دهد ،که دراین صورت هست تصمیم به معامله میگیریم .
همچنین چنانچه یک مستطیل مانند شکل زیر تشکیل شود، الگوی مستطیل شکل میگیرد:
الگوی کنج:این الگو مانند سایر الگوها دو نوع صعودی و نزولی دارد که بعد از شکست هرکدام از ضلع ها صعودی یا نزولی بودن آن مشخص می شود. معمولا این الگو را در دسته الگوهای ادامه دهنده قرار می دهند. این الگو از دو خط روند همگرا تشکیل می شود که در آخر همدیگر را قطع میکنند. هرچه به انتها نزدیک میشویم فشردگی قیمت بیشتر می شود و به نسبت حجم آن کاهش میابد وانتظار می رود هنگام وقوع شکست ضلع بالا حجم آن افزایش چشمگیری داشته باشد آن زمان است که از شکل گیری این الگو اطمینان حاصل می شود که تصمیم به معامله میگیریم .
کندل شناسی چیست؟ آموزش خواندن کندل در تحلیل تکنیکال و الگوی متداول کندل ها با ویدئو
سلام به کریپتودرخشی های عزیز. در این فیلم آموزشی قصد داریم چند نکتهی مهم در مورد روش خواندن کندل ها و انواع کندل در بورس به شما آموزش بدهیم و دو تا از الگوی کاربرد انواع الگوهای قیمت متدوال کندل ها در بورس را به شما معرفی کنیم. البته به علت این که با دیدن کندل ها، خیلی بهتر میتوانید از این نکات بهره مند شوید، بهتر است حتما در کنار مطالعهی متن مقاله، ویدئو را تماشا کنید تا مطلب به خوبی در ذهن شما جا بگیرد و بتوانید با اسفاده از آن در معاملات خود، به سودآوری برسید.
کندل ژاپنی چیست؟
در بازارهای گوناگون از جمله بازار بورس و بازار کریپتو، برای نشان دادن نمودار قیمت ها از ۳ روش اقدام میشود. یعنی: استفاده از نمودار میله ای، استفاده از نمودار خطی و استفاده از الگوهای شمع ژاپنی یا کندل استیک. نمودارهای خطی و میله ای معمولا قادر به نشان دادن جزئیات زیادی در مورد بازار نیستند و به همین دلیل، برای تحلیل تکنیکال استفاده نمیشوند و ما از کندل استیک ها برای تحلیل تکنیکال بازار استفاده میکنیم. به همین دلیل آموزش کندل شناسی یا کندل خوانی در بورس و تحلیل تکنیکال اهمیت زیادی دارد و نیاز است که انواع کندل در بورس و الگوهای کندل ها در تحلیل تکنیکال را بشناسیم.
کندل ها در بورس نمودارهایی هستند که بر اساس میزان عرضه و تقاضا در بازار، شکلهای گوناگونی به خود میگیرند، بنابر این بر اساس شکل قرارگیری آنها، میتوانیم رفتارهای بعدی بازار را بر اساس رفتارها و عکس العملهای خریداران و فروشندگان حدس بزنیم و این حدسها به ما کمک میکنند تا برای لحظهی خریدن سهم و به فروش گذاشتن آن، تصمیم دقیقتری بگیریم. البته دقت داشته باشید که این حدسها بر اساس احتمال کار میکنند و هرگز صد در صدی نیستند، پس برای این که احتمال درست بودن حدس شما بیش تر شود نیاز به آموزش و تکرار و تمرین خواهید داشت.
اجزای کندل ژاپنی
هر کندل ژاپنی از دو قسمت بدنه (Body) و دم یا سایه (Shadow) تشکیل شده است. در بدنهی یک شمع یا همان کندل شما میتوانید طول بدنه، قیمت آغازین (Open) و قیمت پایانی (Close) و در سایهها میتوانید بالاترین قیمت در بازه زمانی (High) و پایین ترین قیمت در بازه زمانی (Shadow) را ببینید.
بعضی از انواع کندل ها دارای بدنههای بلندتر و بعضی از آنها دارای بدنههای کوچک تری هستند. هنگام خواندن کندل ها باید بدانیم هرچه بدنه یک کندل بلندتر باشد، آن کندل قدرت بیش تری دارد. پس کندل های کوتاه اعتبار کم تری دارند. همینطور وجود سایه در زیر یا بالای کندل و کم یا زیاد بودن آن میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال، زیاد بودن تعداد سایهها در پایین یک کندل، میتواند نشانهی این باشد که قدرت خریدارها از قدرت فروشندهها بیش تر شده است و در چنین شرایطی ما توقع ورود پول به کندل را داریم، البته به شرطی که همزمان در بالای کندل، سایه وجود نداشته باشد. چرا که وجود سایه هم در بالا و هم پایین کندل، نشانهی برابری قدرت خریدار و فروشنده است. در چنین شرایطی بهتر است صبر کنیم و منتظر شویم تا ببینیم بالاخره بازار چه رفتاری نشان میدهد. اما منظور از رفتار بازار چیست؟ منظور این است که آیا تقاضا برای یک سهم افزایش مییابد و در نتیجه قیمت آن بالا میرود و یا تقاضا برای آن کم است و قیمتش کاهش پیدا میکند.
برای تشخیص دادن، پیش از هرچیز نیار داریم به یادگیری انواع اصلی کندل داریم.
انواع اصلی کندل ها
۱. کندل صعودی یا گاوی (Bullish): کندل های صعودی که به آنها نوسان مثبت نیز گفته میشود، سبز رنگ هستند و قیمت بازگشایی آنها کم تر از قیمت آخرین معاملهی آنها است.
۲. کندل نزولی یا خرسی (Bearish): کندل های نزولی که به آنها نوسان منفی نیز گفته میشود، قرمز رنگ هستند و قیمت بازگشایی آنها بیش تر از قیمت بسته شدن شان، یعنی قیمت آخرین معامله آنها است.
چه زمانی باید از کندل ها استفاده کنیم؟
به طور کلی، کاربرد کندل ها در بورس این است که به شما روانشناسی بازار را نشان دهند و این که معاملهگران، به خرید و فروش کدام سهم علاقمند هستند. اما چه زمانی اطلاعات حاصل از آموزش خواندن کندل ها به کار شما میآید؟
۱. در انتهای یک روند نزولی یا صعودی: زمانی که شما به انتهای یک روند صعودی یا نزولی میرسید، به این معنی است که قرار است الگوی کندل ها از آنجا به بعد وارونه (Reversal) شود. بنابراین در چنین شرایطی شما با کمک یادگیری روش خواندن کندل ها میتوانید متوجه شوید بهترین لحظه برای خرید یا فروش یک سهم چه زمانی است.
۲. دیگر کاربرد کندل ها در بورس در نقاط حمایت و مقاومت سهم است.
الگوی نفوذی کندل
یکی از الگوهای رایج در بازار که میخواهیم به شما در این مقاله آموزش بدهیم الگوی نفوذی است که آشنایی با آن به شما کمک میکند بتوانید لحظه وارونه شدن بازار را شناسایی کنید. به حالتی که در آن کندل دوم در کندل اول نفوذ میکند، الگوی نفوذی گفته میشود. برای دقیق تر متوجه شدن این الگو حتما فیلم آموزش کندل شناسی در ابتدای این مقاله را تماشا کنید.
الگوی شمعی پوشا چیست؟
الگوی کندل پوشا در انتهای روند نزولی تشکیل میشود. یعنی نقطهای که اگر آن را شناسایی کنید میتوانید سهم خوبی بخرید و وارد روند صعودی شوید. در الگوی پوشا دو شمع داریم که شمع دوم، شمع اول را میپوشاند. برای آشنایی بهتر با این الگو نیز بهتر است شکل آن را در ویدئو ببینید.
الگوی کندل دوجی مانا چیست؟
الگوی دوجی مانا برابری نسبی عرضه و تقاضا را نشان میدهد و بهتر است زمانی که آن را شناسایی میکنید، دست از خرید و فروش بردارید تا تکلیف نهایی سهم مشخص شود. البته بعضی از اوقات با توجه به کندل هایی که قبل از این الگو ظاهر شدهاند، میتوان رفتارهای بعدی بازار را حدس زد. اما در صورتی که در قبل و بعد از الگوی دوجی مانا سایههای بسیار داشته باشیم تا حدی که خود کندل بسیار کوچک شود، بهترین کار صبر کردن است.
دقت داشته باشید که قدرت کندل استیک ها در تایم فریمهای گوناگون با هم تفاوت دارد. یعنی هر چه تایم فریم بالاتر برود، قدرت یک کندل بیشتر است. بنابراین، یک کندل یک هفتهای قدرت بیشتری از یک کندل در تایم فریم یک روزه دارد و یک کندل در یک تایم فریم یک ماهه قدرت بیشتری از هردوی آنها دارد.
آیا آشنایی با کندل ها برای سود آوری کافی است؟
در ابتدا باید بگوییم که همانطور که میدانید الگوهای بسیار گوناگونی برای روش خواندن کندل ها در بورس و تحلیل تکنیکال وجود دارد و ما در این مقاله به تعداد کمی از آنها اشاره کردیم. یک معاملهگر حرفهای لازم است به انواع الگوهای کندل خوانی بورس تسلط داشته باشد و در این صورت قطعا تصمیمهای خوبی در مورد خرید و فروش سهم خود میگیرد.
البته دقت داشته باشید که آشنایی با کندل خوانی در تحلیل تکنیکال میتواند به شما در سودآوری کمک کند؛ اما به این معنا نیست که برای سودآوری کافی است. این مبحث خود پیش نیاز دو مبحث تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن است و البته در کنار این دو به استراتژی و مدیریت سرمایه قوی نیاز دارد. به عنوان مثال افرادی که بدون توجه به اصول مدیریت سرمایه از لوریج های بالا استفاده میکنند ممکن است دچار ضرر شوند. بنابر این در صورتی که شما اطلاعات و دانش کافی داشته باشید، میتوانید از یادگیری کندل شناسی در بورس در کنار مهارتهای دیگرتان بهره ببرید تا به درستی برای خرید سهم تصمیم بگیرید. اما در صورتی که اطلاعات کامل و کافی ندارید، بهتر است در دوره آموزش جامع بورس و ارز دیجیتال شرکت کنید و دانش کافی به دست بیاورید تا خدای ناکرده ضرر آسیب ناپذیری به سرمایهی شما نرسد.
الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال به همراه حد سود و حد زیان
الگوی مستطیل یکی از محبوب ترین الگوهای ادامه دهنده روند است که در معاملات مورد استفاده قرار می گیرد. در اینجا قصد داریم 5 مرحله اساسی جهت معامله با این الگو را شرح دهیم.
مفهوم الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال
شکل مستطیل، یک الگوی معاملاتی است که می تواند هم در روندهای صعودی و هم در روندهای نزولی ظاهر کاربرد انواع الگوهای قیمت شود. این الگو شامل کف ها و قله های متوالی است که به موازات هم شکل می گیرند. نکته قابل توجه دیگر این است که همه کف ها و قله ها بصورت افقی قرار می گیرند.
تصویر بالا یک طرح ساده از الگوی نموداری مستطیل را نشان می دهد.
انواع الگوهای مستطیلی
الگوی مستطیل صعودی
مستطیل صعودی، یک الگوی ادامه دهنده روند است که در طی یک روند قوی صعودی تشکیل می شود.
پس از تشکیل الگو و شکست از سمت بالا، روند صعودی ادامه می یابد.
تصویر بالا با یک افزایش شدید قیمت شروع می گردد و سپس وارد فاز تراکم می شود. قدرت مستطیل در این است که یک جدال بین خریداران و فروشندگان رخ می دهد و پایان این رقابت موجب یک حرکت قدرتمند می گردد.
بنابراین قیمت افزایش می یابد و با یک تراکم قیمت، مستطیل شکل می گیرد. زمانیکه الگو شکسته می شود قیمت می تواند یک رالی جدید را آغاز کند.
الگوی مستطیل نزولی
الگوی مستطیل نزولی دقیقا برعکس مستطیل صعودی است.
همانگونه که در تصویر بالا مشاهده می شود الگوی مستطیل نزولی با یک کاهش قیمت آغاز می شود. سپس قیمت در یک محدوده مشخص نوسان کرده و مستطیل تشکیل می شود.
اگر شما موفق به یافتن یک الگوی مستطیل نزولی شدید می توانید بلافاصله پس از عبور قیمت از پایین مستطیل، وارد یک موقعیت فروش شوید.
5 گام جهت معامله با الگوی مستطیل
حال که با الگوی مستطیل آشنا شدید زمان آن رسیده که نحوه معامله با این الگو را فرا بگیرید.
گام اول: شناسایی الگوی مستطیل
جهت شناسایی الگوی مستطیل، ابتدا بایستی یک نمودار دارای روند مشخص را بیابید که در حال تجدید قوا(تراکم قیمت) می باشد. سپس باید حداقل دو کف و دو قله قیمتی را بیابید که بصورت افقی ایجاد شده اند.
این دو قله و کف قیمتی، سطوح مقاومت و حمایت را در الگوی مستطیل تشکیل می دهند.
تصویر بالا این را نشان می دهد که شما به منظور شناسایی الگوی مستطیل در نمودار، نیاز به دو قله و دو کف قیمتی دارید.
همانطور که در تصویر دیده می شود قیمت با یک روند صعودی شروع می شود و پس از رشد بیش از حد، وارد فاز استراحت می شود.
مکث روند، اولین قله را ایجاد می کند. سه حرکت دیگر قیمت، به ترتیب، یک کف، قله و کف دیگر را خلق کرده است. این نوسانات قیمت بگونه ای می باشد که گویی نمودار در یک جعبه به دام افتاده است.
وقتی مشاهده کردید قیمت برای بار دوم می خواهد کف ایجاد کند آن را به عنوان الگوی مستطیل در نظر بگیرید. زیرا نمودار، دو قله و دو کف را ایجاد کرده است.
گام دوم: مشخص کردن شکست الگو
اگر مستطیل، صعودی است شما بایستی به دنبال شکست از بالای الگو باشید. با شکست از بالای الگو می توان انتظار داشت که روند صعودی ادامه دار خواهد بود.
اگر مستطیل، نزولی باشد بایستی قیمت، سطح حمایت(کف مستطیل) را بشکند تا به عنوان الگوی مستطیل شناسایی شود. در این حالت، شما سیگنالی دریافت کرده اید که قیمت در حال شروع یک روند نزولی جدید می باشد.
تصویر بالا نشان می دهد که چگونه شکست در یک الگوی مستطیل صعودی صورت می گیرد. توجه داشته باشید که در این مثال، ما از دو قله و دو کف جهت تشکیل الگو استفاده کرده ایم. با این حال ممکن است گاهی اوقات در هر سطح، سه یا چهار کف و قله تشکیل شود.
گام سوم: ورود به معامله با الگوی مستطیل
جهت ورود به معامله، شما بایستی ابتدا مشخص کنید که آیا شکست در همان جهتی می باشد که روند مکث کرده است. سپس می تواند سهام مورد نظر را خریداری کنید و یا اگر الگو، یک مستطیل نزولی است وارد معامله فروش استقراضی شوید.
گام چهارم: با تعیین حد زیان، معامله را امن کنید
شما نبایستی معامله را به دست شانس بسپارید.
مانند هر معامله دیگر بایستی برای مدیریت معامله خود از سفارش حد زیان استفاده کنید.
زمانیکه شما شکست الگو را تشخیص دادید بایستی مسافت بین سطح حمایت و مقاومت در مستطیل را اندازه گیری کنید. سپس حد زیان خود را در نقطه وسط این مسافت قرار دهید.
بدین ترتیب، معامله شما امن می شود. بنابراین شما می دانید که حداکثر زیان این معامله برابر با نصف اندازه الگو خواهد بود.
در تصویر زیر، نحوه تعیین حد زیان بصورت شکل نمایش داده شده است:
پس از اینکه بعد از شکست الگو وارد یک معامله خرید شدید، سفارش حد زیان شما بایستی همانند تصویر بالا تعیین شود.
دلیل اینکه حد زیان را در وسط الگو قرار می دهیم این است که امکان دارد نمودار قیمت، قبل از ادامه روند، تکانه هایی را تجربه کند و نوسان داشته باشد.
بنابراین اگر حد زیان را دقیقا قبل از شکست قرار دهید ممکن است معامله شما با یک نوسان کوچک بسته شود.
گام پنجم: حد سود در الگوی مستطیل
در الگوی مستطیل، یک قانون ساده جهت خروج از معامله وجود دارد.
زمانیکه شما با استفاده از الگوی مستطیل وارد معامله شدید بایستی معامله را حفظ کنید تا نمودار، حداقل هدف قیمت که به اندازه الگو می باشد را سپری کند.
اندازه الگو به معنی تفاضل بین سطح حمایت و سطح مقاومت در مستطیل است. این تفاضل با قیمت در نقطه شکست جمع می شود و حداقل هدف قیمتی بدست می آید.
از آنجاییکه حد زیان موقعیت معاملاتی در وسط الگو قرار گرفته است حد سود شما به اندازه دو برابر حد زیان شماست. بدین ترتیب، نسبت پاداش به ریسک برابر با 2 می باشد که رقم قابل قبولی است.
خطوط زرد رنگ در تصویر بالا، حداقل پتانسیل مورد انتظار در الگوی مستطیل را نشان می دهند. اما در اکثر اوقات، حرکت قیمت بیش از این محدوده در جهت خود ادامه می یابد.
گاهی اوقات ما وارد فاز دوم رالی قیمت می شویم که می تواند سرعت رشد آن چندین برابر بیشتر از فاز اول باشد.
اگر شما دریافتید که یک سهم واقعا در حال شروع یک رالی پر قدرت است می توانید از دیگر اندیکاتورها مانند میانگین متحرک جهت خروج از معامله استفاده کنید.
معامله با الگوی مستطیل با سقف های بالاتر و کف های پایین تر
حال که نحوه معامله با الگوی مستطیل را آموختیم می خواهیم دریابیم که چگونه می توان سود معامله را از حداقل هدف قیمتی فراتر برد.
اگر الگوی مستطیل، صعودی باشد معامله را تا زمانی حفظ می کنیم که نمودار، کف های بالاتر ایجاد می کند. این معامله زمانی بسته خواهد شد که در نمودار سقف پایین تر و کف پایین تر مشاهده شود.
اگر الگوی مستطیل، نزولی باشد معامله تا زمانی حفظ می شود که نمودار، قله های پایین تر ایجاد می کند. این معامله زمانی بسته خواهد شد که قله های بالاتر و کف های بالاتر در نمودار ظاهر شوند.
در زیر، یک مثال واقعی از مستطیل نزولی را مشاهده می کنید.
نمودار بالا مربوط به سهام شرکت اینتل(Intle) می باشد که در تایم فریم ساعتی رسم شده است. در این نمودار، قیمتهای 14 آوریل 2016 مشاهده می شود که پتانسیل الگوی مستطیل در آن نمایش داده شده است.
نمودار با یک کاهش قیمت شروع می شود و پس از آن، یک دوره تراکم به شکل مستطیل تشکیل می گردد.
این الگو با خطوط آبی بر روی نمودار مشخص شده است. همانگونه که مشاهده می شود، قیمت، سه کف و سه قله را بصورت افقی ایجاد کرده است. بنابراین، ما وجود الگو را تایید می کنیم و در هنگام شکست سطح پایینی مستطیل، وارد موقعیت فروش می شویم.
سپس، حد زیان معامله را در وسط الگو قرار می دهیم که با خط افقی قرمز رنگ نمایش داده شده است.
پس از اینکه سهام اینتل را بصورت استقراضی به فروش رساندیم قیمت وارد یک روند نزولی قدرتمند می شود. همانطور که در تصویر مشاهده می کنید قیمت، چهار قله پایین تر ایجاد کرده است که با خطوط مشکی در تصویر مشخص شده است.
نمودار پس از چهار قله پایین تر، یک قله بالاتر ایجاد کرده است. در همین زمان، یک کف بالاتر نیز در نمودار، شکل گرفته است. این محدوده ها با خطوط قهوه ای نشان داده شده است.
بنابراین، ما بر اساس این سیگنال صعودی، از موقعیت فروش خارج می شویم و معامله را می بندیم.
حال به یک مثال واقعی از الگوی مستطیل صعودی توجه کنید.
تصویر بالا، نمودار جنرال الکتریک در تاریخ 14 ژوئن 2016 را نشان می دهد. این نمودار در تایم فریم 2 دقیقه ای نمایش داده می شود. در این تصویر، الگوی مستطیل صعودی شکل گرفته است.
الگو با خطوط آبی در نمودار مشخص شده است. ما بایستی در هنگام شکست الگو از بالا، وارد معامله خرید شویم. این شکست، پس از افزایش قیمت در دومین کف قیمتی در داخل الگو رخ داده است.
بنابراین ما سهام جنرال الکتریک را خریداری می کنیم و سفارش حد زیان را در وسط الگو قرار می دهیم.
یک ساعت بعد، نمودار به حداقل هدف قیمتی خود می رسد. در مسیر صعودی، نمودار، کف های بالاتر ایجاد می کند. هر کف قیمتی در نمودار، بالاتر از کف قبلی است. این حاکی از یک روند صعودی در نمودار است.
ناگهان قیمت، یک کف پایین تر در نمودار ایجاد می کند. با این حال، قله ها هنوز در سطوح بالاتر تشکیل می شوند.
به منظور خروج از معامله بایستی قله پایین تر و کف پایین تر را در نمودار مشاهده کنیم.
این نشاندهنده خستگی روند صعودی است. با این حال، حرکت قیمت، سیگنال خروج از معامله را نمی دهد.
خطوط سبز رنگ در تصویر بالا، این رفتار را نشان می دهد. این یک الگوی مثلث انبساطی است که نشان دهنده پتانسیل افزایش قیمت است. بنابراین ما موقعیت خریدمان را بر اساس الگوی مستطیل، حفظ می کنیم.
کف بعدی در نمودار در سطح بالاتر است که مشخص می کند هنوز روند صعودی در جریان است. سپس قیمت، قبل از اتمام بازار، یک حرکت صعودی دیگر را تجربه می کند و ما معامله را می بندیم.
ما در این معامله تنها به این دلیل موقعیت معاملاتی خود را می بندیم که سبک معامله ما، معاملات روزانه(Day trading) است و نمی خواهیم معامله را در طول شب حفظ کنیم.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 3.8 / 5. تعداد آرا 88
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
دوره بازگشت سرمایه در ارزیابی سرمایه گذاری ها
آموزش ثبت نام و راهنمای استفاده از سایت تاپ چنج
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
Shadow در کندل استیک چیست؟
سایه (Shadow) یا فتیله خطی است که روی کندل در نمودار کندل استیک یافت می شود و برای نشان دادن محل نوسان قیمت در مقایسه با قیمتهای باز و بسته به کار می رود. اساساً ، این سایه ها بالاترین و پایین ترین قیمت هایی را نشان می دهد که یک سهام یا ارز در یک بازه زمانی خاص کاربرد انواع الگوهای قیمت معامله کرده است. کندل استیک قسمت وسیعی نیز دارد که به آن “بدنه” می گویند.
نکات کلیدی Shadow در کندل استیک
- در نمودار کندل استیک ، سایه (فتیله) قسمتهای نازکی است که عملکرد قیمت روز را نشان می دهد زیرا با قیمت پایی آن متفاوت است.
- طول و موقعیت سایه می تواند به معامله گران کمک کند تا احساس امنیت بازار را ارزیابی کنند.
- برخی از تحلیل گران تکنیکال معتقدند سایه بلند به معنی چرخش یا معکوس شدن قیمت است در حالی که کندل استیکی که عملا فتیله ندارد ، نشانه قوی بودن روند است.
- در ترید دو شکل اصلی تجزیه و تحلیل وجود دارد: تحلیل فاندامنتال و تکنیکال. تجزیه و تحلیل فاندامنتال به عملکرد شرکت برای ارائه سرنخ و بینش در مورد مسیر آینده قیمت متکی است. تحلیلگران فاندامنتال معیارهای درآمد را ردیابی می کنند.
- برای مقایسه ، تحلیلگران تکنیکال بر روی تغییرات قیمت تمرکز می کنند. آنها سعی می کنند الگوها را در عملکرد قیمت شناسایی کنند و سپس با استفاده از این الگوها جهت قیمت را در آینده پیش بینی می کنند. تجزیه و تحلیل فاندامنتال به تحلیلگران کمک می کند سهام یا ارز موردمعامله را انتخاب کنند ، در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال به آنها می گوید چه موقع باید آن را معامله کنند. نمودار کندل استیک یکی ازابزارها برای آنالیز تکنیکال است.
شناسایی و استفاده از سایه یا Shadow در کندل استیک
هر کندل استیک دارای یک باز ، بالا ، پایین و نزدیک است. باز ، بالا ، پایین و نزدیک به قیمت اشاره دارد. این مقادیری است که الگوی کندل استیک را ایجاد می کند. قسمت داخل کندل استیک که توخالی است یا پر شده است ، بدنه نامیده می شود.
خطوط موجود در دو انتهای بدنه به عنوان فتیله یا سایه شناخته می شوند و نشان دهنده دامنه بالا یا پایین برای دوره زمانی است.
الگوهای هارمونیک و انواع آن
اگر در بازار های بورس یا سایر بازار های مالی فعالیت داشته باشید، می دانید که قیمت دارایی های مالی در یک جهت حرکت نکرده و دائما در حال نوسان هستند. به همین دلیل هر معامله گری نیاز به ابزار های تحلیلی خاصی دارد تا بتواند در پیچ و خم بازار ها معامله خوبی را به سرانجام برساند، الگوی هارمونیک یا Harmonic Pattern که در سال ۱۹۳۲ توسط گارتلی به وجود آمده است، یکی از ابزار های قوی و کاربردی برای تحلیل تکنیکال می باشد. این الگو دارای انواع مختلفی است که هدف آن ها بررسی حرکت قیمت سهام و بازار ها می باشد. الگوی هارمونیک براساس فرمول فیبوناچی عمل می کند و از تلفیق اشکال هندسی و اعداد فیبوناچی به وجود آمده است. با ما همراه باشید تا نحوه کار با الگوی هارمونیک و استفاده از آن در بازار های مالی را فرا بگیرید.
الگوی هارمونیک چیست؟
الگوهای هارمونیک یکی از پیچیده ترین ابزار های تجاری هستند که برای ترسیم آن ها در چارت های قیمتی نیاز به دانش خاص و آموزش های معامله گری حرفه ای است. هارمونیک یکی از الگو های پیشبینی کننده روند یک دارای، مانند الگوی سر و شانه است، با این تفاوت که الگوی هارمونیک بر اساس معاملات و محاسبات ریاضی عمل کرده و از فرمول ریاضی فیبوناچی پیروی می کند. به دلیل اینکه اعداد فیبوناچی پایه و اساس این الگو می باشند، استفاده از آن نیاز به تمرین بیشتری برای شناسایی نقاط بازگشتی نسبت به سایر الگو های کلاسیک دارد. در این الگو ها که اغلب به شکل M و w هستند یا گاهی ترکیبی از هر دو میباشند، معامله گران به نمودارها دقت کرده و حرکت قیمتی سهام ها مورد بررسی قرار می گیرد. جالب است بدانید در این روش فعالان بازار سرمایه، نیازی به بررسی مسائل بنیادی شرکت ها ندارند و تنها حرکت قیمت ها را زیر نظر می گیرند.
ساختار الگوی هارمونیک
معمولاً الگو های معاملاتی هارمونیک از پنج نقطه چرخش و چهار پایه تشکیل می شوند که نقطه اصلی آن X نامیده می شود. الگو از این نقطه شروع شده و به موج تکانه ای که XA نامیده می شود رسیده و پس از XA به نقطه B می رسد و پایه AB را به وجود می آورد، الگو براساس همین روش ادامه داده و پایه های موج های BC و CD تشکیل می شوند. تمامی این الگو ها از روش الگوی سه نقطه ای ABC پیروی می کنند، پس کافی است یکی از این الگو ها را به خوبی یاد گرفته تا درک بقیه الگوها برایتان راحت تر شود.
انواع الگو های هارمونیک
همانطور که گفته شد این الگو ها انواع مختلفی دارند که هر کدام شکل منحصر به فردی داشته و دارای شباهت و تفاوت های زیادی می باشند. تشخیص الگوی هارمونیک با چشم غیر مسلح کمی دشوار است و کسانی که آشنایی کاملی با این الگو ها نداشته باشند دچار مشکل می شوند. البته تحلیل گران به طور کامل این الگو ها را شناخته و درک کاملی از آن ها دارند، به طوری که قادر به تشخیص این الگو ها از روی نمودار ها هستند. با توجه به متعدد بودن الگو های هارمونیک یادگیری تمام آن ها کمی دشوار است، به همین دلیل در ادامه چهار مورد از محبوب ترین این الگو ها را نام برده و توضیح داده ایم تا با شناخت این الگو ها با بهترین الگو های هارمونیک آشنا شوید.
الگوی گارتلی
الگوی گارتلی نقاط شکست، مقاومت و حمایت را به معامله گران نشان می دهد، به همین دلیل نسبت به دیگر الگو ها کاربرد بیشتری دارد و در دو حالت صعودی و نزولی نمایان می شود که وجه تمایز این دو حالت در وارونگی آن ها می باشد. حالت صعودی الگوی گارتلی به این صورت است که ابتدا صعودی بوده سپس یک معکوس کوچک داشته و دوباره صعودی خواهد شد و بعد از صعود دوباره، حالت معکوس آن بزرگتر می شود و شکلی مانند M تشکیل می دهد. بهترین حالت برای خرید در پایان همین نقطه می باشد و حالت M در الگوی گارتلی یک سیگنال خرید است. حالت نزولی دقیقا برعکس صعودی بوده و شکلی شبیه W دارد، پایان این نقطه نیز بهترین زمان برای فروش محسوب می شود. همانطور که مشاهده کردید با برسی الگوی گارتلی، به راحتی می توانید زمان درست برای کاربرد انواع الگوهای قیمت خرید و فروش سهام خود را مشخص کرده و همیشه یک قدم از سایر معامله گران جلو تر باشید.
الگوی پروانه
الگوی پروانه از نظر ظاهری تقریبا شبیه الگوی گارتلی بوده و دو حالت صعودی M شکل و نزولی W شکل دارد که به دو صورت پروانه خرسی و پروانه گاوی وجود دارد. مشاهده الگوی پروانه معمولا در انتهای روند بوده و روند معکوس را که از روند اصلی قوی تر بوده نشان می دهد. همچنین به وسیله این الگو قادر به تشخیص سود و زیان خواهید بود و تنها تفاوت در نسبت های فیبوناچی الگوی نزولی و صعودی پروانه در وارونگی آن ها می باشد، معمولا معامله گران با استفاده از این الگو ریسک معاملات خود را احتساب می کنند.
الگوی خفاشی
الگوی خفاشی دقیق ترین نوع این محسوب می شود و از نظر ظاهری مشابه الگوی پروانه و گارتلی می باشد، می توان گفت این الگو دو حالت صعودی و نزولی دارد که حالت صعودی M شکل و نزولی W شکلی دارد اما در تراز های فیبوناچی اندازه گیری شده تفاوت وجود داشته و نسبت های فیبوناچی الگوی صعودی و نزولی در وارونگی با هم متفاوت است و در نهایت شکلی شبیه ذوزنقه تشکیل خواهند داد. در بازارهای دو طرفه می توان سفارش فروش را در نقطه D که شروع افت قیمت می باشد انجام داد و به وسیله این الگو سود مناسبی کسب کرد.
الگوی خرچنگ
الگوی خرچنگ در سال ۲۰۰۰ میلادی کشف شده که سبب تشخیص نوسانات بازار می شود، به همین دلیل تحلیل گران علاقه زیادی نسبت به برسی آن داشته و بهترین و مناسب ترین الگو برای کسانی است که قصد تشخیص نوسانات قیمت را دارند. این الگو همانند الگوی پروانه می باشد و در دو حالت صعودی M شکل و نزولی W شکل به معامله گران ارائه می شود، اما شکل آن فشرده تر می باشد. تفاوت عمده ای که این الگو با سایر الگو ها دارد تنها در موج آخر حرکتی خود می باشد که اصلاح بزرگ تری نسبت به سایر الگو ها انجام می دهد. دقت داشته باشید نقطه D در الگوی خرچنگ نزولی نشان دهنده افت شدید قیمت می باشد.
الگو های هارمونیک در تحلیل تکنیکال بورس
بازار بورس یکی از بزرگ ترین بازار های مالی است که تشخیص حرکت سهام در آن از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. به همین دلیل استفاده از ابزار های تحلیلی که به پیشبینی قیمت کمک کنند از واجبات معامله در این بازار به شمار می رود. الگوی هارمونیک برای ساخت شاخص های تکنیکال از اعداد فیبوناچی که از صفر و یک شروع می شود کمک گرفته و از معدود روش هایی است که به تمرکز پیش بینی حرکت روند ها توجه دارد و محل دقیق چرخش یا معکوس شدن روند را به تحلیل گران تکنیکال نشان می دهد، به طوری که آن ها می توانند به وسیله این روش الگوها را به طور دقیق شناسایی کرده و به ورود یا خروج از بازار فکر کنند. همچنین بر اساس این روش می توان به شکستن موج ها به موج های کوچک تر یا تبدیل آن ها به موج های بزرگ تر دقت کرد و آینده سهام و بازار خود را پیش بینی کرد، در نتیجه می توان گفت الگوی هارمونیک یکی از بهترین ابزار های تحلیل بازار بورس است که چشم انداز دقیقی از ورود و خروج بازار به معامله گران اعطا می کند. در آموزش بورس سایت تیبورس میتوانید اطلاعات بیشتری در زمینه تحلیل بازار بدست بیاورید.
مزایا و معایب الگوی هارمونیک در تحلیل تکنیکال
الگوی هارمونیک در تحلیل تکنیکال مانند تمامی ابزار های تحلیل دیگر، دارای مزایا و معایبی می باشد که نیاز است این مزایا و معایب را بشناسیم تا استفاده بهتری از این الگو داشته باشیم، به همین جهت تصمیم داریم نقاط قوت و نقاط ضعف الگوی هارمونیک را به طور کامل برسی کنیم.
دیدگاه شما