مسیر بحرانی طولانیترین توالی فعالیتها در یک شبکه دیاگرامی از پروژه است که کوتاهترین زمان انجام پروژه را نشان میدهد.
KPI یا شاخص کلیدی عملکرد چیست؟
شاخص کلیدی عملکرد یک شاخص قابل اندازه گیری است که نشان می دهد چگونه یک شرکت در دستیابی به اهداف کلیدی کسب و کار خود مؤثر عمل کرده است. برای ارزیابی تمام روندهای کاری، این شاخص اهمیت بالایی دارد؛ چرا که به عقیده مدیران موفقی چون پیتر دراکر معروف : آنچه اندازه گیری شود، انجام خواهد شد. بنابراین وجود شاخص های کلیدی عملکرد یک مقوله پر اهمیت به حساب می آید. به همین دلیل قرار است تا در این مقاله موضوع KPI را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم و دقیق تر به آن بپردازیم.
KPI یا Key Performance Indicator چیست؟
KPI اطلاعات بسیار مهم و مفیدی، مربوط به عملکرد اشخاص و تیم ها را برای سازمان ها و مدیران فراهم می کند. این داده ها آنها را قادر می سازد تا بفهمند سازمان در راستای اهداف تعیین شده خود چگونه قدم بر می دارد. بدین ترتیب، KPI هایی که به خوبی طراحی شده باشند، تصویر روشنی از سطح فعلی عملکرد و یا لزوم ایجاد تغییرات ارائه می دهند.
KPI ها ابزارهای تصمیم گیری مفیدی هستند و سازمان ها از آنها در چندین سطح استفاده می کنند تا موفقیت خود را در رسیدن به اهداف ارزیابی کنند. KPI های سطح بالا ممکن است روی عملکرد کلی مشاغل متمرکز باشند، در حالی که KPI های سطح پایین ممکن است روی فرآیندهای بخش هایی مانند فروش، بازاریابی، منابع انسانی، پشتیبانی و سایر موارد متمرکز شوند.
در سیستم “کی پی آی” برای هر فرد یا تیم، شاخص های فردی، سازمانی، تیمی، وظیفه ای و … تعریف می شود و افراد با توجه به دستیابی به این اهداف و شاخص ها، امتیاز دهی خواهند شد.
چه چیزی باعث می شود KPI مؤثر باشد؟
وقتی در مورد شاخص عملکرد کلیدی یا KPI صحبت می کنیم، باید توجه داشت که تناسب شاخص با عملکرد مهم ترین قسمت تدوین این شاخص ها می باشد. در برخی موارد سازمانها بدون تحقیق، از شاخص های تجاری نامناسب و نامربوط به کسب و کار خود استفاده می کنند و سپس متوجه می شوند که تاثیرات مثبتی مشاهده نمی شود. اگر اطلاعات دقیق، واضح و مرتبطی جمع آوری شود و نظارت بر اجرای صحیح آن مداوم باشد، به زودی نتایج مثبت خود را نشان خواهد داد.
شناسایی اهداف اصلی سازمان، مهم ترین گام برای تدوین KPI است. در شاخص فنی چیست؟ این زمینه نرم افزارهای CRM می توانند کمک شایانی به شرکت ها کنند. چرا که با گزارش دهی جامع توسط این نرم افزار، تحلیل های کاملی به مدیران از هر بخش ارائه می شود. همچنین لازم است نحوه برنامه ریزی برای دستیابی به این اهداف و ابزارهای موجود کاملا شفاف شوند. با این کار درک کاملتری از KPI در تمام سازمان (چه مدیران میانی و چه سایر پرسنل) وجود خواهد داشت.
چگونه شاخص کلیدی عملکرد (KPI) تعریف کنیم؟
تعیین شاخص های کلیدی عملکرد می تواند کاری دشوار باشد. بخش مهم در KPI کلمه ی “کلیدی” آن است زیرا هر KPI باید به یک نتیجه خاص تجاری مربوط باشد. KPI ها معمولاً با معیارهای تجاری اشتباه گرفته می شوند. اگرچه اغلب با همان نیت مورد استفاده قرار می گیرند ، KPI ها باید براساس اهداف مهم یا اصلی تجارت تعریف شوند.
گام های اصلی تعریف KPI ها به صورت زیر است:
- نتیجه مورد نظر شما چیست؟
- چرا این نتیجه مهم است؟
- چگونه می خواهید پیشرفت را اندازه گیری کنید؟
- چگونه می توانید روی نتیجه تأثیر بگذارید؟
- چه کسی مسئول نتیجه کار است؟
- چگونه می دانید که به نتیجه خود رسیده اید؟
- چند بار پیشرفت را برای دستیابی به نتیجه بررسی خواهید کرد؟
برای مثال ، فرض کنیم که هدف شما افزایش درآمد حاصل از فروش امسال است و شما می خواهید آن را شاخص فنی چیست؟ KPI برای رشد فروش بنامید. در اینجا نحوه تعریف KPI آورده شده است:
هدف : ۲۰ ٪ افزایش حاصل از درآمد فروش در سال جاری ( دستیابی به این هدف باعث می شود تا تجارت سودآور شود)
نحوه اندازه گیری پیشرفت : افزایش درآمد نسبت به هزینه ها در مدت مشابه موجود در تاریخچه
نحوه انجام: با استخدام کارمندان فروش بیشتر، تبلیغ برای مشتریان فعلی و جذب مشتریان جدید
مسئول مستقیم ارزش گذاری: مدیر ارشد فروش
نتیجه قابل انتظار : درآمد امسال ۲۰ درصد افزایش یافته است
دوره بررسی : ماهانه بررسی خواهد شد
نکته قابل توجه این که این وظایف می توانند در دسته بندی های مختلف قرار گیرند. مانند :
سازمانی ( نوع دوستی، آداب اجتماعی، …) ، وظیفه ای (متناسب با هر سمت) ، تیمی ( انعطاف پذیری ، …) ، فردی ( ارزش های اخلاقی، وقت شناسی ، …)
KPI SMART چیست؟
اسمارت که از جمع بندی حروف اول ۵ کلمه ی زیر ساخته شده است، مدل معروف هدفگذاری است که میتوان از این مدل برای تعیین KPI مناسب استفاده کرد. از این معیارها عبارتند از:
- Specific هدف شما باید کاملا روشن، شفاف و صریح باشد.
- Measurable این اهداف و شاخص ها باید قابل سنجش و اندازه گیری باشند.
- Attainable نباید غیر قابل دسترس یا عجیب باشند.
- Related اهداف و شاخص ها باید کاملا مرتبط و متناسب با کسب و کار و سمت مورد نظر باشند.
- Time حتما باید زمان مشخصی برای دستیابی به آنها مشخص نمود.
می توان KPI را با جزئیات بیشتر نیز رصد کرد
معیارهای SMART همچنین با افزودن قابلیت ارزیابی مجدد می توانند به SMARTER تبدیل شوند. این مراحل بسیار مهم هستند ، زیرا آنها تضمین می کنند که به طور مداوم KPI های خود و ارتباط آنها با تجارت خود را ارزیابی می کنید. به عنوان مثال ، اگر از هدف درآمدی خود برای سال جاری فراتر رفته اید ، باید تعیین کنید که آیا هدف خود را خیلی پایین تعیین کرده اید یا اینکه این مربوط به برخی از فاکتورهای دیگر است.
نحوه نوشتن و توسعه KPI
هنگام نوشتن یا توسعه KPI ، باید در نظر بگیرید که KPI چه نوع ارتباطی با هدف مشخص شده دارد. KPI ها باید متناسب با وضعیت شغلی، نوع کسب و کار، سمت افراد سفارشی سازی شوند و برای کمک به دستیابی به اهداف ایجاد می شوند. هنگام نوشتن KPI این مراحل را دنبال کنید:
برای KPI خود یک هدف روشن در نظر داشته شاخص فنی چیست؟ باشید
یکی از مهمترین بخش های نوشتن KPI ، مشخص کردن هدف است. کی پی ای باید با یک هدف اصلی تجاری مرتبط باشد. نه فقط یک هدف پیش پا افتاده ، یا چیزی که ممکن است شخص در سازمان شما فکر کند مهم است.
KPI را با پرسنل سازمان به اشتراک بگذارید
KPI اگر ارتباط صحیحی در کل سازمان برقرار نکند بی فایده است. چگونه کارمندان، همان افرادی که وظیفه دارند چشم انداز سازمان را تحقق بخشند، بدون اطلاع از شاخص ها، در جهت انجام آنها گام بردارند؟ و حتی بدتر، عدم به اشتراک گذاشتن KPI باعث ناامیدی کارمندان و سایرین می شود، چرا که قادر به دیدن مسیری نیستند که سازمان شما در آن قرار گرفته است.
اشتراک گذاشتن آن با کارمندان یک مسئله مهم است، هرچند بسیاری از سازمان ها این کار را انجام نمی دهند، ولی مهمتر از آن ایجاد عزم در کارکنان برای اجرای هر چه بهتر آن ها است.
KPI ها برای اثربخشی نیاز به زمینه سازی دارند. این فقط در صورتی انجام می پذیرد که فقط آنچه را که اندازه گیری می کنید توضیح ندهید ، بلکه دلیل اندازه گیری آن را توضیح دهید. در غیر این صورت آنها فقط کلماتی در صفحه هستند که هیچ معنایی برای شما یا کارمندان شما ندارند.
برای کارمندان خود توضیح دهید که چرا این کار را انجام می دهید. باید بتوانید پاسخ سوالات در مورد علل تفاوت های KPI را بدهید و از همه مهمتر “ به حرف کارکنان گوش کنید “ . KPI ها باید منعطف باشند. آنها لزوماً برای همه افراد واضح و پوست کنده نیستند. گوش دادن به کارمندان خود به شما کمک می کند خطاها و اشکالات این سیستم را بدست آورید و اصلاح نمایید.
KPI را به صورت هفتگی یا ماهانه بررسی کنید
بررسی مداوم سیستم KPI برای نظارت بر صحت اجرای آن یا ایجاد تغییرات در آن لازم است. ردگیری مداوم اجرای آن به صورت هفتگی یا ماهانه و استخراج نتایج، به دستیابی به اهداف کمک شایانی خواهد کرد. همه KPI ها موفق نیستند. برخی از اهداف قابلیت تحقق ندارند و یا روند نامناسبی برای آن تدوین شده است. اینجاست که لزوم نظارت همیشگی بر KPI ها احساس می شود.
پس عملی شدن KPI ها یک فرآیند پنج مرحله ای است:
- اهداف تجاری را مشخص کنید
- عملکرد فعلی خود را تجزیه و تحلیل کنید
- اهداف KPI در کوتاه مدت و بلند مدت را تنظیم کنید
- اهداف خود را با تیم خود مرور کنید
- پیشرفت و تعدیل آن را نظارت کنید
مهم است که بدانیم، وقتی اهداف خاص با جزئیات بیشتری را انتخاب می کنیم و برای آن مدت زمان معلومی مشخص می کنیم، با دقت بیشتری می توان روی دستیابی به آنها کار کرد و نتیجه بسیار بهتری کسب کرد. همچنین سنجش پیشرفت آنها نیز ساده تر بوده و نقاط عطف در این نقشه راه بهتر شناسایی می شوند.
مثلاً فرض کنیم که قرار است ۱۵۰۰ اشتراک یک خبرنامه را در سه ماهه اول سال در اختیار داشته باشید. برای رسیدن به آن نقطه باید اهداف ماهانه ، دو هفته ای یا حتی هفتگی را تعیین کنید. به این ترتیب می توان به طور مداوم مسیر دستیابی به هدف را بازنگری کرده و در صورت لزوم استراتژی های دیگری را اتخاذ کرد.
با توجه به هر ماه می توانید تقسیم بندی کنید. در این حالت ، ۵۰۰ اشتراک در ماه اول ، ۵۰۰ تا در ماه دوم و ۵۰۰ تا در ماه سوم خواهد بود. اما ممکن است شرایط خاص باشد. مثلا در ماه اول و ماه دوم روزهای بیشتری نسبت به ماه سوم وجود داشته باشد، یا اتفاق و رویداد خاصی در آن ماه باشد، بنابراین شاید لازم باشد برای آن ماهها ۶۰۰ هدف تعیین گردد.
هر چه که باشد ، حتماً اهداف KPI خود را برای اهداف کوتاه مدت تقسیم کنید.
اهداف KPI خود را در صورت لزوم به روز کنید
KPI ها منعطف هستند. در صورت لزوم آنها می توانند کامل و بهروز شوند. فراموشی KPI ها خطرناک است، به طوری که ممکن است فعالیت ها در جهتی متفاوت با مسیر اصلی سازمان انجام شوند. باید این سیستم به طور مستمر بررسی شود و با توجه به تغییرات سازمانی، تغییر کنند.
برای کسی که قبلاً هرگز KPI ایجاد نکرده باشد، آشنایی با آن نداشته باشد و یا این سیستم متناسب با سمت او نباشد ممکن است همه این موارد بدون استفاده باشد پس آپدیت کردن آنها امری ضروری است. اما پس از چند بار طی کردن این روند، استفاده از آن ساده تر خواهد بود.
ابزارها و نرم افزارهایی که در کنترل شاخص ها به کار گرفته می شوند.
شاخص های کلیدی عملکرد که در خلال فعالیت های مربوط به بازاریابی و فروش به عنوان مقیاس مورد استفاده قرار می گیرند، توسط ابزارهای نرم افزاری مانند سی آر ام، تعریف و پیگیری می شوند. نرم افزار crm با در اختیار داشتن امکانات گسترده در کنترل فرایندهای فروش، مزیت های بارزی هم در کاربرد آن توسط یک کسب و کار دارد. بررسی کردن تعریف و معنی crm چیست، قابلیت های قابل توجهی را در این خصوص برای شما به همراه خواهد داشت.
جمع بندی
بطور کلی KPI ها ابزاری مهم برای سنجش موفقیت شما در سمت، شغل و نهایتا کسب و کارتان هستند. به این صورت که با تعریف کردن اهداف کوتاه یا بلند مدت و شاخص های عملکردی، میزان دستیابی به اهداف سازمانی، اندازه گیری و قابل رصد خواهند شد.
دام اصلی استفاده از KPI زمانی است که موفقیت حاصل شده است و لازم است به جای فراموش کردن این سیستم، برای رشد بیشتر اهداف جدیدی تعریف شود و از این سیستم هوشمند KPI غافل نشد.
7 thoughts on “ KPI یا شاخص کلیدی عملکرد چیست؟ ”
اگر انجام بشه خیلی خوبه ولی من فکر نمیکنم که شرکت های ایرانی از این شاخص های عملکرد استفاده کنن
ارزیابی مالی و اقتصادی چیست؟ تفاوت ارزیابی مالی و ارزیابی اقتصادی چیست؟
با سلام خدمت کاربران عزیز سایت آموزشگاه پویش پایدار؛ در بحث ارزیابی طرح ها غالباً عبارت ارزیابی مالی و اقتصادی عبارتی پرکاربرد است. بسیاری از کارشناسان حوزه امکان سنجی پس از بررسی طرح از نظر هزینه ها و درآمدهای پولی مدعی ارزیابی مالی و اقتصادی طرح هستند. اما آیا بررسی هزینه ها و درآمدهای پولی یک طرح به معنی ارزیابی مالی و همچنین ارزیابی اقتصادی است؟ تابحال به این فکر کرده اید که چرا واژه های مالی و اقتصادی در کنار یگدیگر به کار می روند و تفاوت ارزیابی مالی با ارزیابی اقتصادی چیست؟ در این آموزش قصد داریم تا شما را با این دو مفهوم و تفاوت های آن ها همراه با ذکر مثال آشنا کنیم.
ارزیابی مالی چیست؟
ارزیابی مالی (Financial Analysis) یک طرح تا حدود زیادی به منافع سرمایه گذار طرح توجه دارد. در ارزیابی مالی طرح ها، عمدتاً هزینه های پولی در برابر درآمدهای پولی قرار گرفته و سوددهی و زیاندهی طرح برای سرمایه گذار با استفاده از معیارهای مالی مورد بررسی قرار میگیرد. در این نوع تحلیل، با صورت های مالی طرح مانند صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان نقدی سر و کار داریم. برای مثال، یک شرکت صنایع چوبی در نظر دارد کارخانه جدیدی برای تولید نوعی مبلمان خاص احداث کند. در ارزیابی مالی این طرح، ابتدا باید هزینه های احداث کارخانه (مانند خرید زمین)، هزینه های تولید محصول (مانند هزینه خرید چوب) و همچنین درآمد حاصل از فروش این مبل ها به دقت برآورد شود. اگر پارامترهای مالی مانند NPV و IRR مناسب بودند، ارزیابی مالی می گوید که این طرح توجیه پذیر است و در صورت اجرا سودآور خواهد بود.
ارزیابی اقتصادی چیست؟
از سوی دیگر، ارزیابی اقتصادی (Economic Analysis) دیدگاه وسیعتری را در برگرفته و تأثیر پروژه بر کل جامعه را در نظر می گیرد، نه فقط بر سرمایه گذار. ارزیابی اقتصادی ، همه جامعه و سیاست های اقتصادی و اجتماعی و ملاحظات بین المللی را در نظر می گیرد. هزینه و درآمدها در این تحلیل فقط پولی نیستند. به عنوان مثال، در مثال فوق (احداث کارخانه مبلمان خاص)، ارزیابی اقتصادی مواردی مانند قطع درختان برای تأمین چوب مبلمان، آلودگی ناشی از کارخانه و از این قیبل را به عنوان هزینه و مواردی مانند میزان اشتغال زایی طرح و ارزآوری طرح برای جامعه را به عنوان درآمد در نظر می گیرد و با استفاده از شاخص هایی مانند شاخص اشتغال زایی راجع به اجرای طرح تصمیم گیری می شود.
تقابل مالیات و یارانه در ارزیابی مالی و ارزیابی اقتصادی
همانطورکه بیان شد، هدف ارزیابی مالی بررسی میزان سودآوری پولی سازمان است. لذا از شاخص فنی چیست؟ منظر ارزیابی مالی ، پرداخت هرگونه مالیات به دولت توجیه پذیر نخواهد بود و در عوض اخذ یارانه های دولتی برای طرح همواره توجیه پذیر است. اما از منظر ارزیابی اقتصادی ، مالیات جنبه مثبت داشته و به تعدیل بودجه مورد نیاز کشور کمک شاخص فنی چیست؟ می کند.
همچنین در رابطه با اخذ یارانه های دولتی توسط صاحبان طرح ها، گاهی از منظر ارزیابی اقتصادی توجیه پذیر بوده و به رشد جامعه کمک می کند (که در این صورت جزو درآمدها در ارزیابی اقتصادی در نظر گرفته می شود) و گاهی مخرب است (که در این صورت جزو هزینه ها در ارزیابی اقتصادی در نظر گرفته می شود).
بنابراین یک طرح می تواند از منظر ارزیابی مالی توجیه پذیر باشد و از منظر ارزیابی اقتصادی توجیه پذیر نباشد و برعکس؛ یا می تواند از هر دو منظر توجیه پذیر باشد و برعکس.
جایگاه نرم افزار کامفار (COMFAR) در ارزیابی مالی و اقتصادی
کارشناسان برای تهیه طرح های امکان سنجی باید به اصول ارزیابی مالی و اقتصادی آشنا باشند. بدین جهت باید به اصولی همچون ارزش زمانی پول، نحوه محاسبه شاخص هایی شاخص فنی چیست؟ مانند NPV و IRR و … آشنا باشند. اما محاسبات مربوط به این ارزیابی ها اکثراً پیچیده است. به همین دلیل تحلیل گران مالی و اقتصادی دست به گریبان نرم افزارهای کامپیوتری می شوند. پرکاربردترین و قوی ترین نرم افزار برای این منظور، نرم افزار کامفار می باشد. این نرم افزار با دریافت ورودی هایی مانند هزینه های طرح، درآمدهای طرح، نرخ های تنزیل، محصولات و ظرفیت اسمی آن ها و … خروجی های مورد نظر مانند صورت های مالی پیش بینی شده طرح و شاخص های مالی مانند NPV و IRR را ارائه می دهد. برای مطالعه درباره با معرفی نرم افزار کامفار می توانید روی لینک کلیک کنید.
موارد نقص معاینه فنی چیست؟
سرهنگ شریفی اصلی ترین موارد نقص معاینه فنی توضیح داد.
به گزارش گروه اجتماعی برنا؛ سرهنگ علیاصغر شریفی جانشین معاونت اجتماعی و فرهنگ ترافیک این پلیس اصلیترین موارد نقص معاینه فنی را اینگونه برشمرد: بروز نقص یا تغییر در وضعیت ظاهری، فنی و استاندارد وسیله نقلیه، دودزا بودن وسیله نقلیه، تولید صدای ناهنجار، نقص در سامانه روشنایی یا تغییر در میزان نور و رنگ استاندارد و نامیزان بودن چرخهای جلو.
شریفی در ادامه با اشاره به سایر موارد، گفت: نقص در سامانه ترمزها، نداشتن عاج مناسب در لاستیکها، نداشتن برف پاک کن و سامانه گرمایشی در مواقع بارندگی، نداشتن زنجیر چرخ یا لاستیک یخشکن در مواقع یخبندان، شکستن شیشه جلو بهصورتی که مانع دید راننده باشد، نقص در تجهیزات ایمنی مانند کمربند ایمنی، کیسه هوا و سامانه ضدقفل ترمزها(ABS) نیز از موارد نقص معاینه فنی است.
وی توصیه کرد: رانندگان پیش از مراجعه به مراکز معاینه فنی نسبت به رفع این موارد اقدام نمایند.
روش مسیر بحرانی (Critical Path Method) چیست؟ + راهنما و مثال
ماجرای روش مسیر بحرانی (Critical Path Method)، از داستانی آغاز شد که Eli Goldratt در سال 1984 تعریف کرد. در طی این گردش، گروه متوجه شد که هیچ اهمیتی ندارد که پیشآهنگهای گروه چقدر سریع به مقصد برسند، گروه نمیتواند زودتر از زمانیکه کندترین عضو به مقصد میرسد، راهپیمایی خود را تمام کند. پس آنها یاد گرفتند تا کندترین عضو را در ابتدای خط قرار دهند و به او کمک کنند تا بهترین عملکرد خود را داشته باشد.
ما از این داستان در ارتباط با علم مدیریت پروژه چه خواهیم آموخت؟
در حقیقت، این مثال تفکر اصلی جاری در تکنیک مسیر بحرانی را بصورت ساده بیان میکند. شما نیاز دارید تا وابستگیهای پروژه خود را (کندترین عضو) مشخص کنید. آنها هستند که زمان پایان پروژه را مشخص خواهند کرد. با تمرکز بر روی آنها و به پایان رساندن آنها در زمان تعیین شده میتوانید پروژه خود را بدون تاخیر به اتمام برسانید.
حالا با این مثال روش مسیر بحرانی میتوانیم به تعریف دقیقتر این تکنیک برنامهریزی پروژه بپردازیم.
تعریف روش مسیر بحرانی (Critical Path Method)
روش مسیر بحرانی، که در سال 1950 معرفی شد، الگوریتمی برای ایجاد و کنترل زمانبندی مجموعهای از فعالیتهای پروژه است. برای استفاده از روش مسیر بحرانی (CPM) ما نیاز به رسم مدلی از پروژه خود داریم که شامل موارد زیر است:
پس از رسم شبکه خود میتوانیم مسیر بحرانی را شناسایی کنیم.
شناسایی فعالیتهای بحرانی از سایر فعالیتهای شبکه از این رو دارای اهمیت است که مدیران بتوانند این فعالیتها را با دقت و توجه بیشتری رصد و کنترل کنند و از به تعویق افتادن یا طولانیتر شدن زمان اجرای آنها جلوگیری نمایند.
تعریف هر فعالیت
برای تعریف فعالیتها باید از ساختار شکست پروژه خود که در فرآیند مدیریت محدوده تهیه شده است، استفاده کنید.
تعریف ارتباطات
در شبکه دیاگرامی، فعالیتها دارای روابط پیشنیازی و پسنیاز یا پیآمد هستند. هنگامی فعالیت A پیشنیاز فعالیت B میباشد که پس از اتمام فعالیت A فعالیت B قابل شروع شدن باشد. در این حالت فعالیت B پیآمد فعالیت A میباشد.
تخمین زمان موردنیاز هر فعالیت برای انجام
در این مرحله ما به شاخص فنی چیست؟ مدت زمان انجام هر فعالیت نیاز داریم، برخلاف روش PERT که با استفاده از روش سه نقطهای انجام میشود ما در این روش تنها یک زمان برای محاسبه داریم.
برای اینکه مشخص شود پروژه شما چقدر طول میکشد، شما نیاز دارید تا مسیر بحرانی پروژه را بیابید.
مسیر بحرانی طولانیترین توالی فعالیتها در یک شبکه دیاگرامی از پروژه است که کوتاهترین زمان انجام پروژه را نشان میدهد.
هر پروژه حداقل یک مسیر بحرانی دارد. مسیرهای دیگر در شبکه کوتاهتر و یا برابر با مسیر بحرانی خواهد بود، در واقع یک پروژه میتواند بیش از یک مسیر بحرانی داشته باشد.
برای شناسایی مسیر بحرانی به آشنایی با مفاهیمی نیاز است که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت:
زودترین شروع (Early Start)
زودترین زمان برای شروع یک فعالیت در صورتیکه فعالیتهای پیشنیاز آن انجام شده باشد، این مقدار با حرکت رو به جلو از سمت چپ به راست در شبکه دیاگرامی محاسبه شود.
دیرترین شروع (Late Start)
دیرترین تاریخ شروع هر فعالیت است که با کم کردنِ دیرترین زمانِ پایانِ فعالیت از مدت زمان آن و حرکت رو به عقب از سمت راست به چپ در شبکه دیاگرامی محاسبه میشود.
زودترین زمان پایان (Early Finish)
زودترین زمانیکه یک فعالیت به پایان میرسد به شرطی آنکه فعالیتهای پیشنیاز انجام شده باشند. این مقدار از مجموع زودترین زمان شروع فعالیت و مدت زمان فعالیت آن با حرکت رو به جلو از سمت چپ به راست بدست خواهد آمد.
دیرترین زمان پایان (Last Finish)
دیرترین زمانی است که یک فعالیت میتواند به پایان برسد، این زمان در حرکت رو به عقب بدست میآید و برابر با دیرترین زمان شروع فعالیت پسآمدی خود است.
شناوری (Float – Slack)
مدت زمانیکه یک فعالیت میتواند از زودترین زمان شروع خود به تعویق بیافتد و یا طولانی شود بدون اینکه زمان کلی پروژه تغییری کند.
اختلاف بین زودترین تاریخ شروع و دیرترین و یا زودترین تاریخ پایان و دیرترین آن شاخص فنی چیست؟ شناوری فعالیت را مشخص خواهد کرد.
اگر شناوری صفر باشد بدین معناست که فعالیت نمیتواند بدون اینکه فعالیت بعدی خود را جابجا کند، تاخیر داشته باشد و برای مثال اگر شناوری 3 روز باشد، آن فعالیت میتواند تا 3 روز تاخیر داشته باشد بدون اینکه فعالیت بعدی خود را جابجا کند.
برای کنترل هر چه بهتر نحوه پیشرفت کار، مدیران باید به شناوری فعالیتها توجه داشته باشند و به هر میزان که شناوری فعالیتی کمتر است، دقت و توجه بیشتری را به آن تخصیص دهند و از به تعویق افتادن و یا طولانی شدن آن جلوگیری کنند.
شناوری کل (Total Float)
شناوری کل اختلاف بین تاریخ پایان آخرین فعالیت موجود در مسیر بحرانی و تاریخ پایان پروژه است. هر تاخیری در هر فعالیتی در مسیر بحرانی مقدار شناوری کل پروژه را کاهش میدهد.
این شناوری نشانگر زمانی است که فعالیت میتواند به تعویق بیفتاد بدون آنکه در کل زمان اجرای پروژه تاثیری داشته باشد.
Total Float = Late Start date – Early Start date
Total Float = Late Finish date – Early Finish date
شناوری آزاد (Free Float)
مقدار زمانیکه یک فعالیت میتواند به تعویق بیفتاد یا به زمان اجرای آن افزوده شود، بدون اینکه بر مقدار شناوری فعالیتهای بعد از خود تاثیری بگذارد. این مقدار از اختلاف بین زودترین زمان شروع فعالیت بعدی و زودترین زمان پایان فعالیت مورد نظر است.
Free Float = ES of next Activity – EF of current Activity
فعالیت
شناسایی مسیر بحرانی
تا اینجا زمان مورد نیاز برای انجام هر فعالیت را تخمین زدهایم، حال میتوانیم با رسم شبکه فعالیتها مسیر بحرانی را شناسایی کنیم.
حرکت رو به جلو
در حرکات رو به جلو از رویداد آغازین شروع میکنیم و به سمت رویداد پایان پیش میرویم، زودترین زمان شروع برای فعالیت اول، برابر با صفر است، برای فعالیت بعدی زودترین زمان شروع برابر با مدت زمان مورد نیاز برای اتمام فعالیت اول یا پیشنیاز است،
به همین ترتیب برای تمامی فعالیتها به سمت جلو حرکت میکنیم و برای فعالیتهای بعدی زودترین زمان شروع برابر با زودترین تاریخ شروع فعالیت پیشنیاز، بعلاوه مدت زمان مورد نیاز برای انجام آن فعالیت پیشنیازی است.
اگر فعالیت ما چندین پیشنیاز داشته باشد، باید بیشترین عدد را برای آن فعالیت بعنوان زودترین زمان شروع آن فعالیت در نظر بگیریم.
با جمع کردن زودترین زمان شروع فعالیت با مدت زمان هر فعالیت زودترین زمان پایان فعالیت را بدست خواهیم آورد.
حرکت رو به عقب
در حرکات رو به عقب از رویداد پایان آغاز میکنیم و به سمت رویداد آغاز پروژه پیش میرویم.
برای فعالیتهای انتهایی دیرترین زمان پایان برابر با زودترین تاریخ رویداد پایانی است که در حرکات رو به جلو در مرحله قبلی بدست آمد.
برای فعالیتهای بعدی نیز که پیش نیاز فعالیت انتهایی میباشند، دیرترین تاریخ پایان از طریق کسر دیرترین تاریخ پایان فعالیت انتهایی از مقدار زمان فعالیت انتهایی بدست خواهد آمد و اگر فعالیت ما پسآمد چندین فعالیت باشد، کمترین مقدار را بعنوان دیرترین زمان شروع آن فعالیت در نظر میگیریم.
دیرترین تاریخ شروع نیز از کسر مقدار دیرترین زمان پایان آن فعالیت از مدت زمانش بدست خواهد آمد.
پس از آن شناوری فعالیتها را با استفاده از کسر زمان دیرترین تاریخ شروع از زودترین تاریخ شروع بدست خواهیم آورد.
فعالیت بحرانی
در یک شبکه، فعالیتهایی با شناوری صفر، بحرانی هستند. یعنی فعالیتهایی که زودترین و دیرترین زمان شروع و یا پایانشان باهم برابر است فعالیت بحرانی محسوب میشوند.
در واقع مسیری که شناوری فعالیتهای آن صفر باشد بعنوان مسیر بحرانی معرفی میشود و هر تاخیری در این مسیر باعث جابجایی تاریخ پایان پروژه خواهد شد. در واقع زمانیکه هر فعالیتی در مسیر بحرانی به تعویق بیافتد، زمان کلی پروژه به همان اندازه افزایش خوهد یافت.
روش مسیر بحرانی چه کمکی به مدیران میکند؟
روش مسیر بحرانی به مدیران پروژه کمک میکند تا با استفاده و توجه زمان، ارتباطات و میزان شناوری فعالیتها تمرکز خود را معطوف به فعالیتهای بحرانی کنند تا در صورت روبرویی با کمبود منابع، این فعالیتها را در اولویت بالاتری برای تامین و تخصیص منابع قرار دهند.
باید به این نکته توجه کرد که مسیر بحرانی و تعداد فعالیتهای بحرانی در طول پروژه ثابت نخواهد بود و با گذشت شاخص فنی چیست؟ زمان، پیشرفت پروژه، اعمال تغییرات ناشی از فرآیندهای اجرایی، این مسیر دستخوش تغییراتی خواهد شد، ممکن است فعالیتهای دیگری به فعالیت بحرانی تبدیل شوند و فعالیتهای بحرانی پیشین دارای شناوری مثبت شوند. از این رو بروزرسانی شبکه از اهمیت بسزایی برخوردار است و باید در بازههای زمانی مشخص انجام شود.
انواع شاخص های کلیدی عملکرد
انواع شاخص های کلیدی عملکرد
یکی از رایج ترین دسته بندی ها، بر اساس کارایی و اثربخشی است.
در شاخص های مربوط به کارایی نحوه استفاده و بهره برداری از منابع، برای نیل به نتایج سنجیده می شود. اگر یک سازمان در مقایسه با سازمان دیگر جهت نیل به یک هدف معین از منابع کمتری استفاده نماید، این سازمان از لحاظ کارایی وضعیت بهتری دارد. از جمله معیارهای کارایی می توان به زمان، هزینه و کیفیت اشاره نمود .
زمان : یک شاخص عملکردی بسیار رایج برای فرآیندها “زمان چرخه” است که به آن زمان عملیات نیز گفته می شود. زمان چرخه زمانی است که موضوع در گردش ( از ابتدا تا انتهای فرآیند ) را طی می کند.
هزینه : اگر چه در این ارزیابی بر هزینه تمرکز داریم، اما این بعد میتواند شامل گردش مالی، سود ویژه یا درآمد نیز باشد.
کیفیت : از دو جهت قابل بررسی است: از دید مشتری ( کیفیت خارجی ) و از دید افراد درگیر در فرآیند ( کیفیت داخلی ).
کیفیت را می توان بعنوان رضایت مشتری از محصول یا فرآیند تعبیر کرد.
چرا شاخص های کلیدی عملکرد ؟
۱- توافق روی اهداف شغلی
۲- بهبود فرآیند ها و اصلاح شغل
۳- تعیین میزان فاصله با اهداف عملکردی
۴- پرداخت مبتنی بر عملکرد و شایستگی
۵- ثبت وقایع حساس و ارائه بازخورد به موقع به کارکنان
دیدگاه شما