محرک شاخص اولیه چیست؟


محرک هایی برای بهبود بازار تجارت

بیایید برای توصیف محرک هایی برای بهبود بازار تجارت، با اصول اولیه شروع کنیم. بنابراین یک تعریف کامل چنین است :

منظور از محرک بازار، هر رویداد یا عاملی است که بتواند بر بازار تأثیر بگذارد و حرکتی ایجاد کند.

محرک های بازار امروز همه اخباری هستند که در کوتاه مدت نوسان را افزایش می دهند. قبل از انتشار آنها، بازار معمولاً دارای نوسانات کم است. برای مثال اخبار فارکس ، محرک پرقدرت این بازار مالی است. همچنین سایر عوامل موثر بر بازار فارکس نیز محرک هایی برای بهبود بازار تجارت محسوب می شوند. بنابراین، می‌توانیم محرک‌های بازار امروز را به عنوان اخبار، رویدادها و داده‌هایی که می‌توانند بر عملکرد یک ابزار مالی خاص تأثیر بگذارند، تعریف کنیم. محرک یا غیرمنتظره باشد.

محرک‌های بازار قابل پیش‌بینی شامل داده‌های کلان اقتصادی است که در روزها و زمان‌های دقیق مورد انتظار است و به راحتی در تقویم اقتصادی در دسترس است. داده‌های کلان، جلسات و بیانیه‌های بانک مرکزی، داده‌های فصلی شرکت‌ ها، رویدادهای سیاسی و انتخابات، همگی محرک‌های بازار قابل ردیابی و پیش‌بینی هستند. برای هر معامله گر ضروری است که همیشه برای این رویدادها آماده باشد.

انواع مشوق ها کدامند؟

همانطور که قبلاً اشاره کردیم، مشوق ها یا محرک هایی برای بهبود بازار تجارت، تمام آن رویداد هایی هستند که می توانند بازار را به صورت کوتاه یا غیرقابل پیش‌ بینی حرکت دهند. محرک‌های بازار را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد :

رویدادهای مثبت یا منفی : داده‌هایی با این ویژگی‌ها در رابطه با یک بازار خاص می‌توانند بر روی روند صعودی و منفی تأثیر بگذارند.

رویدادهای بالاتر یا پایین‌ تر از حد انتظار : در این مورد، اخباری هستند که از یک پیش‌بینی خاص منحرف می‌شوند و به طور فزاینده‌ ای بر روند صعودی و نزولی یک دارایی معین مثلا یک سهام یا اوراق بهادار تأثیر می‌گذارند و تاثیر مشوق ها را برای معامله گران آشکار می سازند.

با توجه به دامنه تحلیل فاندامنتال، می توان 3 محرک اصلی بازار را تعریف کرد :

1 – شاخص های اقتصادی :

منظور از شاخص‌های اقتصادی، تمام داده‌ها و شاخص‌های آماری مربوط به عملکرد یک اقتصاد خاص یا یک بخش اقتصادی خاص است. برای مثال تولید ناخالص داخلی GDP یک شاخص اقتصادی بسیار مهم و جزو محرک هایی برای بهبود بازار تجارت محسوب می شود.

2 – شاخص های مالی :

شاخص های مالی، تا آنجا که به حوزه ایالت ها و جوامع اقتصادی مانند اتحادیه اروپا مربوط می شود، شامل فعالیت بانک مرکزی، روند نرخ بهره، تورم و غیره است.

3 – عوامل سیاسی :

عوامل سیاسی، مانند محرک‌های بازار، احتمالاً ساده‌ترین عوامل برای درک و تفسیر هستند. بدیهی است که کشوری که با انتخابات سیاسی روبرو است، تحرکات بازار خارق العاده ای را تجربه خواهد کرد. بارز ترین نمونه محرک شاخص اولیه چیست؟ عوامل سیاسی به عنوان محرک هایی برای بهبود بازار تجارت، انتخابات آمریکا در ماه نوامبر است که در هفته های قبل و بعد از رای گیری، بازارهای مالی شاهد نوسانات زیادی می باشد.

مشوق ها چگونه بر اقتصاد تاثیر می گذارند؟

اقتصاد کشور های مختلف تا حد زیادی وابسته به بازارهای محرک شاخص اولیه چیست؟ مالی داخلی و همچنین بازار های جهانی است. همانطور که می دانید، تمام بازار های مالی کم و بیش از نوسان برخوردار هستند. این نوسانات و تحرکات را درواقع همان محرک هایی برای بهبود بازار تجارت شکل می دهند. بنابراین بدیهی است که انواع مشوق های بازار بر اقتصاد جوامع تاثیرگذار باشند. مشوق های مثبت تاثیرات مثبتی در اقتصاد کشور ایجاد می کنند و بهبود اقتصاد را به دنبال دارند و برعکس، مشوق های منفی می توانند افول اقتصاد کشور را در پی داشته باشند. دلیل حساسیت محاسبه شاخص های اقتصادی مختلف نیز همین تاثیر محرک ها بر اقتصاد کشورها می باشد.

انواع تبلیغات تجاری چیست؟

تبلیغات تجاری نیز محرک هایی برای بهبود بازار تجارت محسوب می شوند. معامله گران به خوبی از قدرت تبلیغات برای تغییر شرایط آگاه هستند. انواع تبلیغات تجاری به سه دسته چاپی، دیداری و محتوایی تقسیم می شود.

در تبلیغات صوتی از صدا جهت معرفی و تبلیغ دارایی ها استفاده می شود. با اینکه امروزه با پیشرفت تکنولوژی ابزار های صرفا صوتی کمتر به چشم می آیند، اما تبلیغات صوتی همچنان جایگاه و ارزش خود را حفظ کرده اند.

بهره گیری از روش های دیداری و مشاهده در جهت اهداف تجاری نیز کاربرد فراوانی دارد.

محتوا های تبلیغاتی و ارائه اطلاعات مفیدی در رابطه با دارایی های برای رسیدن به اهداف تجاری بسیار مفید هستند. البته نوشتن محتوا و متن تبلیغاتی و جذب مخاطب از این طریق نیازمند مهارت است. این سه نوع تبلیغات همگی محرک هایی برای بهبود بازار تجارت محسوب می شوند.

ابزارهای تبلیغات چیست؟

طبیعتا تبلیغات به عنوان محرک هایی برای بهبود بازار تجارت، نیاز به ابزار انتشار دارند. هرکدام از انواع تبلیغات تجاری که معرفی شد، ابزار مربوط به خود را دارند. ابزار تبلیغات به شرح زیر است :

تلویزیون : تلویزیون یکی از منابع مهم تبلیغات تجاری است. تلویزیون رسانه ای است که طیف گسترده ای از مشاغل تبلیغات خود و USP خود را در آن نمایش می دهند.

تبلیغات سفارشی : محصولات سفارشی محبوبیت خود را به دست آورده اند و به طور گسترده در دنیای تجاری مورد استفاده قرار می گیرند. شرکت های حرفه ای طراحی گرافیک همیشه پرچم ها، بنرها، وسایل بادی و سایر محصولات تبلیغاتی را با لوگو و پیام های برند سفارشی می کنند.

تبلیغات چاپی : می توان آن را در بسیاری از رسانه ها، از مجلات و روزنامه ها گرفته تا آگهی ها، گنجاند. با مجلات و روزنامه ها، هزینه تبلیغات می تواند به میزان قابل توجهی بر اساس سطح خوانندگان و موقعیت تبلیغات متفاوت باشد.

رادیو : رادیو مهم ترین ابزار برای تبلیغات صوتی به شمار می رود. این ابزار در گذشته کاربرد بیشتری داشت و امروزه با گسترش تکنولوژی به حاشیه رفته است. اما هنوز هم طرفداران خاص خود را دارد.

اینترنت و شبکه های اجتماعی : امروزه با گسترش ارتباطات، فضای مجازی و شبکه های جمعی مختلف، محرک هایی برای بهبود بازار تجارت به شمار می روند و به محیط مناسبی برای انجام تبلیغات تجاری تبدیل شده است.

سخن پایانی

محرک هایی برای بهبود بازار تجارت، مشوق ها یا عوامل ایجاد تغییرات در بازار هستند که بر اقتصاد کشور ها نیز تاثیر بسزایی دارند. این محرک ها هرکدام شدت و تاثیر متفاوتی دارند. تاثیرات آن ها بر بازار می تواند مثبت یا منفی باشد. معامله گران ملزم هستند این محرک ها را به خوبی بشناسند و نحوه تاثیرگذاری آن ها بر بازار را بدانند. این شناخت به معامله گران کمک می کند روند بازار را تشخیص دهند و در نتیجه معاملات بهتری را تجربه کنند. محرک هایی برای بهبود بازار تجارت، هم می توانند مفید باشند و هم می توانند زمینه ساز شکست شما در معاملات باشند. نکته مهم این است که مشوق ها بشناسید و تاثیرات آن ها را به درستی تجزیه و تحلیل کنید.

در این مقاله تعریف کاملی از محرک هایی برای بهبود بازار تجارت و همچنین معرفی انواع آن ارائه شد. علاوه بر این تاثیرات محرک های بازار بر اقتصاد نیز شرح داده شد. شما می توانید از اطلاعات کاربردی این مقاله برای بهبود معاملات خود بهره بگیرید.

نظرات و پیشنهادات ارزشمند خود را برای ما ارسال کنید و اگر سوالی در رابطه با مطالب مقاله برایتان مطرح شد، با مشاورین نیکس تماس حاصل نمایید.

شاخص ترس و طمع چیست؟

شاخص ترس و طمع یکی از پرکاربردترین ابزارها در تحلیل بازارهای مالی است. رفتار بسیاری از معامله‌گران در بازارهای مالی بر مبنای احساسات درونی و لحظه‌ای آن‌ها شکل می‌گیرد. ترس و طمع دو محرک اصلی نوسانات در بازارهای مالی هستند که جریانات قیمتی را به‌وجود می‌آورند. بسیاری از مواقع این سوال را از خودمان می‌پرسیم که چه زمانی برای ورود به یک بازار مالی مناسب است. شاخص ترس و طمع می‌تواند گزینه خوبی برای پاسخ به این سوال باشد.

شاخص ترس و طمع چیست؟

گفتیم که احساساتی نظیر حرص و در مقابل، ترس عاملی برای تشکیل روندها در بازار هستند. درواقع در دوره‌های رشد و رونق بازار، احساساتی نظیر حرص و طمع معامله‌گران باعث افزایش قیمت‌ها می‌شود. در مقابل، ترس و نگرانی معامله‌گران در دوران رکود نیز باعث نزول بیشتر قیمت‌ها در بازارهای مالی می‌شود.

شاخص ترس و طمع معیار خوبی برای این سنجش است. درواقع این شاخص با اندازه‌گیری میزان ترس و طمع معامله‌گران دربازار میزان نوسانات بازار را اندازه‌گیری می‌کند. به عنوان مثال زمانی سرمایه‌گذاران اقدام به فروش سهام می‌کنند که از چیزی ترسیده باشند. در مقابل زمانی اقدام به خرید سهمی می‌کنند که طمع سود در آن‌ها ایجاد شود. این شاخص در بازارهای مالی متفاوت به نام‌های مختلفی شناخته می‌شود که در ادامه به معرفی آن‌ها می‌پردازیم.

شاخص ترس و طمع

شاخص ترس و طمع در بورس آمریکا

در بازار بورس آمریکا این شاخص را با نام VIX می‌شناسیم. شاخص VIX مخفف عبارت Volatility Index و به معنی شاخص نوسانات بازار است. درواقع این شاخص میزان نوسانات سی روزه شاخص S&P500 را نشان می‌دهد که عملکرد 500 شرکت بزرگ سهامی حاضر در بورس را ارزیابی می‌کند.

با این شاخص محرک شاخص اولیه چیست؟ ما می‌توانیم میزان ترس و یا طمع سرمایه‌گذاران را در لحظه اندازه‌گیری کنیم. لازم به ذکر است که این شاخص برای اولین بار در سال ۱۹۹۳ دکتر رابرت والی (Robert Whaley) و برای اندازه‌گیری میزان نوسانات بورس CBOE طراحی شد. این امر نشان دهنده قدمت استفاده از این اندیکاتور است.

چگونه از شاخص ترس و طمع استفاده کنیم؟

از آنجایی که شاخص ترس و طمع (VIX) میزان نوسانات بازار بورس را اندازه‌گیری می‌کند، پس می‌توانیم نتیجه بگیریم که این شاخص رابطه عکسی با روند بازار دارد. زمانی که بازار در حالت بحرانی قرار دارد، معمولا بازار دچار ریزش می‌شود. بنابراین بسیاری از سرمایه‌گذاران سعی می‌کنند با اقدامات پوششی (نظیر صندوق‌های سرمایه‌گذرای و اختیارهای تبعی و خرید اختیار فروش) از ریسک خود در بازار بکاهند. در چنین وضعیتی میزان شاخص ترس و طمع نیز افزایش می‌یابد. اما در مقابل زمانی که بازار در شرایط خوبی قراردارد، معمولا سرمایه‌گذاران ریسک بیشتری می‌کنند و ما شاهد ورود سرمایه‌های بیشتری به بازار هستیم. در چنین وضعیتی شاخص ترس و طمع (VIX) در حالت نزولی قرار می‌گیرد و به اصطلاح می‌گوییم که بازار در چنین شرایطی در آرامش است.

آیا شاخص ترس و طمع بورس تهران هم داریم؟

خیر متاسفانه هنوز چنین شاخصی برای بورس اوراق بهادار تهران به‌صورت رسمی محاسبه و معرفی نشده است. اما اندیکاتور این شاخص را در پلتفرم تریدینگ‌ویو (TRADINGVIEW) می‌توانید از قسمت اندیکاتورها با نام Historical Volatility مشاهده کنید.

شاخص ترس و طمع

به‌عنوان مثال در نمودار فوق ما اندیکاتور مذکور را روی شاخص کل بورس اعمال کردیم (منبع سایت ره‌آورد365). همان‌طور که مشخص است زمان‌هایی که شاخص ترس و طمع در پایین‌ترین حالت خود قرار دارند، می‌توانیم بگوییم که آرامش نسبی بر بازار حاکم است و سرمایه‌گذاران با نگرانی کمتری در بازار فعالیت می‌کنند. همچنین این اندیکاتور به ما می‌گوید که زمانی که شاخص ترس و طمع زیاد می‌شود، ریسک بازار هم زیاد شده و این مساله باعث ایجاد ترس و نگرانی بیشتر سرمایه‌گذاران شده است.

دقت کنید که افزایش نگرانی سرمایه‌گذاران همیشه باعث ریزش در قیمت‌ها نمی‌شود و با کاهش شاخص ترس و طمع بازار دوباره روند خود را ادامه می‌دهد. بنابراین زمانی که اندیکاتور شاخص ترس و طمع در پایین‌ترین حد خود قرار بگیرد، می‌توانیم بگوییم که ریسک بازار کم شده است (نکته مهم: کاهش ریسک به تنهایی دلیلی برای افزایش قیمت‌ها نیست).

شاخص ترس و طمع در بازار ارزهای دیجیتال

شاید بازار ارزهای دیجیتال یکی از پر نوسان‌ترین بازارهای مالی در جهان است که معامله‌گران این بازار به شدت تصمیمات احساسی می‌گیرند. لذا این محرک شاخص اولیه چیست؟ تصمیمات در قیمت‌های بازار بسیار تاثیرگذار خواهند بود. شاخص ترس و طمع در چنین بازاری می‌تواند به سرمایه‌گذاران دید خوبی نسبت به شرایط بازار بدهد تا بتوانند بهتر تصمیم‌گیری کنند.

به عبارتی دیگر شاخص ترس و طمع در بازار ارزهای دیجیتال ابزاری برای اندازه‌گیری وضعیت بازار در لحظه است. لازم به ذکر است که این شاخص را در بازار ارزهای دیجیتال با نام Fear and Greed (ترس و طمع) می‌شناسند.

شاخص ترس و طمع در ارزهای دیجیتال چگونه کار می‌کند؟

این شاخص درواقع مثل یک دما سنج عمل می‌کند و به ما می‌گوید مقدار خریداران بیشتر است یا فروشندگان. به این ترتیب شاخص ترس و طمع بین اعداد صفر تا صد نوسان می‌کند. عدد صفر به معنای ترس شدید و عدد صد به معنای طمع شدید در بازار خواهد بود.

شاخص ترس و طمع

برای دیدن این دماسنج می‌توانید به سایت Alternative.me مراجعه کنید. همچنین شما می‌توانید شاخص ترس و طمع را در داخل سایت تریدینگ‌ویو نیز ببینید.

شاخص ترس و طمع چگونه اندازه‌گیری می‌شود؟

برای اندازه‌گیری میزان شاخص ترس و طمع، موارد مختلفی مورد بررسی قرار می‌گیرند. یکی از اجزای تشکیل دهنده این شاخص میزان نوسانات بیت‌کوین است. این عامل حدود 25 دصد از اندازه شاخص را تشکیل می‌دهد.

عامل دومی که در اندازه‌گیری شاخص ترس و طمع موثر است، حجم معاملات در بازار است. برای این‌کار به نوعی از میانگین حجم معاملات سی روزه و نود روزه استفاده می‌شود که در مجموع حدود 25 درصد روی این شاخص تاثیرگذار است.

عامل دیگری که برای محاسبه این شاخص مورد استفاده قرار می‌گیرد اطلاعات متنی و ترند شدن در گوگل و شبکه‌های اجتماعی است. به این ترتیب که مشخص می‌شود که چه تعدادی ازمردم درباره یک دارایی خاص صحبت می‌کنند.

جمع‌بندی

شاخص ترس و طمع یکی از شاخص‌هایی است که دید مناسبی را برای چگونگی شرایط معاملات بازار در مورد یک دارایی خاص یا حتی یک بازار به ما می‌دهد. به این ترتیب دیگر نیازی به انجام محاسبات پیچیده یا تحلیل‌های زمان‌بر نداریم و می‌توانیم شرایط لحظه‌ای یک بازار را بسنجیم. امروزه بسیاری از مردم برای این‌که بدانند در چه سهم و یا بازاری معامله کنند که کمترین ریسک را داشته باشد، از شاخص ترس و طمع استفاده می‌کنند. اما باید دقت کنیم که استفاده از شاخص ترس و طمع به تنهایی نمی‌تواند برای ما سیگنال ورود و یا خروج به سهمی را صادر کند.

اگر مقاله فوق برایتان مفید بوده لطفا آن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

تیپرینگ چیست؟ / شاخص کلیدی که هر فعال رمز ارز باید بداند

توجه به شاخص های اقتصاد کلان و به عبارت ساده تر تصمیم های مهم دولت کشورها می تواند تاثیرات بسیار عمیقی بر روی جهت بازارها بگذارد. اگر نمودارهای بازارهای مالی را مثل نوار قلب در نظر بگیریم، دقیقا می توان گفت بازارهای مالی نبض تحرکات اقتصاد کلان هستند. لذا به عنوان یک معامله گر در هر کدام از بازارهای مالی لازم است آشنایی کلی با مباحث اقتصاد کلان داشته باشید. در این گزارش به مفهوم با اهمیت تیپرینگ و اثرات آن روی بازارها اشاره می شود.

تیپرینگ چیست؟ / شاخص کلیدی که هر فعال رمز ارز باید بداند

اقتصاد آنلاین- شیرکو سهرابی ؛ برای درک بهتر مفهوم تیپرینگ بهتر است آن را با یک مثال توضیح دهیم. زمانی که اقتصاد یک کشور یا جامعه جهانی به دلایل غیر طبیعی مثل جنگ، بلاهای طبیعی(مثل کرونا) و غیره.. دچار رکود می‌شود و به عبارتی اقتصاد جهانی دچار اختلال جدی می شود؛ بانک های مرکزی دنیا یا کشورها برای خروج از بحران ناشی از این عوامل دست به سیاست های انبساط پولی می‌زنند تا اقتصاد به روال طبیعی خود بازگردد. ناگفته نماند منظور از سیاست انبساطی، نوعی سیاست کلان اقتصادی است که به دنبال تشویق رشد اقتصادی است. سیاست انبساطی می تواند شامل سیاست پولی یا سیاست مالی (یا ترکیبی از این دو) باشد. این بخشی از دستورالعمل سیاست کلی اقتصاد کینزی است که برای کاهش رکودهای اقتصادی به منظور تعدیل روند منفی دوره های اقتصادی استفاده می شود. سیاست مالی انبساطی شامل کاهش مالیات، پرداخت نقل و انتقالات، تخفیف و افزایش هزینه های دولت در پروژه هایی مانند بهبود زیرساخت ها می شود.

تیپرینگ به سیاستهایی اطلاق می شود که فعالیتهای سنتی بانک مرکزی را تغییر می دهند. تلاش های تیپرینگ در درجه اول به منظور کنترل نرخ بهره و کنترل برداشت سرمایه گذاران از جهت آینده نرخ بهره است. تلاش‌های تیپرینگ ممکن است شامل تغییر نرخ تنزیل یا الزامات ذخیره باشد. به عبارت دیگر، تپیرینگ دقیقا معکوس تمام اقداماتی است که بانک های مرکزی در جهت سیاست انبساطی اعمال کرده اند. مثلا با کاهش مالیات سعی کرده اند پویایی به اقتصاد برگردد و زمانی که احساس کنند اقتصاد به روال طبیعی خود برگشته است کم کم نرخ مالیات ها را افزایش داده و به حالت قبل برمی گردانند. تیپرینگ تنها می تواند پس از اجرای نوعی برنامه محرک اقتصادی ایجاد شود.

برقراری ارتباط آشکار با سرمایه گذاران در مورد جهت گیری سیاست بانک مرکزی و فعالیتهای آتی به تعیین انتظارات بازار و کاهش عدم قطعیت بازار کمک می کند. به همین دلیل است که بانک های مرکزی معمولاً به جای متوقف کردن ناگهانی سیاست های پولی انبساطی، از روش تدریجی استفاده می کنند.

بانک های مرکزی با بیان رویکرد خود در مورد کاهش و با بیان شرایط خاصی که تحت آن کاهش یا ادامه می یابد یا متوقف می شود، به کاهش هرگونه عدم اطمینان بازار کمک می کند. در این راستا، هرگونه کاهش پیش بینی شده در سیاست های QE از قبل اعلام می شود و به بازار اجازه می دهد قبل از فعالیتی که در حال انجام است، تعدیلات را آغاز کند.

احتمال تیپرینگ توسط فدرال رزرو بعد از پاندمی کرونا و اثرات آن بر بازار بیت کوین

در پی پاندمیک کرونا، فدرال رزرو سیاست های انبساطی گسترده ای را برای بهبود روند اقتصادی اجرا کرد. این سیاست ها باعث شد تا بازار کار پس از شوک ناشی از همه گیری به نسبت خوبی بازیابی شود. اما از طرفی دیگر باعث ایجاد تورم در کالا ها و خدمات شد که به بیان اعضای فدرال رزرو این تورم گذرا بوده است. حال پس از صحبت های اعضای فدرال رزرو به ویژه در اجلاس جکسون هول گمانه زنی های سرمایه گذاران برای اجرای تیپرینگ توسط فدارل رزرو در ماه های آینده بسیار قوت گرفته است.

این کار اگر به سرعت انجام شود می تواند بازار های ریسکی به خصوص رمز ارزها را دچار مشکل کند و باعث ریزش این بازار بشود از طرفی این عمل از آنجایی که یک اقتصاد انقباضی به شمار می رود موجب افزایش شاخص دلار می شود و البته چنین اقدامی می تواند تاثیر منفی بر روی بازار کامودیتی ها و طلا بگذارد چرا که با قوی تر شدن دلار پس از سیاست های انبساطی شاهد کاهش ارزش کامودیتی ها نسبت به دلار خواهیم بود.

ناگفته نماند ظهور سویه جدید کرونا احتمالا دوباره سبب شود جلسات محرک شاخص اولیه چیست؟ فدرال رزرو ادامه دار باشد و به خاطر ترس ناشی از رکود دوباره سیاست تیپرینگ فعلا انجام نشود.

دلیل وحشت زیاد بازارها از تیپرینگ چیست و چرا هرگز تیپیرینگ با موفقیت انجام نشده است؟!

در برهه های مختلف زمانی، فدرال رزرو ایالات متحده (فدرال رزرو) – و دیگر بانک های مرکزی که در دهه های اخیر در QE مشغول به کار بوده اند – قصد خود را برای کاهش و معکوس QE اعلام کرده اند.

با این حال، بانک های مرکزی تا کنون ثابت کرده اند که نمی توانند یا تمایلی به کاهش مداوم سیاست های QE ندارند.

فدرال رزرو ایالات متحده، بانک انگلستان، بانک مرکزی اروپا، بانک سوئیس و بانک ژاپن همگی پیشنهاد و یا سعی کرده اند سیاستهای QE خود را، تنها برای تمدید و تسریع خرید دارایی و گسترش ترازنامه خود، کاهش داده یا لغو کنند.

بانک مرکزی سوئد، Sveriges Riksbank، موفق ترین حرکت تا کنون را در جهت کاهش ترازنامه خود از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱ انجام داد، اما از آن زمان به طور پیوسته ترازنامه خود را افزایش داده و تقریباً دو برابر قله قبلی خود را افزایش داده است. در نتیجه، ایده تئوریک بانک های مرکزی برای کاهش یا لغو QE همچنان یک وعده عمدتا پوچ است تا یک امکان واقعی.

یکی از دلایلی که چرا بانک های مرکزی تمایلی به عقب نشینی از سیاست های QE ندارند، تکرار به اصطلاح “خشم شدید” است. سرمایه گذاران (و بازارهای مالی به طور کلی) می توانند به طرز شدیدی نسبت به احتمال کاهش محرک های بانک محرک شاخص اولیه چیست؟ مرکزی واکنش نشان دهند.

شاخص های اقتصادی فارکس و چگونگی تاثیر آن بر بازار

شاخص‌های اقتصادی

تجزیه و تحلیل‌های بنیادین به عوامل تاثیر گذار بر بازار می‌پردازد و معامله‌گر تمایل دارد تا به کمک آن تغییرات اقتصادي و تأثیر آن بر نرخ ارزهاي خارجی را پیش بینی کند.

اغلب جو خصومت آمیزي بین معامله‌گران بنیادین و فنی وجود دارد و هر کدام به دیدگاه دیگری بی‌حرمتی می‌کند. واضح است که این کار اشتباه است چرا که هر دو دیدگاه قابلیت‌های زیادي دارند و تلفیقی از این دو دیدگاه نتایج عالی دربر دارد.

مزیت اصلی تجزیه و تحلیل هاي تکنیکال قابلیت ورود به بازار و خروج از آن در زمان کاملاً مشخص و دقیق و مناسب است در حالی که در دیدگاه بنیادین بیشتر به نقطه نظرات هدایتی طولانی مدت اشاره می‌شود در تجزیه و تحلیل بنیادین جنبه‌های زیادي در نظر گرفته می‌شود و بسیاری از آمارهای اقتصادی ماهانه و سه ماه نمایانگر استحکام و دوام اقتصادي است.

این تحلیل‌ها شامل تغییر و تحولات احتمالی در نرخ‌های سود کوتاه و بلند مدت است که در روند ارز خارجی از اهمیت شایانی برخور دارند به طور کلی نرخ بالای بهره کوتاه مدت یک ارز را ساپورت می‌کند مگر آنکه ثبات آن تحت تأثیر فشار زیاد و نوساتات قیمت تضعیف شود.

تجارت بین المللی و جریان‌های سرمایه‌گذاري به دقت دنبال می‌شوند تا دوام و استحکام نسبی خرید و فروش در معاملات نقدی و بازرگانی ارزیابی شود.

حوادث و رویدادهای سیاسی، مثل انتخابات یا انتصاب هیأت وزرا، اغلب اثرات مهمی بر بازارهاي ارز خارجی دارد که به سیاست و خط مشی که در زمینه اقتصاد اعمال می‌شود بستگی دارد.

تحلیل تکنیکال چیست و چگونه کار می کند؟

technical analysis

تحلیل تکنیکال که اغلب از آن به عنوان تحلیل نمودار یاد می شود، نوعی تحلیل است که هدفش پیش بینی آینده روند بازار بر اساس عملکرد قبلی قیمت و داده های حجم است. از این نوع تحلیل در بازارهای سهام و سایر دارایی ها در بازارهای مالی سنتی استفاده می کنند. تحلیل تکنیکال یک مولفه جدایی ناپذیر در معاملات ارزهای دیجتال و بازار ارز رمزنگاری نیز هست.

بر خلاف تحلیل های فاندامنتال که چندین عامل را در مورد پیش بینی قیمت یک دارایی بررسی می کنند، تمرکز تحلیل تکنیکال دقیقا بر روی پیشینه حرکت قیمت است. بنابراین، تحلیل تکنیکال ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت یک دارایی و داده های حجم است و معامله گران از آن برای شناسایی روند ها و فرصت های معاملاتی استفاده می کنند.

اَشکال ابتدایی تحلیل تکنیکال در قرن 17 در آمستردام و در قرن 18 در ژاپن ظهور کردند و شکل جدید آن به کار چارلز داو بر می گردد. داو که یک روزنامه نگار مالی و بنیانگذار وال استریت است جزو اولین کسانی بود که فهمید دارایی های منحصر بفرد و بازارها اغلب روندهایی دارند که می توانند تفکیک و بررسی شوند. او بعدا نظریه داو را مطرح کرد که محرک بیشتر تحولات در تحلیل تکنیکال بود.

در مراحل ابتدایی، تحلیل های تکنیکال بر روی کاغذ انجام می شدند و محاسبات دستی بودند، اما با پیشرفت فناوری و محاسبات مدرن، این تحلیل رواج یافت و اکنون تبدیل به ابزاری مهم برای بسیاری از سرمایه گذاران و معامله گران شده است.

تحلیل تکنیکال چگونه کار می کند؟

همانطور که گفته شد، تحلیل تکنیکال بررسی قیمت های فعلی و قبلی یک دارایی است. فرض اصلی در تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی تصادفی نیستند و به طور کلی در طول زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می شوند.

در اصل، تحلیل تکنیکال، تحلیل نیروهای عرضه و تقاضا در بازار است که نمایانگر احساسات کلی بازار هستند. به عبارت دیگر، قیمت یک دارایی بازتابی از نیروهای مخالف خرید و فروش است و این نیروها با احساسات معامله گران و سرمایه گذاران ( اساسا ترس و طمع) ارتباط نزدیکی دارند.

نکته قابل توجه، تحلیل تکنیکال در بازارهایی که در شرایط عادی فعالیت می کنند و دارای حجم و نقدینگی بالا هستند، قابل اطمینان تر و موثرتر است. بازارهای با حجم بالا کمتر در معرض دستکاری قیمت قرار می گیرند محرک شاخص اولیه چیست؟ و تاثیرات غیرطبیعی خارجی که می توانند سیگنال های غلط ایجاد کنند، این تحلیل را بی اثر می کنند.

معامله گران برای بررسی قیمت ها و در نهایت یافتن فرصت های معاملاتی مطلوب از انواع مختلف الگوهای نموداری (موسوم به شاخص ها) استفاده می کنند. معامله گران با کمک شاخص های تکنیکال می توانند روندهای موجود را شناسایی کنند. این شاخص ها همچنین اطلاعات واضحی از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، ارائه می دهند. چون شاخص های تحلیل تکنیکال جایزالخطا هستند، برخی معامله گران چندین شاخص را به کار می برند تا ریسک را کاهش دهند.

شاخص های متداول تحلیل تکنیکال

معامله گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند، شاخص ها و معیار های مختلفی را برای بررسی روند بازار ( بر اساس نمودارها و اقدامات تاریخی قیمت) به کار می گیرند. در بین بسیاری از شاخص های تکنیکال، میانگین متحرک ساده یکی از پرکاربردترین و معروف ترین شاخص ها است. همانطور که از نامش پیداست، این میانگین متحرک براساس قیمت های بسته شده یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص محاسبه می شود. میانگین متحرک نمایی یک نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده است که قیمت های بسته شده اخیر را بهتر از نسخه های قدیمی تر ارزیابی می کند.

یکی دیگر از شاخص های متداول، شاخص قدرت نسبی است و در کلاس شاخص های معروف به نوسان سنج قرار دارد. بر خلاف میانگین متحرک های ساده که تغییرات قیمت را با گذشت زمان ردیابی می کنند، نوسان سنج ها از فرمول های ریاضی برای داده های قیمت استفاده می کنند و عدد هایی ارائه می دهند که در دامنه های از پیش تعیین شده قرار دارند. این دامنه در شاخص قدرت نسبی از 0 تا 100 است.

شاخص باند بولینگر یکی دیگر از شاخص های نوسان سنج است که محبوبیت زیادی در بین معامله گران دارد. این شاخص از دو باند جانبی تشکیل شده که به دور یک خط میانگین متحرک می چرخند. برای تعیین شرایط احتمالی اشباع خرید و اشباع فروش در بازار از شاخص باند بولینگر استفاده می شود.

علاوه بر ابزارهای ساده تر و پایه ای تحلیل تکنیکال، برخی از شاخص ها وجود دارند که برای ارائه داده ها به شاخص های دیگر متکی هستند.برای مثال، شاخص قدرت نسبی استوکاستیک (تصادفی) با استفاده از فرمول ریاضی شاخص قدرت نسبی معمولی محاسبه می شود. شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی یکی دیگر از نمونه های متداول این شاخص ها است. این میانگین متحرک از تفریق دو میانگین متحرک نمایی محاسبه می شود تا خط اصلی بوجود آید. سپس از خط اول برای تولید یک میانگین متحرک نمایی دیگر استفاده می کنند که منجر به ایجاد خط دوم می شود (معروف به خط سیگنال). بعلاوه، هیستوگرام میانگین متحرک همگرایی واگرایی نیز وجود دارد که از تفاضل آن دو خط محاسبه می شود.

سیگنال های معاملاتی

در حالی که شاخص ها برای شناسایی روندهای کلی مفید هستند، می توان از آنها برای بدست آوردن اطلاعات درباره نقاط احتمالی ورود و خروج ( سیگنال های خرید یا فروش) استفاده کرد. این سیگنال‌ها ممکن است هنگام وقوع وقایع خاص در نمودار شاخص ایجاد شوند. برای مثال، وقتی که شاخص قدرت نسبی عدد 70 یا بیشتر را نشان می دهد، بیانگر قرار گرفتن بازار در شرایط اشباع خرید است. با رسیدن شاخص قدرت نسبی به عدد 30 یا کمتر از آن، بازار در شرایط اشباع فروش قرار می گیرد.

همانطور که محرک شاخص اولیه چیست؟ قبلا بحث شد، همیشه سیگنال های معاملاتی ارائه شده توسط تحلیل تکنیکال دقیق نیستند و شاخص های تکنیکال گاهی اوقات سیگنال های کاذب تولید می کنند. این امر به ویژه در بازار ارز های رمزنگاری که نسبتا کوچکتر و بی ثبات تر از بازار های سنتی هستند، می تواند نگران کننده محرک شاخص اولیه چیست؟ باشد.

انتقادهای وارد شده به تحلیل تکنیکال

اگرچه در تمام بازارها از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند، اما بسیاری از متخصصان آن را روشی غیرقابل اعتماد و بحث برانگیز می دانند و اغلب از آن به عنوان “پیشگویی خود محقق کننده” یاد می شود. چنین اصطلاحی برای توصیف اتفاقاتی استفاده می شود که فقط اتفاق می افتند، زیرا افراد زیادی حدس می زنند که آنها رخ خواهند داد.

منتقدین معتقدند که در شرایط بازارهای مالی، اگر تعداد زیادی از معامله گران و سرمایه گذاران به شاخص های مشابهی مانند سطوح حمایت یا مقاومت تکیه کنند، احتمال کارایی این شاخص ها افزایش می یابد.

در مقابل، بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال، استدلال می کنند که هر یک از تحلیلگران روش مشخصی برای تجزیه و تحلیل نمودارها دارند و از شاخص های زیادی استفاده می کنند. یعنی غیر ممکن است که بسیاری از معامله گران یک استراتژی مشابه برای پیش بینی به کار محرک شاخص اولیه چیست؟ گیرند.

تحلیل فاندامنتال در مقابل تحلیل تکنیکال

فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمت های بازار منعکس کننده تمام فاکتورهای فاندامنتال مربوط به یک دارایی خاص هستند. تحلیل تکنیکال عمدتا روی داده های تاریخی و حجم (نمودارهای بازار) تمرکز دارد ولی تحلیل فاندامنتال از یک استراتژی تحقیق جامع تری استفاده می کند که تاکید زیادی بر فاکتورهای کیفی دارد.

تحلیل فاندامنتال فرض می کند که عملکرد آینده یک دارایی به داده های بسیار زیادی بستگی دارد. در اصل این روشی است که از آن برای برآورد ارزش ذاتی شرکت، تجارت یا دارایی مبتنی بر طیف گسترده ای از شرایط خُرد و کلان اقتصادی، مانند مدیریت شرکت و اعتبار، رقابت در بازار، نرخ رشد و سلامت صنعت استفاده می شود.

از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده می کنند، در حالی که تحلیل فاندامنتال شرایط و پتانسیل یک دارایی را بررسی و تعیین می کند که آیا این دارایی بیش از حد ارزش گذاری شده است یا نه. معامله گران کوتاه مدت بیشتر تحلیل تکنیکال را برای پیش بینی قیمت ها به کار می برند و مدیران صندوق ها و سرمایه گذاران بلندمدت تحلیل فاندامنتال را ترجیح می دهند.

یکی از مزایای قابل توجه تحلیل تکنیکال استناد به داده های کمّی است. بنابراین، این تحلیل چارچوبی برای بررسی عینی تاریخچه قیمت فراهم می کند و برخی از حدس های حاصل از روش فاندامنتال را منتفی می کند.

با وجود این که تحلیل تکنیکال با داده های تجربی سرو کار دارد، هنوز تحت تاثیر یک جانبه گرایی و ذهنیت شخصی قرار دارد. برای مثال، معامله گری که به شدت تمایل دارد به نتیجه گیری خاصی در مورد یک دارایی برسد، احتمالا می تواند برای پشتیبانی از جانبداری و انعکاس نظرات خود، ابزارهای تحلیل تکنیکال را دستکاری کند و در بیشتر موارد، این کار بدون اطلاع آنها اتفاق می افتد. علاوه بر این، تحلیل تکنیکال در دوره هایی که بازار الگو یا روند مشخصی ندارد، کارآمد نیست.

حرف آخر

علاوه بر انتقادات و بحث های جنجالی طولانی مدت در مورد این که کدام روش بهتر است، ترکیبی از هر دو رویکرد تکنیکال و فاندامنتال گزینه ای منطقی تر به نظر می رسد. در حالی که تحلیل فاندامنتال مربوط به استراتژی های سرمایه گذاری بلند مدت است، تحلیل تکنیکال اطلاعات نافذی درباره شرایط بازار در کوتاه مدت ارائه می دهد که احتمالا برای معامله گران و سرمایه گذاران نیز مفید هستند( برای مثال، برای تعیین نقاط ورود و خروج مورد نظر).



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.